شش پارادوکس برای مدیران در دنیای پس از پاندمی
پاندمی روند رو به رشدی که در دههی گذشته در حال رشد بوده را تسریع کرده است. با پیچیده و دیجیتالی شدن دنیا، دامنهی تصمیماتی که مدیران باید بگیرند گسترده شده است؛ از تفکرات استراتژیک کلی گرفته تا اجرای دقیق، از توسعهی رهنگاشتهای تکنولوژی گرفته تا افزایش مهارت کارمندان، همه و همه از جملهی تصمیماتی هستند که ذهن رهبران را به خود مشغول میکنند. رهبران برای اینکه بتوانند در این عصر جدید ایجاد ارزش موفق ظاهر شوند، نیاز به مهارتها و تواناییهای جدیدی دارند. طبق تحقیق ما ویژگیهایی که بیش از همه برای رهبران واجب هستند، در قالب شش پارادوکس بیان میشوند که میتوانید آنها را در زیر بخوانید:
اجراکنندهی استراتژیک
مدیرانی که میخواهند در این محیط پیچیده و سریع موفق شوند باید به خوبی بدانند که دنیای جدید قرار است چه شکلی باشد و جایگاه شرکتشان در آن دنیا چگونه خواهد بود. این کار مستلزم رهبران بسیار استراتژیک است، رویاپردازانی که بتوانند از دنیای روزمره پا پس بکشند تا بتوانند جهت آیندهی دنیا را ببیند، نحوهی ایجاد ارزش در آینده به روشهایی که از دنیای امروز متفاوت است را درک کنند، و برای شرکت یک موقعیت محکم دست و پا کنند. اما مهارت در مبحث استراتژی به تنهایی کافی نیست. مدیران باید بتوانند به همان اندازه در اجرا نیز قوی باشند. آنها باید به نحو احسن پوستاندازی لازم را هدایت کنند در شرکن بتواند در جایگاه مناسبی قرار بگیرد. آنها باید بتوانند استراتژی را به زبان عملی برگردانند و این گونه کنشها را تا پایان پیگیری کنند. آنها باید قادر به گرفتن تصمیمات عملیاتی سریع باشند تا بتوانند رویای آینده را به واقعیت تبدیل کنند.
قهرمان متواضع
عصر دیجیتال نیازمند مدیران قهرمان است، افرادی که حاضرند در مواقع ناپایداری و نامعلومی، تصمیمات جسورانه بگیرند (مثل بیرون آمدن از یک جایگاه خاص یا ایجاد موقعیتهای جدید).
مدیران در عین حال باید از تواضع کافی برخوردار باشند تا آنچه نمیدانند را اعتراف کنند و افرادی که مهارت، پیشزمینه و تواناییهای مختلفی را به پروژه اضافه کنند. آنها باید آماده باشند که از کسانی که سابقهی رهبری کم، اما بینشهای درست دارند، حرفشنوی کنند. آنها باید به خوبی پذیرای شرایط جدید باشند و به خوبی به حرفهای دیگران گوش بسپارند تا نه تنها درمورد تکنولوژیهای جدید، بلکه درمورد راه و رسمهای جدید انجام امور چیزهای جدیدی یاد بگیرند.
اومانیست تکنولوژیدان
اگرچه مدیران در گذشته میتوانستند چالشهای تکنولوژیکی شرکت را بر سر مدیر اطلاعات یا مدیر ارشد اطلاعات بریزند، اما این رویکرد امروزه دیگر راهگشا نیست. اکنون که تکنولوژی تقریباً در تمامی جنبههای یک شرکت دخیل است – نواوری، مدیریت محصول، فعالیتها، فروش، خدمات مشتری، مالی یا هر حوزهی دیگری – هر رهبری باید بداند که تکنولوژی میتواند چه چیزهایی به یک شرکت اضافه کند. مدیران همزمان باید به خوبی افراد را درک کنند و به آنها اهمیت دهند. آنها باید بدانند تکنولوژی چگونه بر زندگی آدمها تاثیر میگذارد تا بتوانند به آنها کمک کنند با تغییرات زیادی که تکنولوژی به همراه دارد کنار بیایند. این کار مستلزم رفتار توام با همبستگی است.
نوآور سنتی
هدف و ارزشهای شرکت احتمالاً هیچگاه به اندازهی امروزه، که دنیا دائماً دستخوش تغییر و اختلال است، اهمیت نداشته است. داشتن غایت و ارزشهای شفاف در روزگار تزلزل به سازمان در مسیرِ ایجاد ارزش و اهمیت کمک میکند. رهبران همزمان که جایگاه شرکتشان در جهان را دوباره تثبیت میکنند، باید درخصوص هویتشان به عنوان یک شرکت نیز شفاف باشند. آنها باید درخصوص دلیل وجود سازمان – غایت و ارزشهایش – شفاف باشند تا بتوانند به طرز منحصر به فردی ارزش ایجاد کنند. در عین حال رهبران باید سریعتر از هروقت دیگری دست به نوآوری بزنند. آنها باید شجاعت لازم برای شکست خوردن را داشته باشند و به دیگران نیز اجازهی شکست خوردن بدهند. اما تمامی این آزمایشها و نوآوریها نباید بی حد و حصر باشد، بلکه باید در محدودهی غایت شرکت باشند.
سیاستمدار درستکار
در دنیایی که شرکتها، موسسات و افراد باید با یکدیگر همکاری کنند تا ارزش ایجاد شود، پیدا کردن حمایت، مذاکره کردن، ایجاد ائتلاف و شراکت، و غلبه بر مقاومت یک ویژگی رهبری حیاتی است. رهبران باید بعضی جاها کمی عقب بنشینند، در رویکرد خود انطعافپذیر باشند و یک قدم به عقب بردارند تا بتوانند بعدها دو قدم به جلو بروند. اما این نوع عملکرد تنها درصورتی میتواند موفقیتآمیز باشد که رهبران اعتماد و درستی را در بطن کارهایشان قرار دهند. همکاری موثرانه در داخل اکوسیستم تنها در صورتی اتفاق میافتد که تمامی طرفین بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند. مشتریها تنها در صورتی حاضرند در این اکوسیستم شرکت کنند و بینشهای منحصربهفرد خود را به اشتراک بگذارند که بدانند دادههایشان در امان است و با خودشان درست رفتار میشود.
محلیگرای جهانیخواه
تکنولوژی باعث محو شدن بسیاری از مرزها و فاصلهها شده است. اکنون دیگر بسیار راحتتر است که با مشتریان آن سوی دیگر جهان ارتباط برقرار کرد با آدمهای دور دنیا همکاری کرد. شرکتهایی که در عصر دیجیتال فعالاند تقریباً مجبورند که طرز فکر جهانیای داشته باشند، حتی اگر به صرف دسترسی پیدا کردن به بینشها و استعدادهای لازم برای رفع کردن نیازهای محلی باشد. این امر نیازمند رهبرانی است که بتوانند طرز فکر و عمل جهانی داشته باشند، رهبرانی که خود را در معرض تفکرات جدید قرار میدهند و با افرادِ سراسر دنیا کار میکنند. رهبران عصر دیجیتال همچنین باید به شدت به شرایط و ارجحیتهای مشتریها و جوامع محلی و اکوسیستمی که در آن فعالیت میکنند، واقف باشند. مشتریها، شریکها، و موسسات انتظار دارند که شرکتها نسبت به نیازهای خاص آنها حساس باشند و رهبران به طور قطع به یقین باید طرز فکری داشته باشند که نیازهای محلی را در اولویت قرار دهد.