شش درس از شش مادر دنیای کار و کسب
دیروز مصادف بود با فرخنده میلاد بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله و روز مادر، مادری که سختترین شغل جهان را عهدهدار است. اما هستند بانوانی که علاوه بر وظایف مادری، بیرون از منزل نیز کار کرده و بطور حتم دشواریهای بیشتری را تجربه میکنند. بطور مثال هفتاد درصد از مادران آمریکایی در عین مادر بودن، در بیرون از خانه هم کار میکنند، وعلاوه بر سختی کار بیرون از خانه باید دشواری مادر بودن را نیز به دوش بکشند. زن ایرانی نیز در تمام ادوار تاریخ در کنار مردان فعالیت کرده هیچ گاه یک مصرف کننده صرف نبوده است. اما در این میان مرور تجارب مادران قدرتمند عرصه کار و کسب میتواند جالب توجه باشد:
1.ترس را در آغوش بگیرید
بیشتر زنان و حتی مردان از سوسک میترسند. اما «شکوه السادات هاشمی» که مادر 6 فرزند نیز هست از همین نقطه ضعف استفاده کرد و به ثروتی سرشار رسید. او در دشوارترین شرایط اقتصادی، نیاز مالی را کنار زد، به موفقیت رسید و با عنوان مخترع، صاحب شرکت شخصی و کارآفرین شد. او که در خانهای قدیمی زندگی میکرده در مصاحبه با جام جم میگوید، ساختمان ما یک ساختمان قدیمی در حوالی نارمک بود که سوسک زیادی داشت؛ چون این ساختمان همجوار با یک حمام عمومی و رودخانه بود. مانده بودیم چه کار کنیم که این سوسکها از بین بروند. اعضای خانواده با هم فکر میکردیم و با همسایهها بررسی میکردیم، اما نمیشد. کتابها را بررسی و از سوسک کشهای مختلف استفاده میکردیم اما مشکل حل نمیشد. در ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسکها را نابود میکرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسکها را امحا میکرد. خیلی از کارهایی که بشر انجام داده از سر اتفاق است. بشر به صورت اتفاقی آتش را کشف کرد، ادیسون از سر اتفاق لامپ را ساخت. من هم از سر نیاز به فرمول خمیر سوسک رسیدم. شکل رسیدن به فرمول هم جالب بود. وقتی قورمه سبزی درست میکنید، یک نفر در آن آبغوره میریزد، یکی آبلیمو، دیگری اسفناج هم استفاده میکند و هرکس مطابق با ذائقه و سلیقهاش قورمه سبزی را درست میکند. یک نفر هم هست که میگوید چطور میشود از همه اینها استفاده کنم. او تن نمیدهد به اینکه کاری را که همه انجام دادهاند، انجام بدهد.اگر کسی به مزه معمول و متداول قورمه سبزی تن ندهد، به قورمه سبزی خیلی خوشمزه تری میرسد.
وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسکهای خانهام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را میساختم و به دروهمسایه میدادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلمهای مدرسهای که کار میکردم هم دادم.
هر کس میگفت خانهام سوسک دارد، میگفتم من یک ماده درست کردم که سوسکها را از بین میبرد. یک شب در خانهمان صحبت شد، همسرم گفت میتوانید با بچههای تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همین طور درست میکردم و به متقاضیان میدادم تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که به این نتیجه رسیدم باید سفارش بگیرم و تولید کنم.
در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس ۸ نفر را میشستم و با همه این کارها و مسئولیتها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست میکردم و توی تیوپهای آکواریوم میریختم و با دم باریک ته آن را میبستم و توی پلاستیکهایی که از پلههای نوروز خان میخریدم، میریختم. بروشورهایی هم درست میکردیم و کنار این خمیرها میگذاشتیم. البته آن موقع دیگر در خانواده هم به من کمک میشد و آنها هم در پیشرفت کار تاثیر داشتند. من نمیخواهم بیانصاف باشم و بگویم همه کارها را خودم میکردم.
ایشان حالا یک کارخانه مکانیزه تاسیس کرده و الان حدود ۵۰ پرسنل دارد.
2.اولین بودن مهم است
در کتاب چهل گفتار پیرامون ارتقای مهارتهای بازاریابی در خصوص اهمیت پیشگام بودن نوشتهام. نخستین کسی که به ماه رفت، چه کسی بود؟ اولین اسمی که بعد از خواندن این سؤال به ذهن خطور میکند نام نیل آرمسترانگ است. اما چرا این شخص چنین نام پرآوازهای دارد؟
او یک مرد مستقل بود. هرگز سعی نکرد که خود را مشهور سازد. هیچگاه برای خود تبلیغ نکرد؛ نه ظاهر عجیبی داشت و نه کار غیر متعارفی انجام می داد که نامش را سر زبانها بیندازد. نه محصولی تولید می کرد و نه از نامش برای فروش محصولی استفاده میکرد. اما چرا تا این حد مشهور شد؟ چون به ماه رفته بود؟ پس چرا "باز آلدرین" مشهور نشد؟ آلدرین هم از سرنشینان آپولو11 بود و او هم همراه آرمسترانگ به ماه قدم گذاشت اما این نیل آرمسترانگ بود که در اذهان ماندگار شد.
فرماندهی آپولو11، روز شنبه 25 آگوست 2012 در 82 سالگی آسمانی شد. عدهای او را گوشهگیر میدانستند، اما این برداشت منصفانهای نیست. رابرت پیرلمن، کارشناس تاریخ فضایی به space.com گفت: "کاری که او نکرد رفتن به هالیوود بود. او خود را انگشتنما نکرد؛ او بر روی فرش قرمز پا نگذاشت."
علت شهرت و قدرت برند شخصیت آرمسترانگ در این نهفته است که او در انجام یک کار بسیار بزرگ، اولین بوده است. ایرا کالب، استاد بازاریابی دانشگاه USC در جایی نوشته است که خیلی از کلاسهای درس خود را با این پرسش شروع می کند، اولین کسی که به ماه رفت چه کسی بود؟ و همیشه پاسخی محکم دریافت میکند. سپس میپرسد دومین نفر چه کسی بود؟ شاید یک یا دو نفر با تردید بگویند باز آلدرین و زمانی که از سومین نفر میپرسد، هیچکس پاسخ نمیدهد.
سیده فاطمه مقیمی، نیز اولین بانوی بنیانگذار صنعت حمل و نقل و کشتیرانی خصوصی در ایران است که نامش در میان ثروتمندترینهای ایران جای گرفته است. چندی پیش در سایتهای خبری فهرستی از میلیاردرهای ایرانی منتشر شد؛ فهرستی كه سی ثروتمند ایرانی را به همه معرفی میكرد. در این فهرست سی نفره تنها نام یك زن به چشم میخورد؛ سیده فاطمه مقیمی52 ساله.
او در این فهرست با یك رتبه پائینتر از اسدالله عسگر اولادی هشتمین میلیاردر ایرانی و ثروتمندترین زن ایران معرفی شده بود. او رئیس یك شركت حملونقل بینالمللی و رئیس شورای بانوان بازرگان، اتاق بازرگانی تهران است. سمتهای دیگری هم دارد و چند سالی هم در انجمن زنان مدیر كار آفرین فعال بوده است. اما بیش از همه این سمتهایش خود را یك كار آفرین میداند. مادری که شهامت اول بودن را به جان خرید.
3.در وقت نیاز دست یاری دراز کنید
خانم الیزابت وارن، سناتور ماساچوست، و استاد نامدار و اسبق مدرسه حقوق هاروارد است. او قبل از آنکه به این جایگاه دست یابد بدلیل مشکلات متعدد تا آستانه تسلیم شدن نیز پیش رفت، در حالیکه در لباس یک دانشجو دو فرزند داشت وبهعنوان یکی از مادران شاغل مطرح در زمان خود شناخته میشد. او بالاخره از خانوادهاش درخواست کرد که تا زمان پایان تحصیلاتش، از فرزندانش نگهداری کنند(او درحالیکه فرزند سومش را هشتماهه باردار بود، موفق به فارغالتحصیلی در رشته حقوق شد). اما نهایت امر این توفیق، زمینهساز رسیدن او به موقعیت شغلی فعلیاش شد، او به یاد میآورد که:
"خالهام از من خواست تا به دیدنش بروم، تا چشمم به او افتاد شروع به گریهو زاری کردم، و به او گفتم که دیگر نمیتوانم با این وضع ادامه بدهم. فکر کنم که عطای درس و دانشگاه را به لقایش ببخشم. خاله از من خواست که اشکهایم را پاک کنم و بعد از چند روز او با هفت چمدان به منزل من آمد و 15 سال نیز در امور منزل و نگهداری فرزندانم به من کمک کرد."
کریستین لاگارد نیز از دیگر زنانی است که از کمک خواستن از خانواده دریغ نورزیده است. کریستین مادلین اودته لاگارد متولد اول ژانویه ۱۹۵۶ حقوقدان فرانسوی، وزیر اقتصاد و دارایی پیشین فرانسه و رئیس صندوق بینالمللی پول است.کریستین لاگارد در ژوئن ۲۰۰۷ از طرف نیکولا سارکوزی به عنوان وزیر دارایی انتخاب شد. او پیش از این نیز در زمان دولت دومینیک دو ویلپن به عنوان وزیر تجارت و وزیر کشاورزی و ماهیگیری انتخاب شده بود. او اولین وزیر اقتصاد زن در دولتهای جی۸ است. همچنین او اولین زنی است که به عنوان رئیس صندوق بینالمللی پول انتخاب میشود. کریستین لاگارد در سال ۲۰۱۱ در رده نهم فهرست قدرتمندترین زنان جهان نشریه فوربس قرار گرفت. او یکی از زنانی است که عادت بسیاری به خلق موفقیت دارد هرچند که شاید در نگاه عدهای داشتن فرزند و مادربودن مانعی سر راه موفقیت است اما او اعتقاد دارد که بچه بهترین حامی او در مسیر موفقیت بودهاند.
وی میگوید: حفظ تعادل راحت نیست. من باید قبول میکردم که نمیتوانم در هر زمینهای موفق باشم. بهعنوان یک زن، مادر یا همسر این بخشی از رشد است. شما نمیتوانید اجازه دهید تا احساس گناه زندگی شما را بهحرکت درآورد. اما در شغل من، بهترین حامی، بچههایم بودند.
4.برای دست یافتن به بینش کاری، زمان بیشتری را به خانواده اختصاص دهید
کنت بلانچارد میگوید مواظب ترازوی زندگیتان باشید .یک کفه آن کار و تلاش و کفه دیگر خانواده و تفریح است. سوزان ووجیسکی، مدیرعامل یوتیوب که یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان محسوب میشود، از جمله کسانی است که سعی کرده این توصیه بلانچارد را آویزه گوش کند. او مادر پنج فرزند است که در سال ۱۹۹۹ به گوگل پیوست. در پس تمام تبلیغات و اقدامات شرکت گوگل می توان ردپایی از ووجیسکی یافت.
وی همان شخصی است که گاراژش را به سرگی برین و لری پیج اجاره داد تا بتوانند فعالیت های خود را انجام دهند. وی در حالی به عنوان سومین زن برتر حوزه آی تی در سال ۲۰۱۴ میلادی معرفی شد که عنوان دوازدهمین زن ثروتمند دنیا را نیز از آن خود کرده بود.
نگهداری از پنج فرزند آن هم برای زنی که هر روز حداقل تا ساعت 6 عصر کار میکند کار سادهای نیست. اما او هوای مادران مثل خود را دارد، ووجیسکی با سیاستهای کاری خود، انگیزه کاری پدران و مادران شاغل در یوتیوب را ارتقا دادهاست. وی در کمپانی یوتیوب حقوق مادری را افزایش داده و برای مادران پارکینگهای اختصاصی احداث کردهاست؛ دلیل این کار او سادهاست زیرا او به شدت برای وقت گذاشتن با اعضای خانواده اعتقاد دارد.
او میگوید: "دریافتم که صرف وقت برای خانواده عاملی ضروری برای افزایش بینش کاری است. با اینکار خواستم همه متوجه شوند که توجه به خانواده در عین کار کردن هیچ مساله ای ایجاد نمیکند. برقراری تعادل میان ساعت کاری و بودن در کنار خانواده درنهایت از من مادر بهتری میسازد."
5.از خوب به عالی با تغییر نگرش
اپرا وینفری معروف است به خوشبختی که بدبختترین بود. درواقع، بزرگترین کشف در تمام طول تاریخ این است که یک فرد میتواند تنها با تغییر نگرش خود تغییر کند. وی در ۲۹ ژانویه ۱۹۵۴ در میسیسیپی، از مادری نوجوان به دنیا آمد. مادرش ورنیتا لی ۱۸ ساله خدمتکار بود. پدرش ورنن وینفری ۲۰ ساله در ارتش خدمت میکرد. تا ۶ سالگی نزد مادربزرگش در روستایی در میسیسیپی زندگی کرد.با کمک مادربزرگ توانست در کودکی خواندن و نوشتن را بیاموزد او در ۳ سالگی انجیل و سرودهای مذهبی در کلیسا را از حفظ میخواند. با وجود زندگی فلاکت باری که داشت توانست دو دوره مدرسه را جهشی طی کند و زمانی که ۱۳ سال داشت کمک هزینه ای گرفت تا در کلاسهای مدارس معتبر سفیدپوستان در حومه شهر شرکت کند. اپرا وينفري امروز تهیه کننده، بازیگر، مجری، خیرخواه و از مشهورترین و مطرحترین مجریهای تلویزیونی آمریکا و جهان است.او به عنوان ثروتمندترین آمریکایی آفریقاییتبار قرن بیستم رتبه بندی شدهاست. هرچند وینفری مادر نیست اما زنی خودساخته است که توانست با تغییر نگرش تحولی شگرف در زندگی شخصی خود بوجود آورد.
6.شریک زندگی خود را بگونهای انتخاب کنید که در انجام وظایف والدینی با شما همکاری کند
ملیندا گیتس که کار حرفهای خود را در سال ۱۹۸۷ در شرکت مایکروسافت آغاز کرد و هفت سال بعد با بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت ازدواج کرد، میگوید در خانوادهای بزرگ شده که همه روی پای خودشان بودند و زحمت میکشیدند. به گفتهی ملیندا (همسر بیل گیتس)، در خانهشان از تلفن هوشمند و "آی پد" و غیره خبری نیست. او میگوید خودش هم در قناعت و نیز با کار و زحمت بزرگ شده است.سه فرزند بیل و ملیندا گیتس در زمینه امکاناتی که از والدین ثروتمند خود میگیرند، با سختگیری روبرو هستند اما همواره در کانون تجوهات عاطفی این دو قرار دارند.
خانم گیتس از سال ۱۹۹۶ ریاست "بنیاد بیل و ملیندا گیتس" را برعهده دارد که با فاصلهی بسیار زیاد نسبت به دیگران، بزرگترین بنیاد خیریهی خصوصی دنیاست. هدف اصلی این بنیاد مبارزه با سه بیماری واگیر ایدز، سل و مالاریا در سطح جهان است. او یک سوم عمر خود را در جاده ها گذرانده تا اجرای پروژههای جهانی این بنیاد را به پیش برد و اگر همکاری بیلگیتس بهعنوان یک پدر نبود آنها نمیتوانستند به چنین موفقیتی دست یابند.
آنها همواره تقویم را کنترل میکنند تا مطمئن شوند چه وقتهایی یک کدامشان زمانی که دیگری مشغول کار است میتواند در خانه و درکنار فرزندان بماند و آنها باور کنند که در کانون توجهشان قرار دارند."
با بهرهگیری از منبع زیر:
http://www.sproutling.com/parentage/7-lessons-from-boss-moms
سبز باشید