"اهمیت اقتصاد توجه" برای پخش "آگهیهای مشابه"
تکراری است اگر بگویم سالها پیش صاحبنظران تبلیغات در اینباره اظهار کردند: برای محصول ضعیف "تبلیغات" سریعترین کمک حرفهای است تا به نابودی محصول بینجامد! ظاهراً در آن سالها هنوز صاحبنظران تبلیغات با این پدیده عجیب روبهرو نشده بودند که برای "محصول مشابه"، تیزر کاملاً مشابه از سوی بانکهای متفاوت از رسانه تلویزیون پخش شد!
تکراری است اگر بگویم این وظیفه آژانسهای تبلیغاتی است تا به ارزیابی آسیب شناسانه این نوع رفتارهای تبلیغاتی بپردازند. من نیز بنا ندارم نظریههای متفاوت را از قول برجستگان تبلیغات اشاره کنم که تا چه اندازه میتوانیم با این رویه به "اشباع و دلزدگی مخاطبان و مصرفکنندگان" کمک کنیم! تا چه اندازه میتوانیم عملاً نقش تبلیغات را از صحنه فعالیتهای کسبوکار کمرنگ سازیم! در این باره بهتر است حرفهایهای تبلیغات به میدان بیایند.
علاقهمندم به عنوان "معلم کوچک بازاریابی"، توجه مدیران سیمای جمهوری اسلامی ایران را به این نکته جلب کنم که از جمله "دلایل کاهش مخاطبان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران" حضور آگهیهای کمتر خلاقانه و تکراری است.
دلایل کاهش توجه مخاطبان تلویزیون
پژوهشهایی در جریان است تا به موضوع "آسیبشناسی کاهش توجه مخاطبان" بپردازد. مدیران فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس و صاحبنظران هر یک دلایل و قرائنی برای این کاهش توجه را بازگو کردهاند.
تلویزیون "بازار اطلاعرسانی" است. اگر در بازاری، متاعی کم قیمت را به بهای گزاف بفروشند، مردم برای خرید به آن نخواهند رفت.
واژه "اقتصاد توجه" را از دوست دانشمندم دکتر محمود محمدیان آموختم که در سرای اهل قلم، هر دو برای نقد کتاب "روانشناسی تبلیغات تجاری" حضور یافتیم. به نظرم ، دنیا پر از هیاهو و امواج متنوع است. چگونه میتوان "توجه" آدمیان را به خود جلب کرد، در حالی که بازار بشدت شلوغ و پر هیاهو است.
اگر بتوانید در کسری از ثانیه توجه مخاطب را به خود جلب کنیم، پیروز میدان خواهیم بود. در غیر این صورت، در این بازار، فرصت را از دست دادهایم و مهلتی نداریم.
تصور کنید شما توانستهاید با "پخش اخبار"، "پخش برنامه نود"، "پخش سریال آموزشی یا سرگرم کننده" در این دنیای پر هیاهوی امواج شتابان، "توجه" مخاطبان را به خود جلب کنید. به ناگاه با پخش تیزری تکراری و سطحی، تمام آنچه را رشتهاید، به یکباره پنبه شده است. به احتمال، پخش آگهیهای تکراری برای محصول مشابه، درآمدی وسیع و سرشاری نصیب تلویزیون میسازد که در آن شکی نیست. اما سرمایه بزرگ و گرانبهایی به نام "توجه" را در معرض "آسیبجدی" قرار داده است.
وقت "طلا" است. میدانیم به مدد کوششها میتوانیم طلا بخریم، اما هرگز نمیتوانیم" وقت" بخریم. هر لحظهای که از دست میرود، جبران آن ناشدنی است. آیا فاجعه نیست وقت گرانبهای ملتی را با تکرار تبلیغاتی کمتر خلاقانه نابود کنیم.
آنچه این "فرصت بینهایت طلایی" را در اختیار صاحبان کالاهای مشابه و "آگهیهای مشابه کمتر خلاقانه" قرار داده است، میتواند از سوی مخاطبان مورد بیمهری قرار گیرد؛ چرا که ما، کودکان ما، و همسر ما مصرفکننده برنامه تلویزیونی هستند.
سبز باشید