مدیریت کاروکسب به روش وودی آلن
در کتابها و سخنرانیهایم همواره بر این مسئله تاکید کردهام که ذهن یادگیرنده باید در پدیدههای مختلف به دنبال نکاتی بگردد که بتواند از آنها برای رسیدن به اهداف مدنظر خود استفاده کند. دنیای اطراف ما بهترین کلاس درس است به شرط آنکه چشم بینا و گوش شنوایی داشته باشیم. چند سال پیش انتشارات بازاریابی کتابی با عنوان بازاریابی و زندگی با سینما (https://marketingshop.ir/product/1112) منتشر کرد که در آن تلاش کردم نکاتی را به بازاریابان و فروشندگان مختلف ارائه دهم که برگرفته از تجربه من از تماشای فیلمهای سینمایی بودند.
اخیراً موفق شدم زمانی را به تماشای چند اثر سینمایی از کارگردان بزرگ سینما، وودی آلن، اختصاص دهم. به نظرم خالی از لطف نیست که با اشاره به این آثار، نکاتی را برای مدیریت هرچه بهتر کاروکسب با یکدیگر مورد بررسی قرار دهیم.
1. انعکاس مطالعه در فیلمهای آلن
وودی آلن تاکنون متن بیش از 50 فیلم سینمایی را نوشته که به جز 2 الی 3 مورد، در بقیه موارد کارگردانی تمام این فیلمها را نیز به عهده داشته است. نوشتن این تعداد فیلمنامه نیازمند حجم بسیار زیادی از مطالعه است. انعکاس این میزان مطالعه بالا در آثار وی به خوبی قابل مشاهده است. برای مثال در فیلم آنیهال (1977) وی به پدیدهها و افراد مختلف از جمله سوسیالیسم، گوچه مارکس، لنین، کاپوته، فروید و بسیاری دیگر اشاره میکند که حاصل مطالعه بسیار زیاد وی در مقام نویسنده است. مطالعه کردن برای همه ما در هر سطح و جایگاهی از سازمان که قرار داریم، به قول معروف از نان شب واجبتر است. بدون مطالعه فرصتهای بسیار باارزشی را که سر راهمان قرار میگیرند، به راحتی از دست خواهیم داد.
2. از دست ندادن انگیزه
آلن تاکنون جوایز و افتخارات بسیار زیادی کسب کرده است. او تابحال 16 بار نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه اصلی شده است و 4 بار این جایزه را بدست آورده است. وی همچنین بارها سایر جوایز معتبر سینمایی را برده است که از میان آنها میتوان به گلدن گلوب و بفتا اشاره کرد. با این وجود این کارگردان بزرگ که اکنون 84 ساله است هیچگاه انگیزه خود برای ساخت فیلم بعدی را از دست نداده و هیچ وقت به این نتیجه نرسیده که دیگر کافی است.
متاسفانه در بسیاری از سازمانها مشاهده میکنم که افراد بااستعداد پس از چند سال کار کردن به این نتیجه میرسند که به هر آنچه لازم بوده رسیدهاند و دست از تلاش بیشتر برمیدارند. رضایت داشتن نسبت به وضعیت فعلی بسیار خوب است اما نباید جلوی پیشرفت ما را بگیرد. همیشه موفقترین افراد، افراد ناراضی مثبت هستند یعنی کسانی که از وضعیت خود رضایت دارند اما معتقد هستند این شرایط را همواره میتوان بهبود بخشید.
3. نترسیدن از کار کردن با جوانان
معمولاً هر فیلمسازی تیم کاری مخصوص خود را دارد که در فیلمهای مختلف کم و بیش از آن استفاده میکند. این مورد در ارتباط با وودی آلن کمتر به چشم میخورد. او در آثار خود معمولاً به سراغ تیم جدیدی از بازیگران میرود و تجربه جدیدی را با آنها رقم میزند. نکته جالب در مورد آثار اخیر وی این است که آلن با افزایش سن و سال، تمایل بیشتری برای کار کردن با بازیگران جوان به دست آورده است. برای مثال در فیلم "یک روز بارانی در نیویورک" (2019) او از بازیگران جوانی مانند تیموتی شالامی، سلنا گومز، و ال فنینگ در کنار بازیگران باتجربه استفاده کرده است. در فیلم "کافه سوسایتی" (2016) نیز آلن به سراغ بازیگران جوانی مانند کریستین استوارت و جز آیزنبرگ رفت.
بحث استفاده از جوانان دهه هفتادی و حتی هشتادی به یکی از دغدغههای مهم مدیران در سازمانهای مختلف تبدیل شده است. برخی از مدیران از آنجایی که با همان روش و تکنیکهای سنتی سعی در مدیریت این نیروها دارند و طبیعتاً شکست میخورند، به کلی آنها را از سازمان حذف میکنند و بدین شکل ضربه بزرگی را به مجموعه خود وارد میآورند. باید بدانیم روشهای مدیریت این گروه از نیروها کاملاً متفاوت از نیروهای دیگر است زیرا اساساً این نسل به هیچ وجه با نسلهای قبلی قابل مقایسه نیست. در هر حال، بهترین اقدام، چیدن ترکیبی از نیروهای جوان و باتجربه است، همان کاری که وودی آلن در فیلمهایش میکند.