نوروماکتینگ؛ پاسخی برای پدیده های ناشناخته ی بازاریابی
نوروماکتینگ حاصل تلفیق بازاریابی با عصب شناسی است. اولین بار در سال 2004 یک عصب شناس به نام رید مونتگ این مفهوم را به دنیا ارایه داد. شرکت پپسی در دهه های 1970 و 1980 تبلیغی تهیه کرده بود به نام پپسی چلنج که در آن تعدادی آزمون کور صورت می گرفت، به این ترتیب که از افراد خواسته می شد بین کوکاکولا و پپسی بدون اینکه برند نوشابه مشخص باشد یکی را انتخاب کنند. در نتیجه ی این تحقیق معمولاً پپسی انتخاب می شد. 30 سال بعد این تبلیغ جرقه ای را در ذهن مونتگ ایجاد کرد. او با یک ابهام روبرو شده بود؛ اگر افراد مزه ی پپسی را ترجیح میدهند، پس چرا کوکاکولا برند رهبر است؟ بنابراین در سال 2003 تصمیم گرفت آن تحقیق را دوباره تکرار کند اما با روشی متفاوت؛ با استفاده از امآرآی. او میخواست بداند چرا افراد محصولی را مصرف میکنند که لزوماً علاقه ای به آن ندارند. یافته های او اولین نفسهای این علم نوظهور بود. او متوجه شد زمانی که آزمون شونده از برند نوشابه اطلاعی ندارد، حوزه ی چشایی در مغز او فعال میشود، اما زمانی که برند نوشابه به او گفته میشود، بخش حافظه ی او تحرکاتی را نشان می دهد. در نتیجه در این حالت کوکاکولا گزینه ی انتخابی است. بنابراین نورومارکتینگ ثابت میکند که تبلیغات و وفاداری برند انگیزه ی قویتری نسبت به مزه ایجاد میکند.
امروز شرکتهای مشاوره ای زیادی، نورومارکتینگ را به عنوان ابزار تحقیق خود انتخاب کرده اند. یکی از آنها شرکت برین ایمپکت در بروکسل است که به بررسی واکنشهای مغزی افراد به تبلیغات می پردازد. آنها در یکی از پروژه های خود مأمور بررسی آثار تبلیغ ساخته شده برای یک برند نوشابه ای معروف بودند. در این تبلیغ انیمیشنی خانمی که این نوشابه را در دست داشت با ویترین یک مغازه برخورد می کند. مطالعات آنها نشان داد که این صحنه در ذهن خواننده احساسات را به اوج خود میرساند. اما هیچ اثری از انگیزش منطقی افراد مورد مطالعه مشاهده نمی شود. به اعتقاد آنها این عدم ارتباط بین احساسات و منطق در ذهن بیننده نقطه ی ضعف این تبلیغ است.
به وسیله ی اینگونه مطالعات می توان رفتارهای احساسی و دور از منطق بسیاری از مصرف کنندگان را توجیه کرد و برای آن چارهای اندیشید.
نورومارکتینگ امروز در دانشگاههای بزرگ کسب وکار نیز تدریس می شود. بنابراین رشد روزافزونی را باید برای آن متصور شد. مطمئناً شرکتهای بزرگی که به دنبال کسب مزیت رقابتی هستند نمیتوانند در حوزه ی فروش و رفتار مصرف کننده، به راحتی از کنار این ابزار نوظهور که روز به روز ارتقاء مییابد، بگذرند.
نورومارکتینگ همچنین می تواند در کمپینهایی که برای کاهش مصرف نوشیدنیهای الکلی یا مواد مخدر طراحی می شوند به خدمت گرفته شود، علاوه بر این شاید بتوان گفت که پرکاربردترین حوزه برای این علم، سیاست و کمپینهای تبلیغاتی انتخاباتی است.
سبز باشید