:: ارزشهای مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت دوازدهم)
57- ارزش درک و پیادهسازی قانون جذب در وجود خودمان
نمیدانم شما فیلم راز را دیدهاید یا نه؟ توصیه میکنم این فیلم را با دقت تماشا کنید. خوشبختانه کتاب راز هم توسط مترجمین و ناشران زیادی در ایران منتشر شده است. من هیچ دلیل علمی برای قانون جذب که در این کتب به آن پرداخته است نمیشناسم، اما فقط این را میدانم که قانون جذب را خودم به خوبی با تمام حس و وجودم دریافتهام و اجرا میکنم. برای مثال وقتی تمایل دارم شرکتی با TMBA تماس بگیرند در اکثر اوقات این اتفاق افتاده است.
قانون جذب میگوید شما یک آهنربای زنده هستید، به طور تغییرناپذیر افراد، ایدهها، فرصتها و حوادثی را هماهنگ با افکار برترخود به داخل زندگیتان جذب میکنید.
درخصوص این قانون مطالعه بیشتری کنید و سعی کنید با مدیریت تفکر خویش بر روی این مورد تمرکز کنید من مطمئن هستم که شما هم از قدرت عجیب آن شگفتزده میشوید.
58- ارزش تقویت هوش هیجانی در افراد سازمان
هوش عقلی همان هوشی است که در مدارس ما را براساس آن سنجش میکردند اما در کسبوکار و زندگی میبینیم فقط بهرهگیری از هوش عقلی کارساز نیست، بلکه هوش هیجانی کاربرد ویژهای دارد. منظورم این نیست که هوش عقلی بیخاصیت است بلکه هدف این است که این دو را با هم بکار گیریم.
هوش هیجانی مشتمل بر شناخت احساسات خود و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است که هنگام شکست و بحران، در فرد ایجاد انگیزه میکند و به واسطه داشتن مهارت اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم میشود.
هوش هیجانی شامل پنج مؤلفه خودآگاهی – کنترل عصبانیت – پایداری و مقاومت – انگیزه و اشتیاق – همدلی و کسب مهارتهای اجتماعی است.
59- ارزش درک و پیادهسازی ویژگیهای مشترک افراد موفق و الگوبرداری از آنها
در احوالات انسانهای موفق زیاد مطالعه کردهام. برایم همیشه سئوال بود که بیل گیتس – جک ولش- مایکلدل-ادیسون – محسن خان خلیلی- ایوب پایداری – ایزدپناه – فتاحی- مهندس فاروغی- و هزاران انسان موفق دیگر در ایران و جهان چه ویژگیهای مشترکی دارند من به این موارد رسیدم.
. هدفگرا > آنها هدفمند هستند.
. مسئلهگرا > آنها هر مشکل را یک مسئله میبینند.
. راهحلگرا > آنها به دنبال کشف بهترین راهحلها برای مسئله مربوطه میگردند و به آن فکر میکنند و در تله هوشمندی خودشان گیر نمیکنند و از مشاوران کارآزموده استفاده میکنند.
. اقدامگرا > آنها پس از تصمیم مرد عمل هستند.
. کیفیتگرا > هر کاری را سعی میکنند به بهترین نحو انجام دهند.
. اصلاحگرا > هرجا که اشتباهی دیدند برمیگردند و اصلاح میکنند.
60- ارزش درک تفاوتهای رفتاری بین مصرفکنندگان و اقدام براساس همین تفاوتها
در کلاسهای درس در مبحث رفتار مصرفکننده شکل نامنظمی را روی تابلو میکشم و از دانشجویان میپرسم چه میبینید؟
برای مثال برای یک شکل پاسخهای زیر را شنیدهام
برکه- تاج خروس- گل- شکل بسته - استخر- مشت و...
ولی من هیچیک از اینها را قصد نداشتم ترسیم کنم. سپس به دانشجویان میگویم این اصل ادراک است. اصل ادراک یعنی اینکه انسانهای متفاوت از یک پدیده یکسان برداشتهای متفاوتی دارند.
حال شما چطور انتظار دارید تمام مشتریان و مصرفکنندگان شما در مورد شرکتتان، محصولتان و خودتان به یک باور مشترک و درک یکسان برسند. پس بهتر است بین ادراکات مشتریان تفاوت قائل شویم و بدانیم این وظیفه ماست که در راستای هماهنگسازی و منطبقسازی با مشتریان حرکت کنیم.
و البته میدانم این کار سختی است و هرچقدر هم به جلو برویم چون حاکمیت مشتری بیشتر میشود کار بازاریابی و فروش هم سختتر میشود و از طرفی به جهت افزایش هزینههای بازاریابی نظیر تبلیغات، ارتباط با مشتریان و ...حاشیه سود هم کمتر میشود. پس داناتر باشیم تا بمانیم.
سبز باشید