ضعف نگرش سیستمی در بسیاری از بنگاههای اقتصادی کشور
من به عنوان یک مشاور عاشق پیشرفت روز افزون بنگاههای اقتصادی طرف قرارداد تمام تلاش خویش را برای گسترش جو همدلی و نگرش سیستمی بکار می گیرم .
اما زمانی که متوجه می شوم اصل موضوع بنابر حذف درون گروهی در سطح مدیران ارشد است و کمتر به تلاشها و توفیق های صورت گرفته خودشان توجه می شود ناراحت می شوم .
وظیفه یک مشاور صدیق ، وصل کردن است و اگر نتوانست، باید خود را کنار بکشد . سازمانهای خانوادگی نباید فراموش کنند که نهایتا بنیان و نظام خانواده شان حتی مهم تر از بنگاه اقتصادی شان است. اول خانواده ها بودند بعد سازمانها به وجود آمده اند.
اما اداره بنگاه های اقتصادی با پرداختن به مسائل درون خانواده متفاوت است . چون در اینجا با خانواده کاری بزرگ مواجه هستیم و رفتارمان به چشم سايرین نظاره می شود.
بازهم توصیه برادرانه ام این است که بهتر است به نگرش سیتسمی توجه بیشتری شود.
سيستم، رويکرد سيستمي
واژه "سيستم" از کلمه يوناني "سينيستاناي" که مشتق شده است که به معني "ترکيب چند چيز با يکديگر" است. قرنهاست که از اين واژه استفاده مي شود. استفاده از مفاهيم سازماني "رويکرد سيستمي" قرنها پيش براي مديريت ارتش ها و دولت ها استفاده مي شد. ريشه هاي انديشه سيستمي در بلندي تاريخ بشري جاي دارد. ارسطو، افلاطون، ابن خلدون، مولانا، هگل، ازجمله دانشمنداني هستند كه به مفهوم سيستم توجه داشته اند. اگرچه تا زمان انقلاب صنعتي به صورت رسمي در جوامع علمي از "رويکرد سيستمي" در مديريت، فلسفه و علوم استفاده نمي شد .
نظريه سيستمها در سال 1940 بوسيله برتالنفي(Ludwig Von Bertalanffy) مطرح شد. برتالنفي مخالف تقليل گرايي بود و نظريه خود را تحت عنوان نظريه سيستم هاي عام (General Systems theory ) منتشر کرد .
در واقع رويکرد سيستمي از زمانيکه دانشمندان و فيلسوفان به فکر حل مسائل پيچيدگي هاي مديريت و سازماندهي در صنايع مختلف بودند، در حال شکل گيري بود. رويکرد سيستمي ، مدعي ارائه روش براي برخورد اصولي تر با پيچيدگيهاي دنياي کنوني است .هدف تفکر سیستمی ، بهبود درک ما از ارتباط عملکرد هر سازمان با ساختار درونی و سیاستهای عملیاتی آن و (نیز سیاستهای عملیاتی مشتریان ، رقبا و تامین کنندگان) است تا از این درک برای طراحی سیاستهای مؤثر اهرمی ، استفاده کنیم.
البته عناوين مختلفي در اين زمينه وجود دارد که از جمله مي توان به رويکرد سيستمي (Systems Approach) ، ديناميک سيستم (System Dynamics) و تحليل سيستمها (Systems Analysis) اشاره نمود. گرچه عناوين فوق تفاوتهايي با يکديگر دارند، اما در بسیاری موارد آنها را به جاي يکديگر نيز به کار مي برند
رويکرد سيستمي دو بخش اصلي را شامل مي شود: عناصر(اشياء) و فرآيندها. عناصر چيزهاي قابل اندازه گيري هستند که به هم مربوطند. فرآيندها به تغيير يک عنصر به عنصر ديگر گويند. به فرآيند، رابطه، فعاليت و وظيفه نيز گفته مي شود. در يک سيستم عناصر و فرآيندها براي کاهش پيچيدگي کل و همچنين کاربردي بودن تجميع مي شوند. بر مبناي نوع طراحي سيستم، گروهها و روابط بين گروهها مي تواند جزو عناصر و فرآيندها تلقي شوند. بين گروهها به دليل وجود عناصر و فرآيندهاي خاص تفاوت وجود دارد. فهم اين تفاوت موضوعيست که کاربرد نظريه سيستم ها براي حل مساله بدان وابسته است.
چهار مفهوم اصلي زيربناي رويکرد سيستمي است که به قرار ذيل مي باشند:
تخصصي سازي(Specialization): براي اعمال تمرکز بيشتر يک سيستم به اجزاي کوچکتر تقسيم مي شود.
گروه بندي (Grouping): براي جلوگيري از ايجاد پيچيدگيهاي حاصل از تخصصي سازي، گروه بندي زيرسيستم هاي مشابه ضروريست.
هدايت (Coordination) : پس از گروه بندي، هدايت تراکنش هاي بين گروهها نياز است.
ويژگيهاي نوظهور(Emergent properties) : فهم اينکه چرا سيستم به عنوان يک کل از اجزايش بزرگتر است. اين ويژگيها به دليل محتواي هر سيستم است.
در موارد زیادی در بنگاههای اقتصادی و در بین قسمتهای مختلف یک شرکت چنین اعمالی را شاهد هستیم ؛ به طوری که یک قسمت ، فعالیتی را حسب وظیفه انجام می دهد و قسمت دیگری بدون هماهنگی ، حرکتی در جهت
خنثی سازی آن انجام می دهد و هر دو در انجام ماموریت و مسئولیت خویش تاکید می ورزند .
این واحدها ، کارایی بالایی دارند ، اما متاسفانه چون عملکرد آنها هماهنگ نیست ، اثربخشی قابل توجهی در نیل به هدفهای شرکت حاصل نمی شود.
یکی از وظایف بسیار مهم مدیران ارشد سازمان ، ایجاد و بسط روحیه ی همدلی و توسعه ی هماهنگی بین قسمتهای مختلف سازمان است ؛ به طوری که از برقراری فضای رقابتی درون شرکت جلوگیری کنند همچون سمی کشنده عمل می کند. مدیران ارشد باید مواظب باشند درون سازمان رفاقت حاکم شود و تمام نیروها هماهنگ باهم در برقراری و توسعه ی روحیه ی رقابت در بیرون سازمان تلاش کنند ؛ به عبارتی اگر بنگاه اقتصادی را یک سیستم بزرگ بدانیم ، زیر سیستمها باید با هم هماهنگ باشند.
در تعریف سیستم گفته اند : سیستم مجموعه ای است از عناصری که به نحو خاصی با یکدیگر در ارتباط و وابستگی متقابل باشند . این ارتباط و وابستگی به سیستم ، خصوصیات و توانایی رفتاری متمایز از خصوصیات و رفتار و توانایی اجزای متشکله ی آن را می دهد . اگر اجزای یک مجموعه ارتباط و وابستگی متقابل ذکر شده را نداشته باشند ، یک سیستم را تشکیل نمی دهند . با این توصیف ،شناخت سیستم تنها از طریق شناخت اجزا میسر نیست . آگاهی از نحوه ی ارتباط و وابستگی اجزا، در شناخت عملکرد سیستم واجد اهمیت است.
مجموعه ی بنگاه اقتصادی هم یک سیستم است که میان اجزای آن ( واحدهای مختلف سازمانی ) باید ارتباط و وابستگی وجود داشته باشد. تواناییهای سازمان در دستیابی به هدفها، ناشی از همین ارتباط ، وابستگی متقابل ، و اقدامات هماهنگ اجزای تشکیل دهنده ی سیستم است.
مفهوم وابستگی متقابل اجزا آن است که اگر جزئی از سیستم دستکاری و دچار تغییر شود ، برخی از اجزای دیگر نیز دستخوش تحول می شوند . بنابراین باید نگرش سیستمی و کل نگری بر مجموعه ی واحدهای مرتبط حاکم شود و نشستها و گفتگوها و همدلیها و درک حساسیت به منظور اقدامات به موقع صورت گیرد .
متاسفانه در مواردی شاهد هستيم که اعضای خانواده ی کاری به یکدیگر به چشم رقیب می نگرند و نتیجه ی این نگرش ، با هدفهای نگرش سیستمی که ارتباط اجزا به صورت هماهنگ است ، تفاوت دارد . باید به چنین کارکنانی گوشزد کرد که به خاطر من ، ما را از بین نبرید.
به گفته ی پیتر سنگه ، نویسنده ی توانا و دانشمند کتاب پنجمین فرمان ، از طریق تفکر سیستمی می توان معرفتهای دیگر را با یکدیگر آمیخت و به صورت مجموعه ای هماهنگ از تئوریها و فنون به کار گرفت .با این توصیف ، تفکر سیستمی، نظم و نظام دیدن کل ها و چارچوبی است برای دیدن الگوی تحول ، نه نقاطی ایستا. امروزه تفکر سیستمی بیش از هر زمانی مورد نیاز است.
سبز باشيد