:: انسانهای موفق چگونه میاندیشند؟
میخواستم متنی در معرفی کتاب بنویسم اما وقتی کتاب را خواندم به این نتیجه رسیدم که بهترین نوشته برای معرفی کتاب یادداشت "من میاندیشم، پس هستم" به قلم استاد دکتر فریبا لطیفی است که به عنوان مقدمه ناشر آمده است، که بسیار پرمحتوا و آموزنده است. توصیه من به عزیزان، مطالعه کامل کتاب است و اما مقدمه ناشر:
من میاندیشم، پس هستم.
دکارت فیلسوف فرانسوی با جمله معروفش که: "من میاندیشم، پس هستم." بودنمان را با اندیشیدنمان اثبات کرد. اگر اندیشیدن نقطه شروع زیست ما به عنوان انسان است پس هیچیک از ما را گریزی از فکرکردن نیست. پیشرفت بشر در طول تاریخ نتیجه اندیشیدن او است. دستیابی به دستاوردها، شناختن ناشناختهها و رمزگشایی از رمز و رازهای جهان، همه حاصل اندیشیدن انسانها بوده است. انسانهایی که راه درست اندیشیدن را آموختهاند.
جیمزآلن، فیلسوف انگلیسی میگوید: "زندگی ما ساخته افکار ما است." و تردیدی نیست که همه ما در پی آنیم تا در زندگی پیروز باشیم. اگر چنین است پس باید به این پرسش پاسخ دهیم: چگونه بیندیشیم که پیروز باشیم؟
جان ماکسول در کتاب "انسانهای موفق چگونه میاندیشند؟" به این پرسش پاسخ میدهد و در قالب یازده نکته آموزنده، روش اندیشیدن مؤثر را به خوانندگانی که در جستجوی موفقیت هستند میآموزد. این کتاب که میتوان آن را تکمیلکننده کتاب پیشین این نویسنده به نام "در اندیشه تحول" دانست، برپایه یک رهنمود اساسی تدوین شده است: روش اندیشیدنت را تغییر بده تا زندگیات تغییر یابد.
دوراندیشی یکی از صفاتی است که جویندگان پیروزی دارا هستند. مردمانی که در زندگی موفق هستند کسانیاند که مدتها قبل از دیگران به "فردا" اندیشیدهاند. آنان با دوراندیشی و آیندهنگری، چشماندازی از آینده ترسیم میکنند، فرصتها و تهدیدات فردا را میبینند، فرصتها را میربایند، تهدیدات را چاره میکنند و شاهد پیروزی را در بر میکشند.
بزرگاندیشی از دیگر صفات پیروزمندان است. داشتن اندیشههای بزرگ، آرزوهای بزرگ، رویاهای بزرگ و اشتیاقهای بزرگ است که به دستاوردهای بزرگ منتهی میشود. گفته پروین در این مورد زیباست:
گر فکر برتری کنی و بر پری بشوق بینی که در کجایی و اندر سرت چهاست
میجوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
مردمان موفق درکنار بزرگاندیشی دارای اندیشه امکانبین هستند و شنیدن کلمه "ناممکن" برایشان ناخوشایند است. شور و شوق، همت بلند و عشق دستیابی به پیروزی هر نشدنی را برای شدنی و هرناممکنی را ممکن میسازد و به گفته مجتبی کاشانی:
هر کجا عشق آید و ساکن شود هرچه ناممکن بود ممکن شود
ماکسول در این رابطه در کتاب جمله زیبایی را نقل قول کرده است:
"هرگز به یک جوان نگویید این کار ناشدنی است. ممکن است خداوند قرنها در انتظار فردی بوده است تا ناآگاه از ناممکنها، آن کار را به انجام رساند."
سازمان فرهنگی فرا این کتاب را به همه بزرگاندیشان، بلندپروازان و بلندهمتان ایرانزمین تقدیم میکند. آنان که عشق پیروزی در قلبشان ساکن شده و برای ساختن کشورشان هر ناممکنی را ممکن میسازند و میدانند که "توقف کار، جایی است که از اندیشیدن احساس خستگی کنند".
سبز باشید