سازمان کارآفرین؛ کارآفرینی سازمانی
کارآفرین ، زندگی آفرین است؛ این جمله را بسیار شنیدهایم. در حقیقت، کارآفرینی نقش سازنده به ویژه در سازمانها ایفا میکند. اهمیت کارآفرینی موجب گسترش دامنه آن در ابعاد مختلف سازمانی شده است. کارآفرینی سازمانی فرآیندی تحولگرایانه و نوین در ادبیات کسبوکار است، که سازمانها به واسطه آن اقداماتی را صورت میدهند تا کلیه کارکنان بتوانند در قامت یک کارآفرین ایفای نقش کنند.
این فرآیند که زمزمههای آن از دهه 1990 میلادی به این طرف شنیده شد، قادر است تا آفریندهای سازمانی را به سمت نوآوری، ریسکپذیری و پیشرفت و بالندگی هدایت کند. کارآفرینی سازمانی از طریق القای فرهنگ کارآفرینی، به نوآوری مستمر منجر میشود. از طرف دیگر کارآفرینی درون سازمانی (Intrapreneurship) به معنای انجام فعالیتهای کارآفرینانه در درون سازمان است و در جهتگیری سطوح ارشد سازمان و چشمانداز آن بازتاب مییابد. لذا در فرآیند کارآفرینی درون سازمانی، تلاش میشود تا رفتارهای کارآفرینانه تشویق و بارور شوند. کارآفرینی درون سازمانی، فرهنگی در مقابله با فرهنگ مرسوم و ایستای سازمان است و به نظر برخی کارشناسان حتی میتوان آن را نوعی از انحراف مثبت از فرهنگ منسوخ سازمان قلمداد کرد. به علاوه، کارآفرینی درون سازمانی پلی میان علم و بازاراست وموتور نیرومند توسعه سازمان به شمار میرود. کارآفرینی درون سازمان در یک تعریف ساده عبارت است از فرصتیابی و بهرهبرداری خلاقانه از فرصتهای موجود و تبدیل آن به موقعیتهای سودآور.
رقابتی شدن محیط بین المللی، تنوع بیاندازه محصولات و خدمات، پیشرفت چشمگیر فناوری، نیاز به چابکی و سازگارپذیری و نیز افزایش رقابتهای بین سازمانی موجب بیاعتمادی به نظام مدیریت سنتی و احساس نیاز به افراد کارآفرین شده است. تا آنجا که برخی، کارآفرینی درون سازمانی را یکی از روشهای بقای کسبوکار در نظر میگیرند. کارآفرینی سازمانی به علاوه موجب ایجاد مزیت رقابتی، توسعه شایستگیهای منابع انسانی و به تبع آن سودآوری میشود. توسعه بینش کارآفرینانه درون سازمانها، نیازمند انجام برنامهریزی دقیق برای ترغیب نظاممند فعالیتهای کارآفرینانه و نیز سازماندهی تیمهای کاری است. کارآفرینی سازمانی تنها منحصر به ایدهیابی نمیشود؛ بلکه مهم، گزینش و انتخاب و انتشار ویادگیری از این ایدهها و نیزآزمون فوری این ایدهها در عمل و نهایتاً اجرای بینقص این ایدهها وتجاریسازی آنها است.
توانایی سازمان در تفکر وسرمایهگذاری بلند مدت روی فرصتها و نیز شایستگی سازمان در ترغیب خلاقیت مستمر، سوخت موتور نوآوری در سازمان است. سوارکردن و تعبیه موتور نوآوری در بدنه سازمان، نیازمند پیشرفت در زمینهی عملیاتی ساختن ایدههای کارکنان با انگیزهای است که تمایل دارند بدون ایجاد تنش، با هر وسیلهای به جدال با مقاومتهای درونی و محدویتهای ذهنی خود بپردازند. این افراد همان کار آفرینان درون سازمانی هستند که تقریباً در هر سازمانی وجود دارند و باید آنها را کشف و پرورش داد .آنها عموماً تمایل به استتار دارند و کمتر میتوان سراغ آنها را در میان افراد به ظاهر مستعد، پرهیاهو وبلندگوهای سازمان گرفت. کارآفرینان درون سازمانی ستارههای سهیل هستند و در صورتی که موفق به کشف آنها شوید و به پرورش آنان اقدام کنید، شاهد اتفاقات بسیار خوشایندی در سازمان خود خواهید بود. کارآفرینان درون سازمانی خط مقدم تحول و مدیریت تغییر هستند و بهتر از سایرین از پس این کار برمیآیند، چرا که آنان آزاد اندیشان خود انگیزشگر هستند و توانایی مانوربالایی در نظامهای بروکراتیک و پیچیده دارند. آنها در مدیریت برخویشتن- به عنوان دشوارترین نوع مدیریت- سرآمد هستند. پژوهشگران هاروارد در تحقیقات خود دریافتهاند که در یک شرکت 5 هزار نفره به طور معمول دستکم 250 کارآفرین درون سازمانی وجود دارد، که مطمئناً تعداد بیشتری را نیز میتوان به کمک آموزش، تربیت کرد. به هر ترتیب کارآفرینان درون سازمانی الگوهای رفتاری منحصر به فردی دارند که در ادامه به بخشی از این ویژگیها میپردازیم .
یک کار آفرین درون سازمانی موفق دارای چه ویژگیهایی است؟
محققان هاروارد براساس مطالعات خود، 6 الگوی رفتاری کارآفرینان درون سازمانی موفق را استخراج کردهاند . این الگوها به شرح زیر هستند:
الگوی اول: پول برای آنها ملاک نیست
واقعیت آن است که در طول تاریخ هیچگاه پول هدفی متعالی برای کارآفرینان نبوده است، بلکه والاترین هدف آنها این بوده که درحوزه فعالیت خود نه خوب، بلکه بهترین باشند. در واقع ابتداییترین واساسیترین انگیزه این دست کارآفرینان، تاثیزگذاری و الهامبخشی با آزادی عمل است. هرچند آنها از پاداش عادلانه نیز خرسند میشوند.
الگوی دوم: رصد راهبری
کارآفرینان درون سازمانی مدام در اندیشه قدم بعدی هستند و روحیهای آیندهنگر و روبه جلو دارند. آنها عالمان مشتاق، عاملان تغییر، و عاشقان کار هستند و درتعاملات و عملکرد خود به اندازه کافی شفاف و ثابت قدم میباشند. آنها پشت میز نمینشینند، به امید آنکه دنیا به کامشان تغییر کند. بلکه با نگاهی فرصتیاب موقعیتها را رصد میکنند، تا ببینند که کدام بخش از بازار نیازمند تغییر و یا در حال تحول است، و ...
ادامه این مطلب را در کتاب "بازاریابی و زندگی با مدیریت" بخوانید.
سبز باشید