عناصر ضروری در یک تیم موفق
ساختن یک تیم خوب هم به علم و هم به هنر نیاز دارد. یک مدیر باید علم مربوط به کیفیتها و شایستگیهای لازم برای افراد جهت انجام نقشهای محوله را بداند. از طرفی مدیر باید این هنر را داشته باشد که این افراد را در قالب یک واحد رو به رشد، تکامل و پویندگی در کنار یکدیگر قرار دهد؛ واحدی که "تیم" نام دارد.
برخی معتقدند که یک تیم موفق حاصل پیدا کردن بهترین افراد است. اینگونه نیست. در حقیقت اگر تناسبی بین شغل و فردی که قرار است آن را انجام دهد، وجود نداشته باشد همین افراد موجب نابودی تیم میشوند.
به اعتقاد من تمام تیمهای موفق دارای این 4 عنصر هستند. تیمهایی که این 4 عنصر ضروری و بنیادین را ندارند دیر یا زود دچار مشکل خواهند شد و نخواهند توانست ظرفیت بالقوه خود را بالفعل کنند. در ادامه به بررسی این 4 عنصر میپردازیم.
1. ژنرال جنگجو
داشتن یک ژنرال جنگجو برای ساختن تیمی قدرتمند الزامی است. لازم نیست این ژنرال مدرک دانشگاهی خاصی داشته باشد بلکه لازم است که در بازار و صنعت صاحب تجربه باشد و به عبارت بهتر فردی "کارکشته" باشد. حال اگر این فرد کارکشته دارای مدرک دانشگاهی هم بود بسیار بهتر است. ژنرال جنگجوی تیم ما باید بارها و بارها با چالشهای بازار روبهرو شده باشد، در شرایط سخت فروش و افت بازار قرار گرفته باشد و برای برونرفت از این شرایط توانسته باشد راهحلهای مفید و کاربردی ارائه دهد. معمولاً طرز تفکر این افراد بدین شکل است که برایشان کار غیرممکن وجود ندارد. بدون این ژنرالها میتوان تیم خوبی داشت اما نمیتوان به یک تیم عالی دست یافت.
2. معاون کاربلد
ژنرال جنگجو برای آنکه در عرصه رقابت بتواند به فرد قابل اعتمادی تکیه کند، به یک دستیار کاربلد نیاز دارد. این دستیار، برنامههای ژنرال را پیادهسازی میکند و اعضای تیم را به سمتی که مورد نظر اوست، هدایت میکند. خیلی مهم است که این دو بتوانند در کنار یکدیگر به خوبی کار کنند و به قول معروف حرف هم را بفهمند. برای مثال در یک تیم فروش، این فرد باید به همراه فروشندگان هر از چندگاهی در بازار حضور یابد و بر کار آنها نظارت و بازخورد بازار را دریافت کند. اعتماد بین ژنرال و معاونش بسیار مهم است زیرا اگر ژنرال بخواهد برای راستیآزمایی گزارشات معاونش نیز وقت بگذارد، عملاً نقش معاون زیر سؤال میرود.
3. افسر مصمم
افسر مصمم اعضای تیم را کنار یکدیگر نگه میدارد. زمانی که فکری به ذهن ژنرال نمیرسد و معاون او نیز مردد است، وظیفه این افسر این است که اطمینان حاصل کند تیم همچنان قدرتمند و باروحیه است. فردی که در این جایگاه قرار میگیرد باید سختتر از هر کس دیگری کار کند زیرا چشم همه اعضای تیم به اوست. این فرد برای مثال میتواند یک مدیر میانی، مسئول دفتر یا فردی باشد که تمام سازمان او را دوست دارند. افسر مصمم مانند چسبی است که در شرایط خوب و بحرانی تمامی اعضا را در کنار یکدیگر نگه میدارد.
4. سرباز متعهد
هر تیمی به سربازان متعهد نیاز دارد؛ سربازانی که مشتاق یادگیری باشند و بدبینیهایشان را کنار بگذارند و به هدفی که به آنها ابلاغ میشود، اعتقاد داشته باشند. ما باید به دنبال سربازانی باشیم که با فرهنگ سازمانیمان تناسب داشته باشند.
البته همانگونه که قبلاً نیز عنوان کردهام تمام اعضای سازمان در کلیه سطوح باید سربازدانشمند باشند؛ بدین معنی که صاحب ایده باشند و همواره نظر خود را بیان کنند ولی پس از آنکه تصمیمی گرفته شد و به آنها ابلاغ گردید، با تمام توان خود را متعهد به اجرای آن به بهترین شکل ممکن بدانند.
سبز باشید