:: اصل تجربه
از شیوه آموزش اساتید در دانشگاهشان گلایه داشت و میگفت اکنون دریافته است که آن زمان من چه میگفتهام.
ذهن مرا به گپ و گفت سه سال پیش برد.
به نظر من یک فارغالتحصیل، تازه آماده پرورشیافتن در دنیای کسب و کار است نه اینکه تصور کند که کامل است.
همه ما نیاز به یادگیری مستمر داریم.
- چند ماه پیش در دپارتمان تحقیقات بازاریابی نیاز به نیرو نداشتیم. دو جوان دانشجوی کارشناسی ارشد آمدند و تقاضای کار داشتند، علاقهمندیشان جذبم کرد. به آنها گفتم ما نیاز به نیرو نداریم اما اگر خیلی عاشق کار در TMBA هستید باید سه ماه مجانی کار کنید.
آنها پذیرفتند و گفتند: TMBA دانشگاه عملی است و ما میخواهیم عضو این خانواده باشیم.
دو ماه از زمان توافق شده بیشتر نگذشته بود که نظر رئیس دپارتمان را درباره آن دو جوان جویا شدم.ایشان بسیار راضی بود و من هم قبل از زمان مقرر شده به امور مالی و اداری گفتم که قراردادشان را منعقد کند و حالا آن ها جزو افتخارات ما هستند و نظیر سایر همراهانTMBA، شیفتهشان هستم.
- چندی پیش نیز با مسئول فروش تهران یکی از شرکتهای معروف صنایع غذایی برای استخدام در شرکت دیگری مصاحبه میکردم، فوقلیسانس مدیریت اجرایی داشت. به او گفتم مدرک شما بالاتر از سوادتان هست. شاید خیلیها از این جمله ناراحت شوند.
اما او گفت من باید چه کنم تا این نقیصه برطرف شود؟
پیشنهاداتی به ایشان ارائه کردم و بعد از چند روز پیغام داد که تمام حرفهایتان را گوش میکنم چون تصمیم گرفتهام آنقدر سوادم زیاد شود که در آینده بتوانم در TMBA جزو گروه مشاورین باشم. از جاهطلبی او خرسند شدم که یادگیریاش را در سطحی بالاتر قرار میدهد. TMBA نیز برای آنانکه با پشتوانههای علمی و تجربی کوشا هستند، همواره پراستقبال است.
نتیجه:
- تمام موارد بالا نشان از این دارد که نباید فقط به دانشگاه اکتفا کنیم، بلکه باید در دنیای عملی نیز فرصت یادگیری را بهخودمان بدهیم. و شاگردی کنیم تا به استادی برسیم. و مدرک تنها ما را به درجات بالا نمیرساند. تواضع علمی داشته باشیم و برای عالی شدن تلاش کنیم.
- البته شاید ایراداتی هم در بعضی از دانشگاههای ما باشد، در طی سالهایی که در رشتههای مدیریت اجرایی و MBA در مقطع کارشناسی ارشد تدریس میکنم به وضوح شاهد این هستم که کسانی که بین کارشناسی و کارشناسی ارشدشان چند سال فاصله افتاده است، مطالب را بهتر لمس میکنند و با سئوال به کلاس وارد میشوند. اما دانشجویان (خصوصاً غیرشاغل) که بلافاصله پس از کارشناسی وارد دوران کارشناسی ارشد شدهاند علیرغم کسب نمرات بالا، به اندازه شاغلین و دارندگان تجربه عملی، با تمام وجود مطالب را درک نمیکنند.
عین همین تجربه را نیز در دورههای مدیریت جامع بازاریابی و مدیریت جامع فروش میبینیم که نقش تجربه چقدر ارزشمند است.
دوست عزیزم دکتر اسلامیان خاطرهای را از زمانی که مدیرعامل فولاد مبارکه اصفهان بود تعریف میکرد. ایشان میگفت استادی را از ژاپن آورده بودیم که به ما مشورت دهد. روزی در جمع مدیران پرسید:
پنج اصل در انتخاب یک مدیر مهم است و از ما خواست که اصل اول را بگوئیم، هریک از مدیران به نکته ای اشاره کردند نهایتاً ایشان گفت اصل اول تجربه است.
حال اصل دوم را بگوئید: همه دوباره موردی را یادآور شدند باز هم ایشان گفت اصل دوم هم تجربه است.
و این سئوال و جوابها ادامه داشت تا اینکه متوجه شدیم اصول سوم، چهارم و پنجم هم تجربه هستند.
سپس استاد گفت تمام موارد دیگر که اشاره کردید ابزارهایی هستند که وقتی در دست انسان با تجربه قرار میگیرند میتواند از آنها بهخوبی استفاده کند وگرنه ابزارها بهخودی خود کارآیی نخواهند داشت.
بار دیگر دعا میکنم که همگیمان عالم عامل عاشق باشیم.
سبز باشید.
سبز باشید