چرا باید برند خود را بهتر بشناسیم؟
زمانی که بخواهید افراد جدیدی را در سازمان خود جذب کنید، باید نسبت به آنها شناخت پیدا کنید و در خصوص توانایی ها و نقاط ضعف آنها و نحوه کار کردنشان با شما و دیگران مطلع شوید.
بعید است راضی شوید که بدون شناخت اولیه افراد، آنها را به خانواده کاری خودتان دعوت کنید، با این وجود بسیاری از کارآفرینان و صاحبان مشاغل، هیچ تلاشی برای شناخت سازمان خودشان و به طور کلی برندشان نمی کنند.
مطمئناً ما می دانیم که لوگوی شرکتمان چه شکلی است و یا می خواهیم جزء کدام شرکت ها باشیم، اما به راستی آیا برند خودمان را آنطور که هست می شناسیم؟
چرا برند شناسی اهمیت دارد؟
برند در حکم خورشیدی است که سایر عناصر منظومه کار و کسب حول آن هستند. لذا کلیه اقدامات بازاریابی و هم چنین منابع انسانی و استخدام وابسته به برند ما به عنوان یک رهنما و فانوس راه هستند. حتی توسعه آتی تجارت ما به ماموریت و چشم اندازی وابسته است که توسط استانداردها و معیارهای برند دیکته شده است:
1. مخاطب خود را بشناسیم
همه چیز با شناخت مخاطب آغاز می شود، چرا که مخاطب کسی است که نمایانگر جوهره یک برند است. اگر نمی دانید چه کسانی مخاطب شما هستند و نمی دانید چگونه راهبردی تدوین کنید که بر محوریت آنان باشد، تلاش هایتان بی نتیجه خواهد بود.
مخاطبان ما می توانند مستقیماً ما را آگاه کنند که برندمان چگونه و عملکرد آن به چه شکل است. به عنوان مثال آیا مخاطب هدفتان جوان هستند و یا پا به سن گذاشته اند؟ برند شما و شخصیت آن باید کاملا متناسب با حال و هوای مشتریان تان باشد تا در ذهن آنها دارای جذابیت باشد.
در این زمینه به تحقیقات بازاریابی تکیه کنید و از دیدگاه های مشاوران اصلح و دانا بهره مند گردید.
2. فضای رقابتی را بشناسیم
توسعه برند به شناخت فضای رقابتی هم منوط است. هرچند برند باید در راستای مراقبت و توجه به مخاطب توسعه داده شود، اما فضای رقابتی نیز عاملی است که شکل فعالیت را مشخص می کند و چارچوب آن را معین می سازد. نکته کلیدی درک این موضوع مهم است که رقبای ما چگونه برند خود را توسعه داده و آن را اداره می کنند و همچنین هدف دیگر آن است که از رقبا الهام بگیریم و البته با چاشنی کردن الگوبرداری آگاهانه خود را از ایشان متمایز کنیم.
برند ما باید در بازار اسب پیشانی سفید باشد، والا دوام در فضای بی رحم رقابت غیر ممکن خواهد بود. به همین ترتیب برند ما باید به شکل دقیق معرف صنعتی باشد که در آن فعال هستیم.
3. خود را بشناسیم
اگر کارآفرین، بازاریاب و یا یک تصمیم گیرنده در مورد برند و نوع فعالیت و سمت و سوی حرکت آن هستید، باید خود را نیز بشناسید. هر چند برندهای معروف بعضا از دل برندهای شخصی محبوب متولد می شوند و پر و بال می گیرند، اما شما فرصت آن را خواهید یافت تا برند شخصی خودتان را نیر در قالب بخشی از برند سازمان تان توسعه دهید و حتی برخی ویژگی های شخصیتی تان را درهویت برند سازمانی تان لحاظ کنید. این کار اصالت، سادگی و خلوص بیشتری به برند می بخشد که البته تحقق آن وابسته به شناخت خویشتن است.
4. رسالت و چشم انداز خود را بشناسیم
ماموریت و چشم انداز ما باید برآمده از برندمان بوده و به علاوه آن را بشناسانند؛ ماموریت یا رسالت ما عبارتی در خصوص دلیل وجودی کار وکسب ما است (سعی داریم به چه چیزی دست یابیم؟) و چشم انداز، دورنمایی از جایگاه آینده برند است (طی 5 سال آینده جایگاه ما کجا خواهد بود؟).
آگاهی از این اصول به موقعیت گذاری بهتر استراتژی های بازاریابی شما کمک شایانی می کند.
5. فرهنگ خود را بشناسیم
باید در خصوص فرهنگ سازمانی که درصدد ایجاد آن هستیم شناخت کافی داشته باشیم. برند نه تنها برای مخاطبان برون سازمانی بلکه برای اعضای درون سازمان نیز اهمیت دارد.
سعی دارید چه شکل از محیط کاری را بیافرینید؟ چه می کنید تا کارکنان تان احساس آرامش و در عین حال نیاز به پیشرفت کنند؟ کارکنان تان چگونه با هم تعامل می کنند؟
تمام اینها به شناخت فرهنگ سازمانی کمک میکند.
منبع:
https://www.entrepreneur.com/article/285393
سبز باشید