:: ارزشهای مدنظربرای توفیق کسب و کار (قسمت نهم)
42- ارزش مشاهدهگری
یک بازاریاب و فروشنده حرفهای باید مشاهدهکننده خوبی هم باشد تا بهرهوری او با ارتقاء مستمر همراه شود. بازاریابان مسلط، چشمانی تیزبین دارند، وقتی به بازار میروند حواسشان به اطرافشان هست. آنها به قفسه مغازهها نگاه میکنند، به تبلیغات محیطی توجه دارند، وقتی روزنامهای را ورق میزنند با نگاهی هوشمند به صفحات آن نگاه میکنند، آنها متفاوتبین هستند. این ویژگی میبایست از سطح فردی به سطح سازمانی رسیده و سازمانهایی مشاهدهگر داشته باشیم و تمام مشاهدات در قالب یک سیستم، مورد جمعبندی و تجزیه و تحلیل قرارگرفته و به دانش سازمانی جهت توفیقات بیشتر در عرصه رقابت تبدیل شود.
43- ارزش نهادینهسازی ریسکپذیری آگاهانه
انسانها و سازمانهای بیش از حد محتاط و محافظهکار چون میخواهند ریسک و مخاطرات را به حداقل برسانند لذا فرآیند بررسی و تصمیمگیری آنها بیش از حد طولانی می شود ، بدین رو فرصتها را از دست میدهند.
در مقابل، انسانها و سازمانهای عجول که حوصله بررسی و جمعآوری اطلاعات را ندارند نیز احتمال آسیبپذیری حاصل از تصمیمات عجولانه آنها بالاست.
به همین جهت توصیه میشود سازمانها ضمن توجه به ریسکها و تلاش برای مدیریت آنها (مدیریت ریسکها)، با یادگیری علم مدیریت ریسک، خودشان را از فرصتیابی و منفعتسازی محروم نکنند. توصیه میکنم در سمینارها و کلاسهای مدیریت ریسک سرمایهگذاری کنید.
امکان ندارد که بخواهیم موفق باشیم ولی ریسک هم نکنیم. یادمان باشد اگر هرچقدر هم در خصوص یک موضوع مطلع باشیم باز به جهت عوامل غیرقابل کنترل محیطی، ماهیت کسبوکار با ریسک همراه میباشد.
پس بهتر است مدیریت ریسک داشته باشیم.
44- ارزش تأیید شدن از سوی مشتریان فعلی:
قبلاً گفته شده است که هیچ تبلیغ و ترویجی مؤثرتر و ارزانتر از تبلیغات دهان به دهان نیست. چون وقتی ما تبلیغات را با هزینه های خاص خودش انجام می دهیم، در حقیقت به دیگران می گوئیم که شرکت ما و محصولات ما خوب است و بیائید آنها را انتخاب کنید و اینکار اگر آگاهانه باشد خوب است، اما وقتی مشتریان از ما تعریف میکنند، درحقیقت آنها درحال تأیید ما هستند و همیشه میدانیم که اثرات تأیید از اثرات تبلیغ بیشتر است. پس در پندار- گفتار و کردار سازمانیمان طوری عمل کنیم که شایسته تعریفشدن از سوی مشتریان باشیم.
45- ارزش پیادهسازی روحیه الگوبرداری آگاهانه در سازمان:
سازمانهای هوشمند میدانند که لازم نیست تمام ایدهیابی و خلاقیت در درون سازمان صورت گیرد بلکه، آنها از فکر انسانها و سازمانهای دیگر هم استفاده میکنند. الگوبرداری آگاهانه بسیارمتفاوت از تقلید است، بلکه این یک تکنیک زیرنظرگرفتن دیگران و جرقه زدن در ذهن است.
ما با تقلید، حداکثر کاری که میکنیم به بازار میگوییم که ما دنبالهرو هستیم و میتوانیم از سفرههایی که رقبای ما پهن کردهاند لقمهای برداریم. نگاه کنید به شرکتهایی که با انتخاب اسامی نزدیک به رهبران بازار سعی دارند به مشتریان القاء کنند که ما رهبربازار هستیم، اما امروزه بازار بسیار هوشمند شده است و مشتریان آگاه هستند. اما الگوبرداری به ما بینش و درکی میدهد که حتی از صنایع دیگر نکته یاد بگیریم و سپس با هماهنگسازی درونی با سازمان خودمان بتوانیم پیامی را به بازار بدهیم که خاص خودمان باشد. در سمینارها و کلاسهای الگوبرداری آگاهانه شرکت کنید. در این خصوص مقالات و کتب خوبی هم به بازار آمده است، خودتان را از آنها بهرهمند سازید.
سبز باشید