نگهداشت نیروهای جوان بااستعداد
نیروهای جوان و بااستعداد از ارزشمندترین داراییهای یک سازمان به حساب میآیند زیرا علاوه بر آنکه نیاز فعلی آن را برطرف میکنند دغدغه آینده مدیریت ارشد را نیز برطرف میکنند.
اما داستان نیروهای جوان یک روی دیگر هم دارد. در عین حال که این نیروها منافع زیادی را برای سازمان به همراه دارند، اما نگهداشت آنها چندان کار سادهای نیست و نیازمند استراتژیهای خاصی است.
برای اینکه بتوانیم محیطی را فراهم کنیم که این دسته از کارکنان در سازمان ما باقی بمانند و منشأ پیشرفت و رشد آن شوند لازم است شرایط لازم را ایجاد کنیم. در ادامه به تعدادی از این شرایط اشاره شده است:
1. انعطافپذیری
یکی از ویژگیهای نسل جوان این است که نمیتواند یا نمیخواهد زندگی کاری را از زندگی شخصی جدا کند. یکی از نتایج چنین تفکری این است که نسل جوان خواستار انعطافپذیری در محیط کار است. این انعطافپذیری چیزی است که شاید برای مدیران سنتی خیلی قابل هضم نباشد.
برخی از مصداقهای این نیاز به انعطافپذیری را به راحتی میتوان در بین نیروهای جوان مشاهده کرد. مثلاً در نحوه لباس پوشیدن، یا اینکه میبینیم نیرو پشت میزش نشسته و در حال سلفی گرفتن است یا اینکه وقتی چند نیروی جوان در ساعت ناهار دور هم جمع میشوند، سر و صدای زیادی ایجاد میکنند. همه اینها یعنی اینکه این نسل به خیلی از مرزبندیهایی که نسلهای قبل بین کار و زندگی شخصی قائل بودند، اصلاً اهمیتی نمیدهد. ایجاد تعادل بین انعطافپذیری در محیط کار و از بین رفتن نظم و کنترل از وظایف خطیر مدیران است.
2. حس هدفمندی
هر فردی باید دارای هویت منحصر به فرد خود در سازمان باشد. نیروهای جوان میخواهند بدانند که واقعاً در کجای سازمان قرار دارند و چرا نقش آنها در سازمان اهمیت دارد و اینکه این نقش چه کمکی به آنها در زندگی شخصیشان میکند.
اگر نقش نیروها به ویژه نیروهای جوان در سازمان برایشان مشخص و واضح شود آن موقع انگیزه مییابند که بیشتر و هوشمندانهتر کار کنند و زمان و تلاش بیشتری را برای موفقیت خود و سازمان سرمایهگذاری کنند.
3. ارتباط با نیروهای جوان دیگر
این مسئله به ویژه در بین کارکنان شرکتهای کوچک بیشتر دیده میشود زیرا در این شرکتها به دلیل محدودیت در جذب، نیروهای جوان در کنار نیروهای قدیمی و باتجربه قرار میگیرند. مدیران ارشد باید به این نکته توجه کنند که قرار دادن جوانان در کنار نیروهای باتجربه میتواند به لحاظ آموزشی به آنها کمک فراوانی کند اما لازم است این امکان را نیز فراهم کنیم که نیروهای جوان با یکدیگر در ارتباط باشند و ایدههای خود را مطرح کنند.
4. توجه به فعالیتهای خارج از محیط کار
همانطور که عنوان شد نسل جوان خیلی به مرزبندیهای سنتی میان کار و زندگی شخصی معتقد نیستند. مدیران شرکتها میتوانند از این فرصت به نفع خود بهرهبرداری کنند و با ترتیب دادن برنامههایی مانند کوهنوردی، گردشهای آخر فصل، یا حتی مهمان کردن یک وعده غذایی در ماه، به این نیاز نسل جوان پاسخ دهند. در اینگونه برنامهها به قول باختین، متفکر روس، نوعی ویژگی کارناوالی وجود دارد که باعث میشود افراد خود را در سطح سایرین ببینند و نظام طبقاتی که در برخی از سازمانها بیداد میکند، حداقل برای چند ساعت به فراموشی سپرده شود.
5. یادگیری مستمر
یکی از مصداقهای حس هدفمندی در سازمان این است که نیروی جوان به این باور برسد که دائماً در معرض یادگیری قرار دارد و هر روز تجربهای را کسب میکند که شاید خیلی بیشتر از حقوقی که دریافت میکند، در بلندمدت برایش ارزشمند باشد. به وجود آوردن چنین باوری در نیروهای جوان از وظایف مدیریت ارشد سازمان است. آنها باید احساس کنند در یک دانشگاه مشغول کار کردن هستند و هر روز اندوختهای به آنها اضافه میشود که از ارزش بالایی برخوردار است.
نوع آموزش به این نیروها نیز تابع شرایط خاصی است. گاهی اوقات باید در خلوت و در جلسات دونفره به آنها آموزش داد و گاهی اوقات نیز در همان لحظه باید نکات را به نیرو یادآوری کرد. برای مثال میتوانم به شیوه آموزش گواردیولا یکی از بزرگترین مربیان فوتبال جهان اشاره کنم. بعد از بازی بایرن مونیخ و دورتموند، او بلافاصله به درون زمین رفت و در همان وسط زمین شروع به آموزش یکی از بازیکنان جوان خود کرد. اینکه آیا این شیوه درست بوده یا نه سؤالی است که مربی یا مدیر، در لحظه بهترین فرد برای پاسخ دادن به آن است.
سبز باشید