:: بررسی وضعیت بازار میوه ایران (صادرات – واردات)
نتیجه کمتوجهی به علوم فوق
کمتوجهی نسبت به علوم فوق روی همرفته سبب شده است که فعلاً وضعیت خوبی در بازار میوه ایران نداشته باشیم. برای مثال اگر سری به مغازههای میوهفروشی بزنیم سیب چینی – پرتغال مصری – نارنگی پاکستانی – موز اکوادور – سیب سبز شیلی و پرو – آناناس فیلیپین – انبه پاکستان – نارگیل مالزی و حتی سیب آمریکایی به استقبال چشمها و جیبهایمان میآیند.
تا قبل از سال 84 عمده میوههای وارداتی شامل موز – نارگیل – آناناس – انبه و امثالهم بود اما الان پرتغال که در کشور خودمان 4 برابر مصرفمان تولید میکنیم دومین میوه وارداتی پس از موز است.
جای تأسف است که سرانه واردات میوه در طی سالهای 81 تا 83 به میزان 5 کیلوگرم بوده است اما این رقم در حال حاضر بیش از 13 کیلوگرم است.
مسئولین میگویند صادرات ما افزایش یافته است اما فقط مقایسه کمی میزان صادرات کافی نیست بلکه باید بگوئیم از سرجمع صادرات و واردات وضعیتمان چگونه است؟
الان تعداد کشورهای عرضهکننده میوه به ایران به بیش از 25 مورد رسیده است.
عمده صادرکنندگان دیروز به وارد کنندگان امروز تبدیل شدهاند و علت اصلی در اینجاست که قدرت رقابتی ما نسبت به رقبای خارجی پایین آمده است.
علل پایین آمدن قدرت رقابتی
یک مسئله حائز اهمیت این است که لازم است به جای دید معلولیابی، دید و نگرش علتیابی داشته باشیم و بیائیم با نگرش سیستمی و همهجانبه و از زوایای مختلف مسائل را مورد بررسی قرار دهیم.
لازم است به جای مقصریابی، مسئلهیابی کنیم. وقتی در رادیو دو مسئول چند دقیقه فقط در باب آمار بحث و جدل میکنند و تا زمانی که با پیدا کردن یک مقصر به دنبال راهکار میگردیم راه بجایی نخواهیم برد.
باید بپذیریم که بازار بسیار باهوش است، تعاملات جهانی به معنای واقعی کلمه در جریان است و یک حرکت در گوشهای از جهان آثار خود را در سایر نقاط خواهد گذاشت.
بپذیریم که بازار ایران با جمعیت 75 میلیونی خود مورد توجه صاحبان سرمایه در اقصی نقاط جهان است و سرمایه مثل آب روانی است که به محض این که چالهای را مییابد بلافاصله با درایت سعی در پرکردن آن دارد.
قوای سهگانه هر یک به جای پاس دادن مسائل به سمت یکدیگر با هماندیشی و همافزایی در سامان دادن وضعیت اقتصاد و بسترسازی برای بنگاههای اقتصادی گامهای ارزندهتری میتوانند بردارند.
سخن رئیس اتحادیه صادرکنندگان میوه جای تأمل دارد که وقتی نرخ ارز هر سال 5/2 ٪ افزایش داشته اما نرخ تورم 20 ٪ با افزایش همراه بوده است. آیا قدرت صادراتی ما کاهش نمییابد؟
بهراستی چقدر هماهنگی بین دستگاههای مختلف دولتی در رفع مسائل و خدماترسانی به بخش خصوصی با سرعت تعاملات جهانی همخوانی دارد؟
اما توصیه من همیشه به بخش خصوصی این بوده است که این بخش هم نباید منتظر باشد تا دولت و دستگاههای دیگر تمام مسائل را حل کنند، حقیقت این است که دانش بازاریابی و اقتصادی در بخش کشاورزی ایران نیاز به ارتقاء و توجه جدی دارد.
وقت آن است که با همکاری انجمنهای حرفهای و تخصصی چون انجمن علمی بازاریابی ایران و انجمن تحقیقات بازاریابی ایران و با تأمین هزینه از سوی دولت و بخش خصوصی ریسک تصمیمگیریهای نادرست را پایین بیاوریم.
در دنیای توسعه یافته ، اطلاعات به دو دسته ماکرو و میکرو تقسیم میشود. اطلاعات ماکرو اطلاعاتی است که دولتها هزینه جمعآوری آن را میپردازند و این اطلاعات نیازهای مشترک تمام بنگاههای اقتصادی در یک صنف را برطرف میسازد.
اما اطلاعات میکرو اطلاعات خاص یک تصمیمگیری برای یک بنگاه اقتصادی است.
ما در کشورمان شرکتهای تحقیقاتی معتبری داریم که میتوانند نیازهای اطلاعاتی حوزه صنعت و کشاورزی را برطرف کنند. به واقع جای افتخار است که ایران جزء 26 کشوری است که در تدوین استانداردهای پژوهشهای بازاریابی فعال هستند و خوشبختانه کمیته استانداردسازی چند ماهی است که در مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران شکل گرفته است.
برای اینجانب مایه سعادت است که علاوه بر عضویت هیأت مدیره انجمنهای علمی بازاریابی و تحقیقات بازاریابی، مسئولیت کمیته استانداردسازی را هم بعهده دارم و قطعاً با ارائه پیشنهادات به دستگاههای ذیربط آمادگی خودمان را جهت خدمترسانی در بخش تحقیقاتی و مشاورهای اعلام میداریم.
وقتی طبق آمار میبینیم میزان تولید سرانه میوه در جهان 85 کیلوگرم اما در ایران 200 کیلوگرم است افتخار میکنیم، اما وقتی میبینیم قیمت تمام شده رقبای خارجی و موقعیت آنها در بازار بنحوی است که عملاً کشوری نظیر امریکا با 3٪ جمعیت فعال در بخش کشاورزی توان تولید غذا برای سه قاره را دارد اما ما با حداقل 27٪ جمعیت فعال در بخش کشاورزی، بهرهوری مناسبی نداریم باید نگران شویم.
وقتی میزان ضایعات میوه در ایران بین 15 تا 32 درصد است اما همین رقم در بلژیک یک دهم درصد است باید تعمل و تفکر و اقدام جدیدی داشته باشیم.
سؤال شد آیا بهتر نیست تولیدکنندگان به کار خودشان مشغول باشند و صادرات را به متخصصان مربوطه واگذار کنند و پاسخ من این بود که کسانی در هر حوزه صلاحیت ورود را دارند که متخصص آن رشته باشند یا از متخصصان استفاده کنند. من خیلی نمیخواهم خطکشی کنم که دستاندرکاران بخش کشاورزی نباید وارد حوزه صادرات شوند بلکه آنها میتوانند با بهرهگیری از مشاورین کارآزموده و شرکتهای تحقیقاتی بازار، ضعف و نارسائیهای علمی خودشان را برطرف سازند.
در خصوص برندسازی و تأثیرات آن بر بازار میوه سؤال شد، پاسخ دادم ما در کشورمان اولین مزیت نسبی را در بخش کشاورزی داریم. چهار فصل بودن ایران موهبتی است که در بیشتر نقاط دنیا از آن محروم هستند.
ضمن اینکه برند به معنای هویتسازی – اعتبار – آبرو و خوشنامی با موضوعی به نام میراث مکانی هم در ارتباط است.
برای مثال ما وقتی از عطر و ادکلن حرف میزنیم اولین کشوری که به ذهنمان میآید فرانسه است، اما وقتی از زعفران – پسته و ... حرف میزنیم اولین کشور که در ذهن جهانیان میآید ایران است ، این همان میراث مکانی است که مسیر را برای دستاندرکاران حوزه صادرات بخش کشاورزی تا حد زیادی همواره میسازد .فقط باید با بهرهگیری از علوم یاد شده بتوانیم برندهای بنگاههای اقتصادی را در این حوزه قوی و به بازار جهان معرفی کنیم.
سبز باشید