چگونه سازمان خود را خوب اداره کنیم؟
اگر بخواهيم بهرهوري سازمانهاي خودمان را بالاتر ببریم، نباید و نمیتوان خود را بينياز از دانشی بدانيم كه استعدادها و نوابغ دنيا براي اداره یک سازمان خوب آن را توسعه دادهاند. بنابراين بايد حتما از اين دانش كه نتيجه دستاورد بشري است استفاده كنيم و آن را به كار بگيريم.
در واقع خوب اداره شدن سازمانهای موجود و موفقیت سازمانهای جدید منوط به استفاده از دانش مدیریت است. وانگهی مدیران بنگاههای اقتصادی می بایست در سه حوزه علوم درون سازمانی – علوم تحلیل و رصدگری محیط و همچنین علوم حوزه رقابت خصوصاً مارکتینگ اطلاعاتشان را به روز کنند تا بتوانند مدیریت شایسته ای بر سازمان خود داشته باشند. بویژه اهمیت علوم حوزه رقابت غیرقابل انکار است. در کتاب بازاریابی خدمات به قلم اینجانب میخوانیم که رقابت منشأ علم بازاریابی است. تا زمانی که بازارها رقابتی نبودند علم و هنر بازاریابی مورد توجه نبود. به محض رقابتی شدن بازارها در مسابقهی دستیابی به مشتریان، نیاز به ارتقاء، دانایی در خصوص بازاریابی در کار و کسب ها آشکار شد. اما هنوز هم رویکرد مدیران در برخورد با رقابت متفاوت است.
بعضی از مدیران کار و کسبها ترجیح میدهند کار خود را به بهترین شکل انجام دهند و نیازی به زیر نظر گرفتن رقبا ندارند. بسیاری از کار و کسب های دیگر به سادگی دنبالهرو رقبایشان هستند و برای مقابله با تغییرات از حرکات رقبا الگوبرداری میکنند.
فارغ از رویهی مدیران، کار و کسب ها در فضای کنونی نیازمند مطالعه و بررسی رقبا هستند. نمیتوان کار و کسبی به راه انداخت اما رقبا را مورد توجه قرار نداد.
- تحلیل رقبا در بازاریابی در چند زمینه نقش مهمی دارد:
- کمک به مدیران برای درک نقاط ضعف و قوت خود در رابطه با رقبا
- درک استراتژی رقبا در گذشته، حال و از همه مهمتر در آینده
- فراهم آوردن اصولی خردمندانه برای ایجاد استراتژیهای رقابتی آینده
- کمک به پیشبینی بازگشت سرمایه در آینده (برای مثال رقبا چه واکنشی ر قبال یک محصول یا استراتژی قیمت نشان خواهند داد؟)
وانگهی کافی است سری به روزنامه ها بزنیم و خواهیم دید که بیش از نیمی از مشاغل به حوزه های مارکتینگ ربط پیدا می کند و لذا نکته مهم دیگر جذب افراد توانمند در زمینه بازاریابی و علوم رقابتی به سازمان است . چرا که بازارها رقابتی تر شده اند و علوم بازاریابی به شکل جدی تری وارد ادبیات کار و کسب در ایران شده است. اما نکته مهم استعدادیابی و ورود افراد توانمند به این حوزه است که این وظیفه عمدتا بر عهده مدیران و مدیران منابع انسانی سازمانها قرار دارد. هرچند که مشاوران حرفه ای نیز به شرکت ها کمک می کنند تا راهکارهای مناسب را در فضای پرچالش و رقابتی عصر حاضر بهتر تشخیص دهند و بتوانند نیروهای مستعدتری را به سازمان خود وارد کنند. از آنجائيكه بازاريابي مانند بسياري از دانش هاي ديگر امروز امري تخصصي شده است، اتكاي مديران شركتها به روش هاي سنتي گذشته و پيروي از تجربه هاي قبلي كافي نيست و بايد به محض عوض شدن شرايط رقابت ،از شيوه هاي جديد بازاريابي استفاده نمود .از آنجائيكه امروزه مديران شرکت ها نیاز به دانش ، مهارت و تخصص بازاریابی در بكار بستن اين شيوه ها را بیش از گذشته احساس می کنند استفاده از خدمات يك مشاور بازاريابي كاملاً بديهي بنظر مي رسد.
در واقع هر کسی نباید وارد این حوزه شود و بهتر است ابتدا جوانان با تست های شخصیتی که نزد افراد صاحب صلاحیت انجام می دهند از شم یا ذات خویش آگاه شوند . اگر مناسب این حرفه بودند ، سپس نسبت به کسب اطلاعات و افزایش دانش بازاریابی اقدام کنند ، ایشان می توانند با حضوردر دوره های میان مدت بازاریابی ( برای مثال دوره جامع مدیریت بازاریابی) و با خواندن کتب متعدد که بسیار زیاد شده اند بُعد دانش خود را تقویت کنند.
اما نکته بعدی که نمی شود از آن گذشت ،تجربه است ما باید تجربه خودمان را هم با کار عملی بالا ببریم. لذا شایستگی با تجربه بدست میآید و مدارک تحصیلی و دورههای آموزشی تنها گامهای نخست برای حرفه ای شدن هستند.
سبز باشید