دیجیتالیسم و نقش آن در بازاریابی حسی- تجربی
این متن، ترجمهای است از مطلبی که در سایت Fashionablymarketing.me درج شده بود که برای استفاده همراهان انجام شده است.
رویدادهای اقتصادی اخیر، تغییری پایا را در میانگین و ذائقه مصرفکننده به وجود آورده است. مصرفکنندگان مدرن دیگر همچون گذشته از شبکههای اجتماعی صرفاً برای انتشار، و اشتراک رویدادهای روزمره زندگی و برقراری ارتباط استفاده نمیکنند بلکه، امروزه آنها خواهان کسب تجارب عمیقتر از این فضاها هستند؛ خواه تجارب آنلاین، و خواه آفلاین و خواه آمیزهای از این دو فضا.
در واقع مصرفکننده مدرن، تجربه را به محصول ترجیح میدهد. پس مهمتر از خود محصول، تجربهای است که مصرفکننده قبل، حین، و پس از استفاده از آن به دست میآورد و موجب تکرار خرید و وفاداری و یا اجتناب او میشود.
اما بازاریابی حسی، شناسایی و تأمین نیازها و علایق مشتری به روشی سودآور است، به نحوی که:
الف) مصرفکنندگان را از طریق ارتباطات دوجانبه و زنده با خاطرهای مثبت و بهیادماندنی درگیر میکند
ب) شخصیت برند را ملموس میکند و به زندگی روزمره میآورد
ج ) برای مشتریان هدف، ارزش افزوده ایجاد میکند.
بازاریابی حسی برای مشتری خاطرهای بهیادماندنی و جذاب ایجاد میکند که طی آن مشتری با لمس کردن، چشیدن، بوئیدن، شنیدن و دیدن محصول (غوطهوری در برند)، فرصت تجربهی برند را داشته باشد. بازاریابی حسی با طراحی و اجرای تجربه زنده برند برای مشتریان، در پی به زندگی آوردن برند است تا سطح قابل قبولی از برنداشتغالی را در زندگی مشتری ایجاد کند.
در اینجا به بررسی 5 روند از دنیای دیجیتال میپردازیم که مصرفکنندگان را از مدل مصرف کنونی، به الگوی مصرف تجربهمحور سوق میدهد. تکنولوژی امروزه به چنان جایگاهی رسیده است که میتواند تمام حواس انسان را تحت تأثیر قرار دهد و به این ترتیب سکوی پرتابی برای اجرای موفقیتآمیز پروژههای بازاریابی از نوع میدانی، تجربی، و یا حسی باشد.
1-تفکر یا اندیشه بصری (Visual Thinking)
تفکر بصری، به معنای استفاده از تصاویر به عنوان ابزاری برای تعامل و ارتباط، به عنوان یک روند در مباحث آموزشی به منظور بهبود یادگیری و حفظ آن شروع شد. در خلال دهه گذشته، این روند تکامل یافته و به عنوان ابزاری راهبردی در دست بازاریابان و شرکتهای مدیریتی جهت کمک به مشتریان برای یافتن پاسخ مسائل پیچیده و مصور ساختن راهکارها از طریق ابزار بصری پذیرفته شده است. این فرایند را میتوان در هر مقولهای به کار برد، و برای ارتقای کیفیت تجربه در هر مخاطب یا جمعیتی، مورد استفاده قرار داد.
هماکنون جامعترین و اثربخشترین کار در زمینه تفکر بصری، بهوسیلهی شرکت Group Partners در لندن صورت میگیرد. رویکرد پیشروی این شرکت، این امکان را فراهم میسازد تا راهکارها و ایدهها با مشارکت خودِ مشتری ایجاد و ارائه شوند.
شرکت مذکور، تکنیک فوق را در بیش از 2500 کسبوکار اعم، از خصوصی یا دولتی بهکار بسته است، از آن جمله میتوان به کوکاکولا، رولزرویس، بیبیسی و... اشاره کرد.از این چارچوب میتوان برای حل هر مشکلی بهره برد، و میتوان همزمان شاهد توسعه ارزشمدار نیز بود. همگام با حرکت جهان به سوی اندیشه تصویری و پردازش اطلاعات در قالب اشکال و گرافیک، استفاده از تفکر بصری بیش از پیش ضروری مینماید.
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای بازاریابی " بخوانید.
سبز باشید