وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

ندانستن عیب نیست ولی گفتنش چرا 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

ندانستن عیب نیست ولی گفتنش چرا

نکته‌ای کلیشه‌ای در اصول مدیریت سازمانها وجود دارد و آن اینکه صادق بودن همیشه بهترین گزینه در محل کار است. از این رو بدیهی است وقتی با یک سوال سخت مواجه می‌شویم، بهترین راه این است که بپذیریم که جواب درست را نمی‌دانیم، مگر نه؟ خوب باید بگوییم خیر.
 جو میلر که خود یکی از مدیران موفق به شمار میرود در سایت muse در این خصوص می‌نویسد، در واقع اینگونه است که «نمی‌دانم» گفتن می‌تواند اعتبار ما را خدشه‌دار کند، و کاری کند که به نظر بی‌کفایت و ندانم‌کار بیاییم. میلر مثالی از یک مهندس نرم‌افزار با مدرک دکترا می‌زند، او در کار خود خبره است اما هر وقت برای همکارانش سوالی پیش‌ می‌آمد، از او می‌گذشتند و برای هر سوالی به مافوقش رجوع میکردند. به جای اینکه مستقیم به او مراجعه کنند، سوال‌هایی که او به سادگی می‌توانست جواب دهد. او در نهایت به این نتیجه رسید که دلیل این اتفاق این بود که او در جلسه‌ها دستپاچه می‌شد و در پاسخ به هر سوال مشکلی می‌گفت: «‌نمی‌دانم، از رئیسم می‌پرسم.»
حالا این وضعیت را در ذهن خود مجسم کنید: شما به تازگی ترفیع مقام گرفته و به عنوان مدیر یک بخش مشغول به کار شده اید چرا که مدیران بالادستی به توانمندیها و همچنین قدرت‌تان در الهام‌بخشی باور دارند. مدیر شدن حس خوبی دارد و دیدن عنوان مدیر روی کارتهای ویزیت و یا سایت شرکت شعف‌انگیز است و قند در دل هر کسی آب می‌کند.
اما موقعیتی وجود دارد که در دکان هیچ عطار و هیچ کتاب راهنمای مدیریتی به چگونگی مواجهه با آن پرداخته نشده است: چه کنیم وقتی سوالی از ما میشود و هیچ کلید و پاسخی برای آن نداریم؟
ممکن است تصور کنید که باید به محض آنکه فردی سوال یا درخواستی مطرح کرد؛ به آن پاسخ دهید؛ چرا که اینگونه مدیری با اعتماد به نفس و دانا جلوه میکنیم. آیا اینطور نیست؟ تصور شما اشتباه است. عمیقا تاکید دارم که عجله در پاسخگویی کار اشتباهی است. حالا شاید وسوسه شوید کمی فروتنی به خرج داده و بگویید نمیدانم. اما گزینه های مناسب تری نیز هست که توصیه میکنم بجای واژه نمیدانم استفاده کنید  و همانطور که هنوز هم هیچوقت نباید دروغ بگویید، راه‌های بسیاری وجود دارد که پاسخ‌های محکم‌تری بدهید که درکنار اینکه تردید شما را نشان می‌دهند، اعتبارتان را هم از بین نمی‌برند:
1.    من اطلاعات لازم برای دادن پاسخ به شما را در اختیار ندارم. اما این اطلاعات را خواهم یافت.
به جای آنکه سوال را کاملا بی‌جواب بگذارید، فهمتان از موضوع را بیان کنید یا پیشنهاد دهید که موضوع را پیگیری کنید. اینکه شما پاسخ سوالی را ندانید ایرادی ندارد، اما این را هم روشن کنید که می‌خواهید پاسخش را پیدا کنید.
ممکن است در موقعیت جدید قرار گرفته و هنوز از زوایا و جوانب مختلف آن ناآگاه باشید. بطور مثال شاید کارکنانتان در استفاده از نرم افزار فروشی که شما آشنایی چندانی با آن ندارید دچار مشکل شده باشند؛ کافی است مقداری درخصوص نحوه کارکرد این نرم افزار اطلاعات بگیرید و سپس آن را در اختیار همکارن قرار دهید. و یا ممکن است درگیر پروژه ای تحقیقاتی شوید که نمونه آن پیش‌تر در شرکت انجام شده باشد؛ در چنین حالتی میتوانید داده‌ها و اطلاعات قبل را مرور کنید تا پاسخ سوالهایی را که نمیدانید پیدا کنید.
حتی اگر یافتن پاسخ مستلزم صرف زمان و تحقیق باشد؛ این کار را بکنید چرا که بدین شکل اعتماد و احترام اعضای تیم را کسب خواهید کرد و آنها تعهد شما به کمک به خودشان را به چشم خواهند دید.
2.    بیا فکرهایمان را روی هم بگذاریم
هم‌اندیشی به ما نشان می دهد که همیشه راه حلی برای موفقیت در کار و کسب و بازار وجود دارد. حتی وقتی پاسخ سوالات زیادی را نمیدانیم، می توان امیدوار بود که راه حل های نرفته ای وجود دارد که اگر به اتفاق یکدیگر به آن ها دست یابیم مسائل حل خواهد شد. گاهی حتی از تصورات مهمل ایده های نابی نتیجه می شود که اتفاقا بسیار مفهومی و عالی هستند.
3.    من متخصص کاربلدی را میشناسم که میتواند در این زمینه یاور ما باشد
شاید سخت ترین رویکرد در مقابل نمیدانمْ این مورد آخری باشد. چرا که شما با گفتن آن میپذیرید که از شما بهتر نیز در زمینه تخصصی تان وجود دارد.  آنچه مسلم است این است که مشاوره نیاز طبیعی بشر و پشتیبان او در تصمیم‌گیری‌های سنجیده است. نظر به شرایط نابسامان بویژه در کار و کسب و وجود سوالات متعدد و بی‌‌پاسخ در این عرصه، امروزه اهمیت و جایگاه استفاده از خدمات مشاوره‌ای بیش از پیش نمایان  است و هر چه زمان به جلوتر گام بر می‌دارد، این نیاز بیشتر نمود می‌یابد. به گونه‌ای که حالا دیگر کمتر می‌توان سراغ تجارتی موفق را گرفت که بدون یاری بازوی توانمند مشاوری اصلح توانسته باشد به جایگاه فعلی خود دست یابد. مشاور کسی است که در یک حوزه علمی نسبت به ما از تسلط و تخصص بالاتری برخوردار باشد و بتواند با نظرات و راهنمایی‌های خویش درجه رسیدن به موفقیت را برای مشاوره گیرنده بیشتر کند. پس باید مواظب باشیم که دچار شیفتگی اندیشه‌های خودمان نشویم و اگر چیزی را نمیدانیم به کاردان آن مراجعه کنیم.
به یاد داشته باشیم رهبری در موقعیتهای غیرقطعی به معنای همیشه جواب در آستین داشتن نیست. بلکه به معنای تعهد همیشگی به یافتن پاسخ است.
با برداشت از منبع زیر:
https://www.themuse.com/advice/3-things-good-managers-say-instead-of-i-dont-know

سبز باشید
 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.