وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

۲ محرک اصلی ارزش سازمان 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

۲ محرک اصلی ارزش سازمان

با گشودن حسابهای دفتری هر سازمانی به صفحاتی بر میخوریم که اشاره هایی به نظریه های موسوم به اعتبارسنجی و تکنیکهای ریاضیاتی برای محاسبه آن دارند. اما فارغ از صحت و سقم این روشهای آماری و محاسباتی در ارزشیابی و اعتبارسنجی یک سازمان، شرکتها در عالم واقع و توسط مردمانی واقعی با انگیزه های متفاوت و در بازاری پویا با آینده ای غیرقطعی که کسی توان پیش بینی کاتمل آن را ندارد مورد ارزیابی قرار میگیرند.

کارآفرینان برای دستیابی به نتایج مالی بهینه میبایست ارزش و اعتبار سازمان خود را با تعامل مستمر با سرمایه گذاران و خریداران بالقوه و بیان چشم اندازها و ظرفیتهای بالقوه سازمان خود تقویت کنند. آنها میبایست بر مطمئن بودن و قابلیت گسترش ظرفبتهای خود تمرکز کنند و آن را در قالب ماموریت سازمانی خود بیان دارند.

دو عامل محرک کلیدی که بر اعتبار نهایی یک سازمان اثرگذار است عبارتند از: پیش بینی و نگرش موثق و معتبر در خصوص عملکرد آتی و اینده شرکت و همچنین سطح دانش انباشته سازمان.

هرچند عوامل این چنینی به نظر خارج از کنترل صاحبان تجارت میرسند اما روشهای بسیاری برای مواجهه با این عناصر ناشناخته وجود دارد.

سرمایه آینده

زمانی که یک سرمایه گذار به بررسی مطالعه پیشینه و رکوردهای یک سازمان و یا وارسی دفاتر مالی و یا مصاحبه با مشتریان سازمان میپردازد، این کار او نشان دهنده آن است که سرمایه گذار با هدف یافتن سرنخ هایی از افق آینده سازمان در حال انجام چنین اقداماتی است. مدیران عامل به منظور ترسیم این افق میبایست بر اندازه فرصتهای بازار، و سرعت و دقت آنها در خدمت رسانی به مشتری و قابلیت توجیه و کیفیت محصولات و خدماتی که شرکت عرضه میکند تمرکز کنند.

بویژه در یک اکوسیستم غیرقطعی اقتصادی هرچه رشد شرکت پایدارتر و قابل پیش بینی تر باشد، سرمایه گذاران بیشتری نیز متمایل به سرمایه گذاری در سازمان میشوند چرا که بصورت مستمر قادر به ارزیابی مخاطرات و ماحصل سرمایه گذاریهای خود خواهند بود.

یک آینده قابل اتکا و مجاب کننده موجب ایجاد ارزش نسبی قابل قبولی برای یک سازمان شده و آن را در چشم سرمایه گذاران ارزشمند میکند.

سرمایه دانشی

کارل اریک سیوبی حسابدار سوئدی در سال ۱۹۷۹ در حین ارزیابی ارزش دفتری سازمان متبوع خود دریافت که ارزش دفتری سازمانش تنها معادل یک کرون سوئد است حال آنکه ارزش سازمان مذکور به مراتب بالاتر بود چرا که داراییهای یک سازمان سوای اموال و داراییهای مادی آن شامل سرمایه های ناملوس معنوی و سرمایه های دانشی و همچنین مواردی نظیر شایستگی کارکنان و مغز جمعی نیز میباشد.  پیتر دراکر نیز اعتقاد داشت که تا اواخر 1950 یقه آبی ها یا همان کارگران صنایع که صف اول تولید بودند بزرگترین سازمان های صنعتی را تشکیل میدادند ولی دراواخر قرن 20 ، یقه آبی ها افول کرده و امپراتوری دانشگران شکل گرفت.  بر اساس برآوردها عمر متوسط دانش کمتر از چهار سال است  که این خود تحولی بزرگ محسوب میشود که موجب شده طی سالهای اخیر نگرش مدیریت دانش در سازمانها ظهور کند.  امروزه به این نتیجه رسیده ایم که ارزش سازمان محدود به داراییهای مادی آن نبوده و سرمایه های دانشی نیز به عنوان یک منبع ارزشمند و یک دارایی مطرح شده است.  دراین ساختار ، دانش و دانشگران در محوریت قرار دارند. امروزه با توسعه و گسترش نگرش دانش به عنوان دارایی ، دانش به عنوان یک مزیت رقابتی مهم و عامل ارزش افزایی در سازمان مورد توجه قرار گرفته و اساس رقابت و موفقیت سازمان ها بر میزان تاکید و توجه آنان به دانش و حاملان انسانی آن مرتبط شده است. امروزه ارزش و اعتبار بسیاری از سازمانهای شناخته شده جهانی وابسته به سرمایه های دانشی انباشته در آن است.

 

سبز باشید

 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.