اقتصاد خلاق
اقتصاد خلاق به دستهای از فعالیتهای اقتصادی اطلاق میشود که معطوف به خلق دانش و اطلاعات هستند. البته در اروپا اقتصاد خلاق را بیشتر با عنوان صنایع فرهنگی میشناسند و آن هم به دلیل چاپ کتاب دیوید هسموندال (David Hesmondhalgh) در سال 2002 میباشد که در آن برای اولین بار از عبارت صنایع فرهنگی استفاده کرد. اما شکلگیری چارچوب و نظریات اقتصاد خلاق بیش از هر چیز دیگری مدیون تلاشها و ایدههای جان هاوکینز (John Howkins)نویسنده پیشروی قرن 21 و صاحب کتاب"اقتصاد خلاق" میباشد. هاوکینز این کتاب را در سال 2001 به رشتۀ تحریر درآورد و در سال 2007 مورد بازبینی قرار دارد. در طول دهۀ گذشته اقتصاد خلاق همواره جزو کتابهای پرفروش در سراسر دنیا بوده است.
هاوکینز معتقد است که ایدههای جدید و نه پول و ابزار، منبع موفقیت هستند و رضایت افراد در زندگی شخصیشان به دلیل ایدههایی است که دارند نه به خاطر پول زیاد. اقتصاد خلاق نگاهی تازه به تولید، خدمات و صنایع تفریحی و خردهفروشی است که بر پایۀ روشی جدید از تفکر و عمل استوار است. ورودی اقتصاد خلاق مهارتها و استعدادهای افراد هستند. اینکه این ورودیها جدید باشند یا مشابهی داشته باشند، اهمیتی ندارد، آنچه مهم است این است که خلاقیت ما بتواند این ورودیها را به صورت جدید و منحصر به فرد به خروجی مورد نظر تبدیل کند.
اقتصاد خلاق آنطوری که هاوکینز تعریف کرده شامل حوزههایی از قبیل تبلیغات، معماری، هنر، صنایع دستی، طراحی، مُد، فیلم، موسیقی، هنرهای نمایشی، چاپ و نشر، توسعه و تحقیق (R&D)، نرمافزار، اسباببازیها، بازیهای کامپیوتری و تلویزیون میشود. البته بسیاری از متفکران بر این باورند که تعریف هاوکینز ناقص است زیرا اقتصاد مانند چتری است که تمام جنبههای زندگی بشر را در برمیگیرد و نمیتوان حوزهای را از آن خارج کرد.
صنایعی که در یک اقتصاد خلاق فعالیت میکنند باید دارای 7 مشخصۀ اقتصادی باشند:
1- هیچ کس "اصل" را نمیداند: از آنجایی که میزان تقاضای بازار هیچگاه قطعی و مشخص نیست، نمیتوان عکسالعمل مصرفکننده به محصول را قبل از دریافت و پس از استفاده از آن به طور کامل درک کرد.
2- کار برای کار: کارمندان به اصالت شغل خود اهمیت میدهند و به ظرفیتی که آن شغل برای خلاق بودن در اختیار آنها قرار میدهد. در اقتصاد خلاق حقوق ملاک انتخاب شغل نیست.
3- کارمندان چند مهارتی: تولید محصولات یا ارائه خدماتی که بتوانند در اقتصاد خلاق زنده بمانند، نیاز به کارمندانی ایدهپرداز دارد که نه یک مهارت بلکه چند مهارت را به طور همزمان صرف تولید محصولات یا ارائه خدماتشان کنند.
4- تنوع بیپایان: محصولات به وسیلۀ کیفیت و منحصر به فرد بودنشان از یکدیگر متمایز میشوند. هر محصول تلفیقی از ایدههایی است که منجر به تولید طیف بیپایانی از کالاها میشوند.
5- فهرست الف/ فهرست ب: مهارتها به صورت عمودی از یکدیگر جدا میشوند و افراد بر اساس مهارتهای خلاقشان در دستههای جداگانه قرار میگیرند. البته باید توجه داشت که تفاوتهای بسیار کوچک در مهارتها ممکن است به اختلافات بسیار زیاد در موفقیت مالی محصولات منجر شود.
6- وقت طلاست: در اقتصاد خلاق، وقت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
7- ماندگاری: محصولاتی که حاصل و نتیجۀ ایدهای خلاق هستند، ماندگاری زیادی دارد و همین باعث میشود که حقوق مؤلف بیش از پیش جدی گرفته شود تا تولیدکنندگان خلاق بتوانند هر چه بیشتر از منافع ایدههای خلاق خود بهرهمند شوند.
به طور کلی میتوان گفت که اقتصاد خلاق تحلیلی جامع از اقتصادی جدید است که بر پایۀ افراد خلاق، صنایع خلاق و شهرهای خلاق استوار است. این اقتصاد با خلاقیت شخصی افراد آغاز میشود و مرحله به مرحله وارد هنر، کسب و کار و جامعه میشود و سرانجام به توسعۀ جهانی میانجامد.
در سالهای آینده تنها شرکتهایی زنده خواهند ماند که بیش از هرچیز، ایدهها را گرامی میدارند.
سبز باشید