:: از درس بازاریابی بدم میآمد
هیچ وقت از رقبای خود در نزد مشتریان بدگویی نکنید، چون مشتری آگاه آن را به حساب ضعف شما میگذارد و نزد خود میگوید حتماً آن رقیب توانسته است از ایشان پیشی بگیرد و در نتیجه او ضعف خویش را با بدگویی از رقیب نشان میدهد.
بزرگ باشید و اگر هم مجبور شدید بحثی از رقبا به میدان بیاورید از واژهی "همکاران ما" استفاده کنید و در نزد مشتری فقط ارزشها و برتریهای خود را بشمارید .
بهتر است توان خود را جوانمردانه در میدان رقابت نشان دهیم و با بهکارگیری اصول اخلاق حرفهای در مسابقهی بازاریابی و فروش، گوی سبقت را از همکاران هم حرفه(رقبا) برباییم.
بدیهی است مشتری نیز خود مابقی قضایا را تشخیص میدهد. اما اگر انرژیمان را صرف بدگویی از رقبا کنیم ضمن عقب ماندن از عرصهی کسب و کار، به فرد یا سازمانی نق زن و حسود تبدیل شده و بیشترین ضربه را به روح و روان خود یا سازمان وارد خواهیم ساخت.
مورد جالب دیگر این بود که از یکی از شهرستانها تماسهایی را داشتیم و دانشجویان آن شهرستان با بزرگواری اذعان داشتند آقای X در این ترم استاد ما است و تأکید کردهاند که برای فعالیتهای درسی به سایتهای بازاریابی مراجعه کنیم ولی فقط به سایت TMBA مراجعه نکنیم. ما هم علاقهمند شدیم که ببینیم این سایت چیست و به این طریق باب آشنایی ما باز شد و حال آن دانشجویان، مشتریان فروشگاه اینترنتی ما و مجلهی توسعه مهندسی بازار هستند و مبلغ ما در آن منطقه میباشند. (برای توضیحات بیشتر به صفحات 166 تا 169 کتاب دلگفتهها و دلنوشتههای معلم بازاریابی مراجعه کنید).
به هر رو این دانشجوی محترم دوست داشت که در تهران ملاقاتی داشته باشیم، خوشحال شدم. امیدوارم ایشان شیفته بازاریابی بشوند که علم زندگی است. مکالمه تمام شد، پیامک دوستی رسید که نوشته بود:
معبد دل را پاکیزه دار، تا معبود بیاید و در آن محل گزیند. هر که را تن بمیرد، از خلق جدا گردد. و هرکه را دل بمیرد از حق جدا گردد.
و پیامک دیگر: اگر روزی دشمنی پیدا کردی، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی.
پس با جدیت بیشتر به اهداف خداییبپردازیم که وقت تنگ است و کار بسیار.
سبز باشید.