دوستان از رمضان گفتند
باز امشب حق صدایم کرده است .
وارد مهمانسرایم کرده است .
با همه نقصی که در من بوده است
بازهم او دعوتم بنموده است
مهمانی شد شروع ای عاشقان
نور حق کرده طلوع ای عاشقان
باز مولا سفره داری می کند
دعوت از عبد فراری می کند
***
کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
تا که همسفرهی تو لحظهی افطار شوم
***
کوله بارت بر بند
شاید این چند سحر، فرصت آخر باشد
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا را
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم
می شود آسان رفت
می شود کاری کرد
که رضا باشد او
ای سبکبال در این راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز از یاد مبر
من جا مانده بسی محتاجم
سبز باشید