شش مهارت میلیونرهای خودساخته
آموختن از افرادی که راه موفقیت را طی کردهاند، میتواند آموزشی ارزشمند باشد. در این یادداشت به شش مهارت اشاره شده که میلیونرهای خودساخته از آن بهره بردهاند. ما نیز میتوانیم با به کار بستن این مهارتها قدم در مسیر موفقیت بگذاریم.
1. توانایی در تشخیص فرصتهای سودآور
کارلوس اسلیم هلو (Carlos Slim Helu) یک فعال کاروکسب مکزیکی است که کمکهای بشردوستانه زیادی را نیز انجام میدهد. او در این باره میگوید: زمانی که بحرانی حادث میشود، بعضیها بهتر میبییند که میدان را ترک کنند و اینجاست که ما وارد میدان میشویم.
باید یاد بگیریم که درها را برای استقبال از فرصتهای سودآور باز نگه داریم و زمانی که این فرصتها وارد شدند ریسک و منفعت آنها را بسنجیم. اگر کس دیگری از این فرصت بهره نمیبرد ما باید به جلو گام برداریم و اگر همه به دنبال استفاده از این فرصت هستند باید ثابت کنیم که از دیگران بهتر هستیم.
2. تمرکز روی عمل و نه کلمات
دو صد گفته چون نیم کردار نیست. آندرو کارنگی با این عبارت موافق است و میگوید: هر چقدر سنم بالاتر میرود توجه کمتری به آنچه افراد میگویند، میکنم. فقط آنچه را انجام میدهند، میبینم.
باید این نکته را درک کنیم که یک برنامه کاروکسبی جذاب یا ارائه سرمایهگذاری چشمنواز اگر به مرحله اجرا نرسند هیچ ارزشی ندارند. مشتریان میخواهند اجرای بینقص ارزشهای محوری و رسالت شرکت شما را ببینند. هنگام جذب کارمندان نیز این فرمول را در ذهن داشته باشید. یک رزومه بینقص الزاماً به معنای یک نیروی عالی نیست زیرا در مواردی دیده میشود که نیرو توانایی اجرای ایدهها و مقاصدش را ندارد.
3. حفظ چشمانداز روشنی برای موفقیت
تاجر موفق و ثروتمند هنگ کنگی، لی کیا شینگ که ثروتمندترین فرد در قاره آسیا است میگوید: چشمانداز مهمترین نقطه قوت ما است. چشمانداز است که قرنها ما را زنده و امیدوار به ادامه دادن نگه داشته است. چشمانداز به ما انگیزه میدهد که به آینده نگاه کنیم و به ناشناختهها شکل دهیم.
هدف شما برای آینده چیست؟ آیا میخواهید محصولتان در قفسه بهترین فروشگاههای کشور باشد؟ آیا میخواهید برای جامعه خود فردی موفق باشید؟ در هر حال باید چشمانداز روشنی از هدف خود داشته باشیم و بدانیم که زمانی که به هدفمان رسیدیم قرار است چه کار کنیم.
4. عدم توقف یادگیری
کارآفرینانی که به نیاز یادگیری مستمر قائل نیستند، فرصت رشد را از خود و کاروکسبشان میگیرند. حتی اگر در مقطعی به درصدی از موفقیت دست پیدا کنیم باید بدانیم که افراد پیرامونمان (حتی آنهایی که به اندازه ما موفق نیستند) چیزهایی را میدانند که ما از آنها بیخبر هستیم.
به تجربههای دیگران گوش دهیم. از دستاوردها و شکستهای آنها یاد بگیریم. الون ماسک، موسس پیپال، اسپیس اکس و تسلا موتورز میگوید: این بهترین پیشنهاد است. باید مدام به این فکر کنیم که چطور میتوانیم کارها را بهتر انجام دهیم و روشهای قبلی خود را به چالش بکشیم.
5. ناقص نگذاشتن کارها (پیگیری تا حصول نتیجه)
شاید ساده به نظر برسد اما خیلی از ما بدون آنکه خودمان بدانیم کارها را به تأخیر میاندازیم. مایکل بلومبرگ، کارآفرین، سرمایهگذار و شهردار سابق نیویورک میگوید: انجام کارها به طور تمام و کمال پایه موفقیتهایی است که شرکت من به آنها دست یافته است.
شاهد آن هستیم که بسیاری از مدیران در شروع عالی عمل میکنند اما هرچه میگذرد از اشتیاق اولیهشان کاسته میشود و تیمشان را به حال خود رها میکنند. این روند نزولی تا جایی ادامه پیدا میکند که پروژه ناقص به حال خود رها میشود و هیچگونه پیگیری از جانب مدیر صورت نمیگیرد.
6. فقط استخدام بهترینها
اگر میخواهیم سازمانمان الگوی موفقیت برای سایرین باشد چارهای نداریم جز اینکه بهترینها را جذب کنیم. اگر عجله کردنهای مخرب هنگام استخدام کردن را کنار بگذاریم میتوانیم شانس استخدام نیروهای بالاتر از حد متوسط را بالاتر ببریم. و البته همانطور که انتظارات بالایی از کارکنان خود داریم باید مطمئن شویم که رفتار خود را نیز متناسب با انتظاراتمان هماهنگ کنیم.
برگرفته از منبع زیر:
http://www.entrepreneur.com/article/271703
سبز باشید