سال نو؛ روابط نو
يكي از رسالتهاي مهم انسان بعنوان موجودی اجتماعی، ايجاد، گسترش، تداوم بخشيدن و عمق بخشيدن به روابط بين فردي است. روابط بين فردي شاید مهم ترين مولفه ي زندگي شخصی و حرفهای ما از بدو تولد تا هنگام مرگ هستند. درواقع، هيچ يك از توانمندي هاي بالقوه ي انسان بویژه در حوزه کار و کسب رشد نکرده، و انسان یاد نمیگیرد، خلق نمیکند و زنده نمیماند مگر در بستر روابط بين فردي و در بطن روابط اجتماعي اش. چگونگی برقراری روابط تا حد زیادی آنچه را که در زندگی تجربه می کنیم را تعیین می کند. نحوه معاشرت ما با دیگران، بر میزان درآمد ما، کلیه روابطمان و آینده شغلی ما تاثیرگذار است.
اگر ما قادر به عرضه و ارائه صحیح محصول خود به بازار و بازارگرمی برای آن نباشیم و یا نتوانیم حقوق مد نظر خود را در مصاحبه مطرح و یا از مدیریت خود درخواست افزایش حقوق کنیم، درآمد ما محدود خواهد شد. بعلاوه اگر اعتماد به نفس لازم برای معاشرت و برقراری ارتباط با افراد جدید را نداشته باشیم و یا نتوانیم تضاد ها را برطرف کنیم و افکار و نظرات خودمان را ابراز کنیم، عمق روابط ما محدود خواهد شد.
با تمام این اوصاف، چه میزان از زمان خود را صرف تمرین یادگیری هنر برقراری روابط جدید و حفظ روابط فعلی کردهایم؟ بیشتر مواقع ما باری به هرجهت و در مسیر زندگی چیزهایی میآموزیم، آموخته ها و عادتهایی که بعضا مخرب بوده و می توانند گفت و گوهای دوجانبه را نابود کنند. و بزرگترین مساله این است که ما فکر می کنیم بعضی از این عادت های ما تاکتیکهای خوبی برای مکالمه هستند.
کارآیی افراد در کار و کسب، در گرو مهارتهای ایشان در برقراری و حفظ روابطشان است. درک چگونگی ارتباط رفتار انسان با یک کار و کاسبی خاص می تواند مزیت رقابتی بزرگی محسوب میشود.
سال جدید میتواند فرصتی برای تغییر و کسب عادتهای سازنده باشد، در ادامه نکاتی را مرور میکنیم که به ما کمک خواهد کرد با هر کسی که ملاقات می کنیم بتوانیم بلافاصله ارتباط برقرار کنیم.
1.مغز انسان نسبت به نشانه های ظریف هوشیار است
در کتاب نورومارکتینگ تالیف اینجانب میخوانیم که مغز انسان بهعنوان مرکز فرماندهی جسم، مسئولیتهای بسیاری از جمله تصمیمگیری را بر عهده دارد؛ نتایج تحقیقات دانشگاه نورث وسترن نیز نشان میدهد که مغز با تصمیمات بسیار پیچیدهای سروکار دارد و میتواند این اطلاعات را از فرد پنهان کند تا وی نداند که چگونه این تصمیمها اتخاذ میشوند. این بدان معنا است که بسیاری از تصمیمات در سطح ناخودآگاه افراد رخ میدهد. شاید تا به حال به دقت دربارهی این حقیقیت که حتی برداشتن یک لیوان چای نشانگر مجموعهای از تصمیمات پیچیده در مغز است، فکر نکرده باشید، اما واقعیت آن است که در چنین مواقعی ما باید تصمیم بگیریم که دست خود را به کدام جهت حرکت دهیم، لیوان را گرفته و به سمت دهانمان بلند کنیم و تمام این حرکات باید بدون ریختن محتویات لیوان انجام شود. البته این تصمیمگیریها مثل بسیاری دیگر از تصمیمات ما، در سطح ناخودآگاهمان رخ میدهند. اگرچه مغز فقط 2 درصد از کل حجم بدن را تشکیل میدهد، ولی حدود 20 درصد انرژی دریافتی بدن را میسوزاند. بسیاری از فعالیتهایی که در طول روز بهوسیلهی مغز انجام میدهیم، بهصورت ناآگاهانه صورت میپذیرد. به همین دلیل حدود 80 درصد از انرژی که مغز استفاده میکند، در حالت استراحت مغز سوزانده میشود؛ یعنی حداکثر فقط از 20 درصد توان مغز خود بهصورت آگاهانه استفاده میکنیم.
نتایج تحقیقات و یافتهها نیز حاکی از آن است که چیزی در حدود 85 تا 95 درصد از تصمیمات انسان در سطح ناخودآگاه او رخ میدهد. بطور مثال زمانی که شخصی صحبت می کند، ضمیر نا خودآگاه او توجه می کند که آیا دیگران به صحبت های او علاقه مند هستند یا خیر. این یک سازوکار دفاعی برای جلوگیری از شرمگین شدن و آسیب دیدن از محیط اطرافمان است. مغز همه چیز ، از زبان بدن و حرکات صورت گرفته تا کلماتی که بیان میشود را تحت نظر قرار میدهد.
زمانی که به صحبتهای کسی گوش می دهیم، چشمهای ما نباید بیش از چند ثانیه به جای دیگری نگاه کند و از مخاطب غافل شود. حتی زمان کوتاهی که ما چشم به افراد دیگر و یا صفحه گوشی یا تلویزیون می دوزیم، در حال خراب کردن گفتگو هستیم. این کار باعث می شود شخص مقابل احساس کند صحبتهای او بی اهمیت است و این عامل می تواند اعتماد به نفس او را مخدوش سازد. مراقب نحوه گوش کردن به دیگران باشیم، میتوانیم از دوستان نزدیک و اعضای خانواده بپرسیم که آیا چیزی هست که ما در زمان صحبت کردن آنها انجام می دهیم و باعث می شود آنها احساس کنند ما به آنها بی توجهی می کنیم.
2.هر چیزی را به خودمان ربط ندهیم
اگر در حال گفت و گویی هستید و فرد مقابل درحال صحبت کردن است، اجازه دهید او صحنه را در دست داشته باشد و به صحبت هایش ادامه دهد. بسیاری از مردم احساس می کنند که با قطع کردن صحبتهای طرف مقابل و ارتباط دادن صحبت های او به زندگی خودشان، میتوانند گفت و گو را گرم کنند. این موضوع اگر به اندازه کافی و اندک صورت گیرد صادق خواهد بود، اما اگر بیش از اندازه انجام شود، طاقتفرسا و آزاردهنده خواهد شد.
اگر فرد مقابل احساس کند، هر زمان که می خواهد صحبت کند شما وسط صحبت های او خواهید پرید، ما نخواهیم توانست اعتماد او را به خود جلب کنیم. این کار نه تنها تمرکز آنها را بر هم میزند و سرمایه گذاری عاطفی آنها در مکالمه را از بین می برد، بلکه به مرور باعث می شود شخص در اینکه باز هم صحبت کند، تردید کند.
3.درخصوص اظهار نظرهای کوتاه و تکمیلبخش خود مراقب باشیم
برخی افراد علیرغم حسن نیت عادت دارند تا از کلمات تکمیل کننده بیارتباط با موضوع صحبت طرف مقابل بیش از اندازه استفاده کنند. کلماتی مانند “بله”، “خیلی خوب”، “درسته”، “متوجه شدم”، “جالب” و یا واژههایی مثل این از جمله عبارات ساده و تکمیل کننده هستند که استفاده بیش از حد و نادرست از آنها مخرب خواهد بود. چرا که زمانی که از این واژهها بهره میبریم تا وانمود کنیم که در حال گوش کردن هستیم، می تواند بسیار مشهود و آزار دهنده باشد.
به عنوان یک قانون عمومی و کلی: “همیشه طوری به دیگران گوش دهیم که دوست داریم دیگران به ما گوش دهند.”
4.تظاهر به دانستن همه چیز نکنیم
بیشتر اوقات زمانی که با دیگران صحبت می کنیم، دوست داریم نشان دهیم که فردی تحصیل کرده و با معلومات هستیم. قبول یادگیری چیزی برای اولین بار برای بعضی از مردم سخت است. برای بسیاری از رهبران و مدیران کار و کسب پذیرفتن نصیحت دیگران دشوار است، چرا که فکر می کنند آنها باید همه چیز را بدانند و آنها هستند که باید دیگران را راهنمایی کنند.
از طرف دیگر، چون بسیاری از کارکنان علاقه دارند خودشان را اثبات کنند، سعی می کنند نقاط ضعف خود را آشکار نکنند.
فارغ از اینکه چه کسی هیتیم و یا چه میزان تجربه داریم، اگر می خواهیم با کسی ارتباط برقرار کنیم یا روی آنها تاثیر بگذاریم، باید کاری کنیم که او احساس کند فرد ارزشمندی است. دیل کارنگی در اصل نهم از کتاب “آیین دوست یابی” می گوید: “کاری کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و این کار را خالصانه انجام دهید.” وقتی شما به شخصی نشان می دهید که او فرد با ارزشی است، باعث می شوید آنها احساس خوبی داشته باشند و احساس راحتی کنند. پس مراقب نفس خود باشید و اجازه ندهید کنترل شما را در دست بگیرد.
5.پیشاپیش برنامهریزی کنیم
اگر از آن دسته افرادی هستید که درهنگام مکالمه دستپاچه شده و یا رشته کلام را از دست میدهید، سوالات خود را از قبل مشخص کنید. این بدین معنی نیست که تعاملات و تماسهای خود را اتوماتیک کنید و به یک ربات تبدیل شوید. بلکه به معنای آن است که با اطمینان از یک مکالمه راحت و طبیعی لذت ببریم.
کسی که بتوانید درست سوال کند، از پس هر مکالمه ای برخواهد آمد. پس برای هر موقعیتی که ممکن است قرار بگیرید، سه سوال باز و تحریک کننده اندیشه آماده داشته باشید. این موقعیتها میتوانند به شکل زیر باشند:
الف) رویداد و یا موقعیت های بالقوه کاری
ب) ملاقات با افراد جدید در رویدادی اجتماعی
ج) ملاقات اتفاقی با یک دوست
نکته اینجاست که سوالاتی بپرسیم که جنبه تهاجمی نداشته باشد و فرد را وادار کند صبر کند و در مورد پاسخ خود بیندیشد. اینگونه گفتگوی ما گیراتر شده و طرف مقابل ما را از یاد نخواهد برد.
با بهرهگیری از منبع زیر:
http://www.entrepreneur.com/article/250576
سبز باشید