توصیه هایی برای جوانانی که سودای ایجاد کار و کسب دارند
در بحث شروع یک کاروکسب معمولاً تمرکز تمام کارشناسان روی کارآفرینان جوان است که قبل از سی سالگی توانستهاند به فردی شناخته شده در صنعت خود تبدیل شوند و کاروکسب موفقی داشته باشند. در همین راستا در مجلات معتبری مانند فوربس، اکونومیست، و وال استریت ژورنال همواره فهرستهایی مانند "میلیاردرهای ریز سی سال" یا "کارآفرینان جوان" منتشر میشود. البته این موضوع بدان معنا نیست که نمیتوان بعد از این سنین اقدام به کارآفرینی کرد و باید درنظر داشته باشیم که زندگی در سی سالگی تمام نمیشود. اتفاقاً برخی از کاروکسبهای موفق نتیجهی تلاش افرادی بودهاند که ابتدا تجربیات لازم را به دست آوردهاند و سپس اقدام به تأسیس کاروکسب خود کردهاند.
کارل گوستاو یونگ رواندرمانگر برجسته سوئیسی و بنیانگذار روانشناسی تحلیلی فرآیند رشد روانی انسان را اینگونه توصیف میکند که در نیمه اول زندگی که تقریباً تا سی و پنج الی چهل سالگی طول میکشد پرداختن به مسائل دنیای بیرون و ایجاد یک خودآگاه (Ego) توانمند جزو دغدغههای اصلی انسان است. در نیمه دوم زندگی، توجه انسانی که به درک جامعتری از شخصیت خود رسیده است، عمدتاً معطوف به دنیای درون میشود و فرد تلاش میکند جنبههای نزیسته روان خود را زندگی کرده و خویشتن حقیقی (Self) خویش را متبلور کند. در نیمه اول زندگی عمده دغدغههای انسان از جنس مسائل روزمره و امرار معاش است در حالی که در نیمه دوم مسائل عمیقتری همچون معنای زندگی و هدف از زیستن، ذهن انسان را درگیر خود میسازد. این نکته، اهمیت ۲۰ تا ۳۰ سالگی و توجه به آن را روشن میکند.
اما یکی از مهمترین تصمیمات در ۲۰ تا ۳۰ سالگی، تصمیم گیری درخصوص اشتغال است. بنابراین فرض را بر این میگیریم که تصمیم به شروع کار و کسبی برای خودتان گرفته اید،در حالی که جوان و فاقد تجربه هستید. راه اندازی یک تجارت به شرط رعایت اصول آن، انتخاب بسیار خوبی برای شروع قدرتمند یک زندگی حرفه ای است. شروع کار و کسب در آستانه ۳۰ سالگی منافع بیشماری به دنبال دارد چرا که جوان، سر پرشور و انرژی و اشتیاق بیشتری دارد.
اما قبل از شروع کار و کاسبی، باید نکاتی را رعایت کنید:
1. برای تجربه جایگزینهایی وجود دارد
شروع کار و کسب نیازمند سرمایه مادی و معنوی است. منبع تامین سرمایه شما هرچه که باشد، نوع برداشت و ادراک لایه اول مشتریان و همچنین حامیان اولیه برند مبتنی بر عمق تجربه ای است که برای ایشان خلق میکنید. متاسفانه این بزرگترین نقطه ضعف شما خواهد بود: شما به اندازه رقبای قدیمی تجربه ندارید و باید بتوانید با سرعتی بالا مشتری را در تجربه ای غنی سهیم کنید.
اما برای تجربه، جایگزینهایی هم وجود دارد. اگر خودتان تجربه ندارید، میتوانید از تجربه دست دوم دیگران بهره برداری و الگوبرداری بهینه کنید. این امر با شراکت با فردی که دارای پیش زمینه ای است که شما فاقد آن هستید، و یا کارکردن در جوار مشاوری اصلح و آگاه حاصل میشود.
بنابراین کمبود تجربه، نمیتواند و نباید مانعی سد راه ایجاد یک کار و کسب شخصی باشد.
2. اعتبار اهمیت دارد
قبل از شروع یک کار و کسب، باید در مورد کسب اعتبار در بازار فکر کنید. اما پیش از آنکه بتوانید در تجارت خود اعتبارسازی کنید، باید شخص خودتان دارای اعتبار باشد، موردی که بسیاری از افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله فاقد آن هستند.
بدون اعتبار شخصی،قدرت اقناع شما پایین می آید و نمیتوانید یک خط اعتباری ایمن به کمک سرمایه گذاران برای خود دست و پا کنید. شرایط وقتی پیچیده تر میشود که بدانیم ممکن است تا چند ماه و بلکه چند سال از شروع یک فعالیت تجاری، به نقطه سر به سر هم دست نیابیم چه برسد به سودآوری. بنابراین باید در مورد اعتبارات لازم از قبل فکر کنیم و برای خود یک خط اعتباری قابل اتکا ایجاد کنیم.
3. جوانی همسوی با ریسک کردن است
جوانها افراد ریسک پذیرتری هستند و این ریسک پذیری به شرط مدیریت شدن میتواند به نفع تجارت تمام شود. اگر در جوانی مرتکب خطای فاجعه باری مثل سرمایه گذاری غلط شوید، وقتی بیشتری دارید که در طول زندگی خود این خطا را جبران کنید.
شما همچنین داراییهای کمتری دارید و به اندازه مسن ترها دلبسته داشته هایتان نیستید و بیشتر در سودای نداشته هایید.بعلاوه جوانترها انعطاف بیشتری در مقابل چالشها و یا موارد غیرمنتظره دارند. وانگهی وقتی که جوان هستید، اگر دست به ریسکی بزنید و شکست بخورید، این رخداد میتواند به عنوان یکی از محصولات جانبی بی تجربگی و خامی شما تلقی شود، جای آنکه این شکست بازتابی از شخصیت و ضعف در توانمندیهایتان به حساب آید.
4. شما زمان دارید
متخصصان جوان، انرژی و شور و حرارت بیشتری به نسبت مسن ترها دارند که این واقعیت بدیهی میتواند موجب بهره وری بالاتر و همچنین لذت بخش تر شدن وظایف شغلی شود. با این حال گاه این اشتیاق و انرژی سرشار و نابردباری جوانان را به عمل کردن فوری و بدون اندیشه قبلی سوق میدهد.
اما بهتر است در کنار سرعت، دقت و کیفیت را نیز چاشنی کنید چرا که هیچ کدام بدون دیگری کامل نیست. شما زمان دارید، اما هیچ یک از این سه عامل نباید قربانی دیگری شود.
5. کارآفرینی مقصد نیست، یک جاده طولانی است
شاید دلتان را به این خوش کنید که حالا کار و کسبی برای خودتان راه انداخته اید و تمام، اما این تنها نقطه شروع جاده پرپیچ و خم و طول و دراز کارآفرینی است. به طور قطع آمار ناکامیهای کار و کسبهای نوپا را میدانید. اما صرف نظراز اینکه تجارتتان به سرانجام برسد و یا مثل بیشتر کار و کاسبیهای جوان طعم شکست را بچشد، باید در نظر بگیرید که یک کارآفرین موفق تنها به یک دستاورد بسنده نمیکند و زمانی که توانست تجارتی را به ثبات برساند، کار و کسب دیگری و البته در همان راستا و مکمل آن را پیگیری خواهد کرد.
با برداشت از منبع زیر:
https://www.entrepreneur.com/article/287436
سبز باشید