افراد موفقی که از هیچ شروع کردند
مسیر هر مدیر یا کارآفرین به سوی موفقیت، مسیری متفاوت است. آنچه در تمام این مسیرهای متفاوت به چشم میخورد موانع زیادی است که این افراد موفق بر آنها غلبه کرده اند. در طول این مسیر، افراد زیادی بودهاند که سعی کردهاند فرد را ناامید کنند اما یک مؤلفه مشترک میان تمام افرادی که ما امروزه آنها را مدیران یا کارآفرینان موفقی میدانیم، صبر و استقامتشان بوده که باعث شده به چشماندازی که از ابتدا برای خود ترسیم کردهاند، ایمان داشته باشند و لحظهای در درستی آن تردید نکنند.
یکی دیگر از وجوه مشترک میان اغلب کارآفرینان و مدیران موفق بنگاههای اقتصادی این است که از هیچ به همه چیز رسیدهاند. در این یادداشت به معرفی افرادی میپردازیم که با چنین شرایطی کار خود را آغاز کردهاند اما با فکر و ایده برتر خود در کنار اعتقاد به هدفشان توانستهاند پلههای موفقیت را برای رسیدن به قله طی کنند.
لازم به توضیح است که در کشور خودمان نیز نمونههای زیادی از کارآفرینان و مدیران موفق داریم که علیرغم شرایط نامساعدی که داشتهاند توانستهاند با همت خود به هدفی که تعیین کرده بودند برسند. شنیدن داستانهای این افراد بسیار لذتبخش است. اغلب این کارآفرینان به گذشته خود افتخار میکنند و آن را دلیلی برای پیشرفت و رشد میدانند.
کوکو شانل
کوکو شانل در سال 1883 به دنیا آمد. مادر او در رختشویخانه یک بیمارستان کار میکرد. زمانی که شانل 12 سال سن داشت، مادرش را از دست داد و پدرش او را به یتیمخانهای در مرکز فرانسه فرستاد. زندگی سخت شانل باعث شد که در سن ۶ سالگی خیاطی را یاد بگیرد و در سن ۱۲ سالگی به یک خیاط ماهر تبدیل شود. او به تدریج پیشرفت کرد و موفق شد بوتیک خود را در پاریس افتتاح کند. کاروکسب شانل هر روز بیشتر از روز قبل پیشرفت کرد و برند او به شهرت بینالمللی رسید. شانل در جملهای معروف میگوید:«موفقیت معمولاً برای کسانی به وجود میآید که میدانند شکست خوردن اجتنابناپذیر است.»
دنی توماس
دنی توماس میگوید: «موفقیت ربطی به این ندارد که در زندگی به چه چیزی برای خودتان دست پیدا میکنید. موفقیت به آن چیزی گره خورده است که ما برای دیگران انجام میدهیم.» دنی توماس خودش را «بازیگر گرسنه» مینامید. او قول داده بود که اگر روزی به موفقیت برسد، مقبرهای به یاد سنت تادئوس (از حواریان حضرت عیسی(ع)) بنا کند. او با پشتکار خود به موفقیت رسید و برنامه تلویزیونی «برای بابا جا باز کنید» به یکی از برنامههای پرطرفدار تلویزیونی تبدیل شد. موفقیت اما باعث نشد که او قولش را فراموش کند. در دهه ۱۹۵۰ او و همسرش به امریکا سفر کردند و برای بیمارستان پژوهشی اطفال سنت تادئوس به جمعآوری کمکهای خیریه پرداختند.
بوکر واشینگتون
بوکر واشینگتون در سال 1856 و در زمانی که نظام بردهداری در اوج خود بود، به دنیا آمد. او پس از آزادی به همراه خانوادهاش به ویرجینیای غربی سفر کرد. در آنجا بوکر هم به مدرسه میرفت و هم برای اینکه هزینه تحصیلش را به خانواده تحمیل نکند، در معادن زنگ زغال سنگ کار میکرد. او موفق شد وارد دانشگاه شود و نام خود را به عنوان اولین رهبر مؤسسه تاسکگی در آلاباما ثبت کند. او یکی از رهبران ملی برجسته برای سیاهپوستان امریکا بود. بوکر واشینگتون میگوید: «موفقیت توسط جایگاهی که در زندگی به آن میرسیم، سنجیده نمیشود بلکه به وسیله موانعی سنجیده میشود که بر آنها غلبه میکنیم.»
جورج هرمن روث
روث یکی از بازیکنان افسانهای دنیای بیسبال بود. او ۲۱ فصل متوالی بین سالهای 1914تا 1935 یکی از بهترین بازیکنان بیسبال جهان بود. روث ۱۲ سال در یتیمخانه زندگی کرد و در آنجا نجاری و بیسبال بازی کردن را آموخت. او پس از آنکه مشهور و ثروتمند شد به طور مرتب به یتیمخانهها، مدارس، خیریهها و بیمارستانها سر میزند و علاوه بر کمکهای مالی به افراد زیادی انگیزه میداد که بیسبال یاد بگیرند و پا جای پای او بگذارند.
نکته پایانی
آنچه در میان چهار کارآفرین مشترک است روحیه صبر و استقامت آنها و همچنین توجه بینظیر به مسئولیت اجتماعیشان است. آنها پس از رسیدن به موفقیت گذشته خود را فراموش نکردند و از یاد نبردند که از کجا آمدهاند.
سبز باشید