درسهایی از آفریدگار زیباییهای ماندگار: میکلآنژ
...به ظاهر مردهام
اما انگار تسلایی به دنیا
با هزاران جان، زندهام
در قلب همه عاشقانم.
یعنی که خاک نیستم،
و تباهی مرا لمس نمیکند... شعری از میکلآنژ ترجمه بابک احمدی
میکل آنژ نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی شهیر است که آوازهی قدرت آفرینش افسانهایش تا جایی بود که او را در زمان حیاتش "آفریدگار" مینامیدند. در ۶ مارس ۱۴۷۵ در کاپرزه در نزدیکی شهرتوسکانی پا به جهان گذاشت و به زودی به یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا تبدیل شد.
مردی که گوشبهفرمان علایق واقعیش بود و به موفقیت واقعی دست یافت
او دومین پسر از خانوادهای پرجمعیت بود که با تولد میکلآنژ، به امید یافتن زندگی سعادتمندانهتری رهسپار فلورانس شدند. میکلآنژ در کودکی مادر خویش را از دست داد اما از همان دوران کودکی و بر خلاف میل پدر به رشته هنر علاقهمند شد و سرانجام به آرزوی دیرین خود رسید. سیزده سالی بیش نداشت که به عنوان کارآموز در کارگاهی کوچک به استخدام درآمد.
نخستین شاهکار هنری خود را وقتی که فقط 21 سال داشت ساخت. تندیس داوود نبی (ع) که معجزهای در قانون تعادل محسوب میشود، مجسمه برنزین پاپ ژولیوس دوم، مقبره و کتابخانه خانوادگی خاندان مدیچی، تندیس مرمرین جنگ دو پیکر، گنبد کلیسای پترز، و نقاشیهای دیواری کلیسای سیستین که نقش آفرینش آدم را روی سقف محراب کلیسا به تصویر کشیده است، از شاهکارهای بیبدیل تاریخ هنر به شمار میروند.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، ای برادر سیرت زیبا بیار...
در سالهای جوانی یک همکار نقاش، مشت محکمی را حواله صورت میکلآنژ میکند که اثرش به عنوان یادگار تا پایان عمر او را همراهی کرد، همین ضربه کافی است تا میکلآنژ از صورت زیبای ظاهر بیبهره شود. زشتصورت نیکسیرتی که زیباییهای فراوانی را خلق کرد و جهانیان را به تحسین واداشت.
میکلآنژ نسخهای دست اول از خود بود
او در زمان حیات رقیبانی سرسخت داشت. لئوناردو داوینچی یکی از آنان بود. اما میکل آنژ با خلق آثار بیمانند و دنبالهروی از استراتژی تمایز رقبای خود را پشت سر گذاشت.
سیوچند ساله بود که به فراخوان پاپ ژولیوس دوم راهی رم شد تا آرامگاهی باشکوه از جنس سنگ برای رهبر کاتولیکها بسازد. اما به جای ساخت آرامگاه مرمرین از او خواسته شد تا سقف نمازخانه کلیسای سیستین را با پیکره های آسمانی نقاشی کند، پیشنهادی که به مذاق میکلآنژ خوش نیامد هرچند که در نوجوانی تعلیم نقاشی دیده بود. به گفته برخی مورخین، این پیشنهاد در اثر دسیسه رقبای میکلآنژ بود به این امید که او با رد پیشنهاد ولینعمت خود پاپ از چشم او بیفتد و یا با پذیرش کاری که در آن تبحر کافی ندارد آبروی خود را ببازد . اما میکلآنژ بر اثر پافشاریهای پاپ بالاخره به این پیشنهاد تن داد و با احساس تعهد و مسئولیتپذیری مثالزدنی، تمام وجود خود را به مدت چهار سال تمام وقف سقف کلیسای کوچک سیستین کرد و طرح سادهي اولیهای از حواریون را به بیش از چهارصد پیکر و 9 منظره از کتاب «پیدایش آدم» توسعه داد. هرچند که تعهد میکلآنژ بهبهای سلامت جسمانی او تمام شد اما او توانست علاوه بر جلب رضایت پاپ و دریافت سفارشهای دیگر، تاثیر شگرفی را بر جماعت هنرمند بگذارد و مسیر هنر اروپا را تغییر دهد.
تقبل مسئولیت، تعهد شگرف، و تمایز سه ویژگی مهم میکلآنژ محسوب میشود.
در ادامه یادگیریهای خود از نقلقولهای میکلآنژ را مرور میکنیم:
10 فرمان میکلآنژ
1-نیمه پر لیوان را ببینیم
«در تکه سنگی فرشتهای دیدم، آنقدر سنگ را تراشیدم تا فرشته را آزاد کردم.»
2-اهداف بزرگ، موفقیتهای بزرگ به بار میآورند
«بلند نظر باشيد و هدفهاي بزرگ در پيش گيريد. بزرگترين خطري كه بسياري از ما با آن روبرو هستيم، پايين و دست يافتني بودن اهدافمان است و نه بزرگ بودن و دست نايافتني بودن آنها.»
3-من با اعتماد به نفس به تمام آرزوهایم میرسم
«تمام وعده ها و نويدهاي دنيا فريبي بيش نيست و بهترين دستور زندگي اين است كه اعتماد به نفس داشته باشي و در پرتو سعي و تلاش خود به مقامي برسي»
4-پشتکار و توکل داشته باشیم
«خود نیز بسان دیگران باور دارم که من از جانب خداوند در این جایگاه قرار گرفتهام. علیرغم آنکه گرد کهولت بر سر و رویم نشسته اما نمیخواهم دست از کار بشویم؛ من به عشق آفریدگارم کار میکنم و به او امید دارم.»
5-زمان ارزشمندتر از طلاست
«هیچ زیانی را بیش از زمانی که از کف دادهایم نمیشناسم»
6-همواره یادگیرنده باشیم
«و من هم چنان یاد میگیرم... .»
7-شور و شوق غیر ممکن را ممکن می سازد
«پروردگارا! به من آن ده كه هميشه شوقي بيش از حد توان خود براي كار كردن داشته باشم»
8-آنچه امروز در اختیار ماست حاصل تلاش و رنجمان در گذشته است
«اگر مردم مي دانستند براي احراز مقام استادي چه رنجها برده ام و چه روزها و شبها جان كنده ام، هرگز از ديدن شگفتي هاي هنريم متعجب نمي شدند»
9-جهان هرکس به اندازه وسعت اندیشه اوست
«انسان، با مغز نقاشي ميكند نه با دست. هر كه انديشههايش گرفتار مسايل ديگر باشد، كارش رسوايي به بار ميآورد. »
10-انتظارات ناچیز و نابجا، سد راه موفقیت هستند
«انتظارات بسیار زیاد، تا حدی که دسترسی به آن امکان پذیر نباشد، خطرناک نیست؛ خطر بزرگ آن است که با انتظارات ناچیز راه تبلور نیروی نهفته در ذات و ضمیرتان را مسدود کنید و خود را از دستاوردهای بزرگ محروم سازید.»
سبز باشید