هدف با سختکوشی ما خلق میشود
تقریباً همه درباره "هدف" صحبت میکنند اما افراد و سازمانهای کمی را میتوان یافت که بدانند چگونه هدف را تعیین کنند. هدف با سختکوشی ایجاد میشود و چیزی نیست که بخواهیم آن را کشف کنیم.
به تازگی نموداری برای هدف در نظر گذفته شده که نامش نمودار ون (Venn) است. بر اساس این نمودار هدف را میتوان از طریق تلاقی چهار مورد تعریف کرد:
• آنچه دوست داریم انجامش دهیم (فعالیتهایی که شما را شاد میکنند).
• آنچه برایش دستمزد میگیریم و نیازهای زندگیمان را برطرف میکنیم.
• آنچه دنیا به آن نیاز دارد (خدمت شما به جامعه)
• آنچه در انجامش خوب هستید (تفاوت شما با دیگران)
این نمودار به ما کمک میکند که بتوانیم هدف خود را در زندگی بیابیم. میتوان فهرستی از کارهایی که دوست داریم انجام دهیم، چالشهایی که جامعه با آن مواجه است، آنچه فرد یا سازمانی مایل است برایش پولی به ما بپردازد، و کارهایی که در انجامشان خوب هستیم، تهیه کنیم. بدون شک فهرستهایی که تهیه میکنید فهرستهای بلندی خواهند بود اما بعد از یکی دو بار خواندن همپوشانیهای آنها را خواهید یافت و هدفتان را کشف خواهید کرد.
این استراتژی نکات مثبت دیگری نیز دارد.
زمانی که وقت صرف میکنیم و درباره موضوعی تأمل میکنیم تا بتوانیم متفاوت از دیگران باشیم، امکان دارد از چیزی خوشمان بیاید که پیش از این از آن متنفر بودهایم. برای مثال یکی از مدیران بزرگ و عالیرتبه کشور تعریف میکرد که همیشه از مدیریت متنفر بوده و نگرشی کاملاً منفی نسبت به آن داشته است. تا اینکه زمان میگذارد و رفتار چند مدیر را زیرنظر میگیرد. وی نتیجه میگیرد که مدیریت به خودی خود نه تنها بد نیست بلکه یکی از مهمترین دستاوردهای بشر است. آنچه باعث نگرش منفی این مدیر نیست به مدیریت شده مشاهده رفتار غیراصولی چند مدیر بوده است.
همچنین بسیاری از محصولات و خدمات مهمی که امروز زندگی بدون آنها برایمان امکانپذیر نیست در نتیجه همین فرایند تأمل درباره تلاقی چهار حوزهای که به آنها اشاره شد، به وجود آمدهاند.
برای مثال به وجود آمدن شرکت TMBA نتیجه تفکر من درباره همین چهار حوزه بوده است. احتمالاً داستان به وجود آمدن خانواده TMBA را در کانال تلگرام و کتابهایم خوانده یا در سخنرانیهایم شنیدهاید. از اینرو به گفتن این نکته بسنده میکنم که به وجود آمدن هر سازمانی نتیجه فکر کردن فرد یا افرادی درباره این است که چه کاری را دوست دارد، در انجام چه کاری خوب است، چه خدماتی را میخواهد به جامعه ارائه دهد و در نهایت مردم برای چه کاری حاضرند پولی به او پرداخت کنند.
پس از آنکه خروجی موردنظر از این فرایند به دست آمد، حال نوبت به آن میرسد که برای رسیدن به هدف به مرحله عمل وارد شویم. در این مرحله تمرین کردن نقش بسیار مهمی دارد. هیچ محصول، سازمان و فرد موفقی را نمیتوان یافت که در مسیرش به سمت هدف غایی خود، بارها و بارها شکست نخورده باشد. تفاوت افراد موفق و افراد معمولی در همین جاست. زمانی که بسیاری از افراد در برخورد با موانع مختلف ناامید و سرخورده میشوند فردی که به هدفش اعتقاد دارد میداند که اگر مانعی نباشد، باید به مسیری که انتخاب کردهایم کمی شک کنیم.
هدف چیزی است که ما با سختکوشی خود خلقش میکنیم.
• ما چیزهایی را کشف میکنیم که دوستشان داریم.
• ما چیزهایی را اختراع میکنیم و ایدههایی را پرورش میدهیم که برایشان دستمزدی دریافت میکنیم.
• ما برای برطرف کردن نیازهای جامعه تغییر میکنیم.
• و ما تمرین میکنیم تا زمانی که در انجام کاری ماهر شویم.
بنابراین هدف چیزی است که با کار و تلاش ما خلق میشود.
سبز باشید