اما فرصت چیست و فرصت یابی چگونه امکان پذیر می شود؟

در این کتاب با لیست کردن ویژگی های انسانهای فرصت یاب و چگونگی تجهیز سازمان برای تبدیل آن به یک سازمان فرصت یاب ، توصیه هایی مهم و کاربردی به همراهان ارائه می شود.

در این نوشته به مطلب کوتاهی در خصوص فرصت که در کتاب آمده است اشاره می کنم :

آيا شما هم از جمله اشخاصي هستيد که فکر مي کنند هيچ فرصتي براي آنها وجود ندارد؟ آيا فکر مي کنيد عرصه بر شما تنگ شده و شانس شما براي رشد مالي و شخصي هر روز کمتر مي شود؟

آيا اينها واقعيات هستند يا نتايج افکار شما؟ اگر به شما بگويم که در اطراف هر کدام از ما فرصتهاي نامحدود وجود دارد اما اغلب آنها را تشخيص نمي دهيم،چه؟ آيا فکر مي کنيد در مورد شما هم همينطور است؟

شما به دنبال چه فرصتهايي هستيد؟ آيا مي خواهيد درآمد بيشتري داشته باشيد، به دنبال يک شريک کاري مي‌گرديد، مي‌خواهيد شغل خود را تغيير دهيد، مي‌خواهيد آگاهي خود را بالا ببريد، يا کسب و کار جديدي به راه بيندازيد؟

اين سؤال را از خود بپرسيد...

فرصتها شبيه چه هستند؟ اين سؤال بسيار مهمي است. فرقي نمي‌کند که شما به دنبال چه فرصتهايي هستيد اگر آنها را تشخيص ندهيد آنها به آرامي از کنار شما مي‌گذرند. معيارهاي جستجوي بيشتر مردم آنقدر تنگ وباريک است که در اصل چيزي که جلو چشمانشان هم باشد را نمي‌بينند. مانند اين گفته ي قديمي که مي‌گويد، «آنقدر درخت هست که جنگل را نمي‌بينم.»

زماني امکان دارد که خود فرصت از ديد ما مخفي باشد اما همين فرصت نشانه‌هايي دارد که مي‌توانيم آنها را دنبال کنيم. در شرايطي مانند اين لازم است نشانه هايي که ما را به فرصت مي‌رساند تشخيص داده و آنها را دنبال کنيم. معدنچيان وقتي به دنبال طلا مي‌گردند انتظار ندارند که آن را جلوي چشم خود روي زمين پيدا کنند. پس چگونه به وجود طلا پي مي‌برند؟ آنها به دنبال نشانه هايي مانند شکل خاص سنگها، يا بقاياي کانيهاي فلزي به خصوص مي‌گردند. وقتي نشانه هاي درست را پيدا کردند بعد وارد عمل مي‌شوند.

گاهي فرصت با چهره اي مبدل رو به روي ما قرار مي‌گيرد. اما هر طور که باشد اگر ما پارامترهاي خود را کمي وسيعتر کنيم مي‌توانيم ديدن فرصتهايي که پيش از اين از چشم ما مخفي بودند را به خود بياموزيم . حال ببينيم فرصتها را بيشتر در کجا مي‌توان يافت.

فرصت بالقوه براي همه وجود دارد ولي فرصت بالفعل برحسب قابليت تكميل عوامل منفعت، تنها به افراد و سازمانهاي خاصي تعلق مي‌گيرد. يعني بايد بتوانيم حلقه هاي ناپيدا را پيدا کنيم. آن قسمتهاي خالي را پر کنيم تا تبديل به منفعت شود. سازمانهاي فرصت ياب واجد انسانهاي فرصت ياب هستند.

اولين قدم در تشخيص فرصت اينست که ذهن فرصت ياب داشته باشيم. به ياد داشته باشيد که همه چيز امکانپذير است. وقتي ذهن فرصت ياب داشته باشيم ذهن ما به روي امکانات بينهايت دنيا باز است.

وقتي با فرصتي مواجه مي‌شويم دست از شک و ترديد برداريم و با ذهني باز فرصت را کشف کنيم، اين اولين گام براي تشخيص فرصتها است. اگر ذهن بسته اي داشته باشيم ، روح خلاق طبيعت را به روي خود مي‌بنديم. اگر ذهن باز داشته باشيم و به دنبال فکرهاي جديد، عقايد جديد و فرصتهاي تازه باشيم، طبيعت راه آنرا به ما نشان مي‌دهد. اما بايد مراقب باشيم منظور اين نيست که هر فرصتي که با آن مواجه شديم را مغتنم بشماريم بلکه بايد بدانيم فرصتها به زمان و پول نياز دارند. بنابراين بايد ياد بگيريم که فرصتها را ارزيابي کنيم.

سبز باشید