درونگرایی و برونگرایی را فراموش کنید، شما امبیورت هستید
از نظر یونگ، چیزی که این دو گروه را از هم متمایز میکند این است که درونگراها از تعاملات اجتماعی خسته میشوند، در حالی که برونگراها وقتی تنها میمانند، مضطرب میشوند. درونگراها برای شارژ شدن مجدد به تنهایی نیاز دارند، در حالی که برونگراها از بودن در جمع است که انرژی میگیرند. درونگراها از زمانی که به اندیشه و تامل در خلوت و آرامش میپردازند انرژی میگیرند، و برونگراها از فعل و انفعالات با دیگران، درحالیکه میانگراها انعطافپذیرترند. اما روانشناسان میگویند بیشتر افراد میانگرا (امبیورت) هستند، یعنی رفتارهای هر دوشخصیت را از خود بروز میدهند. میخاییل سزیکسزنتمیخاییل روانشناس روسی گزارش داده بود که آن دسته از بیمارانش که هنرمند بودند، در زندگیشان بین دو حالت برونگرایی و درونگرایی نوسان میکنند، زمانی دوست دارند در میان انبوه جمعیت باشند و زمانی هم در هنگام برگزاری یک مراسم، بیشتر ترجیح میدهند در گوشهای بنشینند و از دور مراسم را ببینند:
•آنها درتنهایی و در موقعیتهای اجتماعی به یک اندازه احساس راحتی میکنند.
•آنها نه بیش از حد بیانگرند و نه زیاد تودار و محتاط.
•آنها میدانند چه زمانی گوش دهند و چه زمانی حرف بزنند.
همه ما در یک نقطهای از طیف درونگرا/برونگرا قرار داریم، کارل یونگ، روانشناسی که اولین بار این اصطلاح را وضع کرد، گفت که چیزی مثل یک درونگرای کامل یا یک برونگرای کامل وجود ندارد، بعضی آدمها سرراست، وسط طیف درونگرا/برونگرا هستند، و ما به این آدمها میانهرو میگوییم و من اغلب فکر میکنم که آنها بهترین چیز در دنیا را دارند، ولی خیلی از ما خودمان را درونگرا یا برونگرا میدانیم.
وقتی زندگی آدمهای خیلی خلاق را ورق میزنیم، آنها رگههایی از برونگرایی و درونگرایی را در کنار هم دارند. برونگرایی که تنهایی جزئی جدایی ناپذیر از زندگیشان است. داروین پیادهرویهای طولانی و تنها در جنگل میکرد و دعوتهای شام را قویا رد میکرد. تیودور گیسِل، معروف به دکتر سوس، بسیاری از دستاوردهای شگفتانگیزش را در اتاقی تنها در بُرجی در پشت خونهاش در لِهولای کالیفرنیا خلق کرد. استیو وُزنیاک اولین کامپیوتر اپل را اختراع کرد در حالی که تو چهاردیواری خودش در هیولت-پکارد، جایی که آن زمان در آن کار میکرد، نشسته بود، او گفته است که هرگز چنین متخصصی در زمینه کارش نمیشد اگر او اینقدر درونگرا نبود که یا وقتی که داشت بزرگ میشد، خانه را ترک میکرد.
درونگرایی و برونگرایی شکلی از بروز شخصیت هستند. بسیاری از امور مرتبط با ما در گذر زمان تغییر میکنند اما شخصیت ما ثابت است.
بروس لی زمانی گفت که «همواره خودت باش، خود را ابراز کن، به خود ایمان داشته باش، و به دنبال شخصیت موفقی در بیرون از خود نباش که دنبالش بروی و از او تقلید کنی»
آدام گرنت در تحقیق خود دریافت که به دو سوم افراد نمیتوان برچسب صد در صدی درونگرا یا برونگرا زد. این افراد یا بهتر بگوییم اغلب ما در میانه طیف هستیم و به قول روانشناسان امبیورت هستیم. امبیورتها آدمهای خوشبختتری هستند چرا که بسته به شرایط عمل میکنند. آنها با سهولت بیشتر، عمق بیشتر و با گستره متنوعتری از سایرین با دیگران ارتباط میگیرند.
تحقیقات گرنت همچنین نشان داد که علیرغم باور رایج، فروشندگان موفق برونگرا نیستند. او دریافت که انعطافپذیری اجتماعی بالاتر امبیورتها آنها را بر دیگران مسلط میکند و مهم تر آنکه از آنها فروشندهای بهتر میسازد. نمودار زیر را نگاه کنید، مشخص است که هرچه میزان برونگرایی بیشتر میشود از آن طرف درآمد و میزان فروش کم میشود:
گرنت، یافتههای خود را اینگونه تشریح میکند:
«از آنجا که امبیورتها به شکل طبیعی و ماهوی در الگویی انعطاف پذیر از گفت و شنود شراکت دارند، اشتیاق و پشتکار بیشتری در اقناع مخاطبان و خاتمه فروش از خود به خرج میدهند، بعلاوه بیشتر و بهتر میتوانند علایق مشتری را بشنوند و کمتر هیجانزده میشوند».
در مغز امبی ورتها چه میگذرد
اجتماعی بودن ما به میزان ترشح دوپامین وابسته است. دوپامین در هسته تمایلات جنسی و نیازهای حیاتی است و دوپامین است که انگیزه لازم را برای انجام هر کاری در ما ایجاد میکند. حتی به اعتقاد بسیاری، دوپامین مسئول عشق و احساسات است. این مکانیزم در مرکز پاداش مغز بدوی، میلیون ها سال است که آنجا قرار گرفته و تغییر نکرده است. دوپامین هرمون احساس خوب است. گفته مشود افراد برونگرا نسبت به درونگرایان دارای دوپامین فعال تری هستند.اما تمام ما دارای سطوح متفاوتی از تحریک توسط دوپامین را در قسمت نئوکورتکس مغز خود تجریه میکنیم. بخشی از مغز که جایگاه عملکردهای ذهنی نظیر زبان و تفکر آگاه است. افرادی که بیشتر تحریک میشوند، درونگراترند چرا که آنها سعی دارند تا از هرگونه محرک اجتماعی بیش از حد که ممکن است احساس ناخوشایند و اضطراب نصیبشان کند دوری میکنند و در مقابل افرادی که سطوح پایینتری از محرک دارند برونگرا هستند. تحریک پایین موجب ایجاد حس کسالت در برونگرایان میشود و به همین دلیل آنها به دنبال محرکهای اجتماعی برای تجربه احساس خوب هستند.
آیا شما هم مثل ما میانهرو هستید؟
یک تحقیق معروف و فراگیر در سال 2013 نشان داد درمیان نمایندگیهای مراکز تماس برون مرزی، میانگراها موفقترین فروشندهها بودهاند. دریک تست شخصیتی، آنهایی که امتیازشان دقیقا بین برونگرایی و درونگرایی بود، درمقایسه با متوسط 138دلار در تمام گروهها، 208دلار کسب کرده بودند.
درست مثل این است که این افراد دو زبانهاند، آنها طیف گستردهتری از مهارتها را دارا هستند و با طیف بیشتری از اشخاض میتوانند ارتباط برقرار کنند، درست مانند کسی که میتواند به انگلیسی و اسپانیایی صحبت کند. با افزایش آگاهی خود درخصوص تیپ شخصیتیتان میتوانید تمایلات خود را شناسایی و روی نقاط قوتتان مانور دهید. اگر درخصوص میانهرو بودنتان تردید دارید درخصوص جملات زیر بیندیشید. اگر بیشتر آنها را در زندگی روزمره خود احساس میکنید، پس شما نیز در زمره امبیورتها هستید:
1.من میتوانم وظایف را به صورت فردی یا گروهی انجام دهم. و هیچ کدام را بر دیگری ترجیح نمیدهم.
2.شرایط اجتماعی آرامش من را بهم نمیریزد اما از اینکه مدام دور و بر دیگران باشم خسته میشوم.
3.در مرکز توجه بودن برایم جالب است، اما علاقه ندارم این شرایط ادامه یابد.
4.از نظر برخی مردم من فرد آرامی هستم حال آنکه دیگران فکر میکنند کاملا اجتماعی هستم.
5.همیشه نیاز به جنبوجوش ندارم، اما بیتحرکی بیش از حد موجب ایجاد کسالت در من میشود.
6.میتوانم به همان اندازه که در افکارم غرق میشوم خود را در مکالمات و گپ و گفتها درگیر سازم.
7.صحبتهای کوتاه آرامش من را بهم نمیزنند، اما حوصلهام را سر میبرند.
8.وقتی نوبت به اعتماد به دیگران میرسد گاهی من شکاک هستم اما گاه به دیگران باور دارم.
9.اگر مدت زیادی را در تنهایی بسر برم، کسل میشوم اما شلوغی زیاد هم خستهام میکند.
میانهروها شخصیت سازشپذیرتری دارند و به همین واسطه این عامل به آنها توانایی موفقیت بیشتر در زندگی شخصی و یا در محل کارشان را میدهد. بسته به شرایط و موقعیت، آنها قادرند محتاطانهتر یا خوشبرخوردتر وبازتر رفتار کنند؛ بهجای این که باور داشته باشند محدود به رفتارهای مشخصی هستند. درک نوع تیپ شخصیتی به ما کمک می کند تا به خودآگاهی بیشتری دست یافته و هوش هیجانیمان را ارتقا دهیم.
منبع:
http://www.inc.com/travis-bradberry/9-signs-that-you-re-an-ambivert.html
سبز باشید