به نوآوری صرفاً به عنوان یک وظیفه درون سازمانی نگاه نکنید
حدود یک دهه پیش استاد مطرح دانشگاه هاروارد، مایکل پورتر، در اظهارنظری اعلام کرد که نوآوری موضوعی محوری در شکوفایی اقتصادی است. همچنین پیتردراکر گفت: کسبوکار دو چیز بیشتر نیست؛ بازاریابی برای کسب رضایت مشتریان امروز و نوآوری برای کسب رضایت مشتریان فردا و این دو جدا از هم نیستند. چند سال بعد استیو جابز در باب اهمیت روزافزون نوآوری گفت: «آنچه یک پیشرو و پیرو را از هم جدا می کند، نوآوری است.» امروزه نوآوری در صدر فهرست اولویتهای کاری هر مدیرعاملی قرار دارد و بودجههای فروانی صرف برگزاری کنفرانسهای مختلف به منظور ایجاد و بسط فرهنگ نوآوری میشود. اما وقتی به بازار نگاه میکنیم میبینیم که نوآوری جایگاه شایسته ی خود را بدست نیاورده است.
مشکل اینجاست که رهبران کسبوکار جای درستی را برای جستجوی نوآوری انتخاب نکردهاند. به نظر میرسد خیلی از مدیران شرکتها ناخواسته این جملهی انیشتین را سرلوحهی کار خود قراردادهاند که «راز نوآوری اینست که منابع خود را پنهان کنید.» این جمله در فضای رقابتی روزگار ما که رسانههای اجتماعی قلمرو زندگی خصوصی افراد را کمتر و کمتر میکنند، دیگر کاربردی ندارد. دیگر نمیتوان در سازمان را به روی همه بست و از تعداد محدودی از افراد خواست که ایده و طرح نوآورانه ارائه دهند. امروزه فاصلهی میان نوآوری سازمان و نوآوری مصرفکننده به حداقل و حتی صفر رسیده است و این دو عبارت مترادف یکدیگر هستند.
نیاز به استفاده از نوآوری مصرفکنندگان باعث به وجود آمدن مفهومی به نام خلق مشترک (co-creation) شده که این مفهوم تعاریف سنتی دربارهی نوآوری را کاملاً از بین میبرد، بعبارتی مصرفکنندهها از همان ابتدا بخشی از فرایند ایجاد نوآوری هستند. با مشتریان و مصرفکنندگان ارتباط بیشتری داشته باشید و با بکارگیری روشهایی چون مصاحبههای عمیق و جلسات طوفان مغزی آنان را در نوآوریهای سازمان شریک سازید.
خلق مشترک نوعی قرارداد برد- برد است. از طرفی دیگر لازم نیست شرکتها ایدهای را با هزینههای بالا در بازار آزمایش کنند و در صورتیکه پاسخ مثبت دریافت کردند روی به تولید بیاورند، چون در این فرایند خود مصرفکننده یا بهتر بگویم نیاز مصرفکننده محرک خلق ایده است. از طرفی مصرفکنندهها هم در این میان برنده هستند. تفاوت مصرفکننده با تولیدکننده، اینست که مصرفکننده به فکر سود، نقدینگی، بازگشت مالی و ... نیست بلکه همین که صدای او شنیده شود و ایدهی او عملی شود راضی و خشنود خواهد بود.
شرکتهای بزرگ این نیاز بازار را به خوبی درک کردهاند و از سرمایهگذاری خود نتیجه هم گرفتهاند. شاید یکی از جدیدترین و جالبترین نمونهها سامسونگ باشد که پوشش خبری مسابقات المپیک 2012 را به عهدهی مشتریان خود گذاشته است. در این طرح تعدادی از مشتریان سامسونگ با استفاده از وسایل این برند و البته، با استفاده از خلاقیت خود رخدادهای المپیک لندن را برای جهانیان مخابره خواهند کرد.
ادامه این مطلب را در کتاب "40 گفتار پیرامون مدیریت و رهبری در کسب و کار " بخوانید.
سبز باشید