بازهم موضوع شیرین ویزیتوری
من هم با این مدیران موافقم . متاسفانه هویت شغلی در جامعه ما اندکی در بوته ابهام است نه برای شغل ویزیتوری که برای شغل مدیریتی ، خلبانی ، پزشکی ، .... قطعاً برای هویت شغلی باید اقدامات اساسی در سطوح کلان ، میانی ، و خرد صورت گیرد.جامعه ای که هنوز برای بسیاری از مشاغل با اما و اگر رو به رو است ، چگونه می تواند برای هویت شغل ویزیتوری اقدامی در خور شأن این حرفه برای مدیرانی بیافریند که گله های به حقی دارند .
ما می توانیم مدیرانی را ملاقات کنیم که همواره از معضلات متعدد گلایه و شکایت دارند اما به نظر می رسد بخشی از این گلایه ها متعلق به خود آنان است و همچنان آنان نیز فاقد دانش مدیریتی ، تجربهی لازم ، مشاوران خوب ،آگاهی از فضای کلان ، .... هستند و تقصیرهایی را به گردن دیگران می اندازند.
خاطرهی جالبی را از مدیری برجسته شنیدم که یادآوری آن پرلطف است. این مدیر می گفت برخی از دوستان قدیمی ام را دیدم که می گفتند از فرط پرکاری، موهای آنها سفید شده است؛ چون شبانه روزی در خدمت کار هستند و حتی فرصت دیدار با خانواده های خود را ندارند . این مدیر می گفت به دوستانم گفتم : عزیزان دلبند ، شما کجا تجربه و دانش مدیریتی داشتید که بر سر مناصب و صدارت مدیریت نشستید . به علاوه ، کار ،جوهر روح و هستی آدمی است . کار آدمی را با نشاط بار می آورد ، کار پالایش کم نظیری مهیا می سازد. شما دوستان گرامی به دلیل نابلد بودن ، کاری را که در طول 2 ساعت می توان انجام داد ، در طول یکماه و چند ماه با زجر و شکنجهی خود و همکارانتان انجام دادید . درست مانند موتوری که با روغن سوزی کار کند ، بر پیکر خود آسیب زده اید ، برپیکر سازمان و بنگاه خود آسیبهای جبران ناپذیر زده اید. آیا بهتر نبود با حضور مشاوران حاذق ، به آنها اجازه می دادید در فرایند تصمیم سازی گام های اساسی را بردارند ،آن وقت می دیدید تصمیم گیری چقدر راحت تر و اصولی تر است.
اگر هنوز نمی توانیم ویزیتورهای خوبی در جامعه داشته باشیم ، ناشی از آن است که کمتر مدیرانی در سطوح بازاریابی و فروش داریم که از کف بازار، کار خودشان را آغاز کرده باشند. بدون تردید وقتی چنین مدیرانی ، تجربه ای زنده ، عملی و با پوست و گوشت خود لمس نکرده باشند ، چگونه می توانند ویزیتورهای خوب را از متوسط تشخیص دهند. بار دیگر تاکید
می کنم که کلید بهبود ، تغییر تفکر مدیران ارشد است.
بگذریم ، آنچه می خواستم برآن تاکید ورزم آن است که عمدتاً جوانان جویای کار فاقد مهارت اند . همواره نیز در مصاحبه ها به تکرار می گویند : علاقه دارند ، انگیزه دارند، هوش خود را در کار استفاده می کنند ، و ....
اکنون زمان ، زمان مهارتها است . به صرف انگیزه و علاقه هیچ اختراعی صورت نگرفته است . حتی به صرف انگیزه و علاقه هیچ کار ساده ای پیش نمی رود . بدون اقدام ، بدون عمل ، بدون اجرا ، نمی دانیم چه خطاهایی را باید تجربه کنیم . پس از چشیدن طعم تلخ شکست ها و ناکامی ها است که در می یابیم باید راه دیگری را آزمود . مهارت نیز از همین مسیر چشیدن طعم تلخ شکست و ناکامی است . اگر پس از آن ، میدان را رها نکنیم ، به تجربه دیگران رجوع کنیم ، به دانش دیگران رجوع کنیم ، هوشمندی و تدبیر را به راه اندازیم ، راهی پیش پای ما گشوده خواهد شد که ما را به سرمنزل مقصود می رساند. راستی جوانانی که می گویند عاشق کار ویزیتوری هستند ، برای مهارت اندوزی باید به کجا مراجعه کنند!
آیا شما جایی را سراغ دارید ؟
طراحی دوره ویزیتوری در دانشگاه تهران
من به همراه تیم حرفه ای همکارم ، سالها است با توان و توشهی خود در خدمت سازمانها و بنگاهها هستیم . به تازگی نیز دوره ای را با عنوان دورهی کاربردی جامع مدیریت بازاریابی در دانشگاه تهران آغاز کردیم که این دوره برای سطوح عالی است که دوست دارند در مناصب مدیرعاملی ، مدیر بازاریابی و فروش حضور یابند و ایفای نقش کنند . به تازگی دورهی ویزیتوری را نیز در دانشگاه تهران برگزار خواهیم کرد.
حتماً برخی از افراد برما خرده خواهند گرفت که دانشگاه در مقام و جایگاه بالاتری است و "ویزیتوری "شأن پایین تری دارد.
نیازی به پاسخگویی بر این خرده گیریها نیست و تنها دو مورد را یادآوری می کنم و از آن می گذرم .
1. دانشگاههای معتبری نظیر هاروارد برای مشاغل مختلف و سطوح متفاوت ،دانشکده کسب و کار دارند،
مدرسه های عالی بازرگانی دارند . اگر دانشگاههای معتبر آن ور آب چنین اقدامی می کنند ، قطعاً شأن دانشگاهها را حفظ می کنند.
2. بدون تردید آینده کسب و کارها به ویزیتورها هم بستگی دارد . بفرمایید اگر تمامی تبلیغات تلویزیونی ، مطبوعاتی و .... با هزینه های سنگین آن را انجام دهید ، اما ویزیتورها یی که این کالاها را نزد فروشگاهها
می برند ، با رفتار غیر حرفه ای برخورد کنند ، چه اتفاقی می افتد ؟
پس به فکر ویزیتورهایی باشیم که قرار است با عملیات درخشان و حرفه ای سبب شوند سازمانها برای پاسخ به بازار وادار شوند خط تولید و محصولات خود یا شرکای تجاری شان را توسعه بخشند و اشتغال زایی وسیع تر فراهم آورند.
سبز باشید