مدیران موفق چه جملاتی را هر روز برای خود تکرار میکنند؟
وقتی کسی دور و برمان نیست گاهی پیش میآید که با خودمان شروع به صحبت کردن میکنیم. در این مکالماتی که با خودمان برقرار میکنیم ممکن است به ارزیابی موضوعی بپردازیم، به راهحلهای احتمالی برای مسئلهای که به وجود آمده فکر کنیم یا پاسخ خود برای شکایتی را از که از ما و سازمانمان شده آماده کنیم.
آنچه مدیران موفق را از سایرین متمایز میکند جملاتی است که هر روز با خود تکرار میکنند. این جملات به آنها قوت قلب میدهد و تمرکزشان را بالا میبرد. در این یادداشت به تعدادی از این جملات اشاره شده است.
باز هم میتوانم بهتر باشم.
مدیرعامل شدن به این معنا نیست که ما به نهایت موفقیت دست یافتهایم و دیگر جای پیشرفتی وجود ندارد. حتی مدیرعامل شدن هیچ ضماتی را برای ما ایجاد نمیکند که مدیرعامل خوبی هستیم. همیشه جای توسعه و پیشرفت وجود دارد. فقط باید مراقب باشیم که هیچ گاه خود را بی عیب و نقص نبینیم. به قول اسکار وایلد، نمایشنامهنویس ایرلندی، "من هیچ وقت نمیخواهم بی عیب و نقص باشم چون همیشه میخواهم بهتر شوم."
پیش آمده که من هم اشتباهاتی مرتکب شوم.
اذعان کردن به اینکه ما نیز در مواردی دچار اشتباه شدهایم هیچ چیزی از ارزشهایمان به عنوان یک مدیر کم نمیکند. حتی این کار باعث میشود که مدیر در نگاه دیگران از جایگاه بالاتری برخوردار شود زیرا خود را به صورت فردی نشان داده که از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمیکند و اشتباه را گردن کارمندان خود نمیاندازد.
تک تک نیروهایم به اندازه من خوب هستند
مدیران موفق به این درک رسیدهاند که موفقیت تنها نتیجه کار خودشان نبوده است بلکه آنها با هدایت خود و تأمین منابع مورد نیاز، به افرادشان کمک کردهاند که مسئولیت خود را به بهترین شکل به انجام برسانند. بدون شک بخش زیادی از مدیران موفق افرادی هستند که در نگاه دیگران به عنوان انسانهایی متواضع و فروتن شناخته میشوند.
من باید الگو باشم.
اجازه دهید داستان کوتاهی را تعریف کنم. نقل است که روزی مارکو پولو از چنگیزخان پرسید از افسرانت چه انتظاری داری؟ او پاسخ داد انتطار دارم قبل از آنکه مراقب خودشان باشند مراقب نیروهایشان باشند. مارکو پولو پرسید از ژنرالهایت چطور؟ چنگیز گفت: از آنها انتظار دارم قبل از آنکه مراقب افرادشان باشند مراقب اسب خود باشند! مارکو علت را پرسید و پاسخش را اینگونه دریافت کرد: افسر با عمل خود مدیریت میکند اما ژنرال با "الگو بودن" خود مدیریت میکند پس باید رفتارش برای دیگران الگو باشد.
کارمندان به رفتار مدیر خود نگاه میکنند و آن رفتار را الگوی رفتار خود قرار میدهند. پس مهمتر از آنکه مدیر چه کار میکند این است که او چگونه با رفتار خود برای نیروهایش الگوسازی میکند.
وقتی به تیمم انگیزه میدهم نتایج بهتری میگیرم.
مخصوصاً زمانی که سازمان شرایط سختی را پشت سر میگذارد و اوضاع بازار و صنعت خراب است، گفتن این جمله به خودمان و اجرای آن نتایج بسیار مثبتی را به همراه دارد. مربی فوتبالی که تیمش گل دریافت کرده و با ناامیدی به اسکور برد استادیوم نگاه میکند با مربی دیگری که تیمش گلی دریافت کرده اما با انگیزه و انرژی بازیکنانش را به ارائه بازی بهتر دعوت میکند، در پایان فصل سرنوشت یکسانی ندارند.
من عاشق کارم هستم.
یادآوری این مسئله به خودمان که من عاشق کاری که انجام میدهم، هستم اشتیاق ما به بهتر شدن را بالا میبرد. در صحبتهایی که با یکی از بزرگترین مدیران کشور داشتم ایشان آنقدر در مورد کارشان اشتیاق داشتند که میگفتند بعضی وقتها تعجب میکنم که چرا برای انجام این کار به من پول می دهند!
همیشه نیاز به یادگیری دارم.
موفقترین مدیران مدیرانی هستند که میلی سیریناپذیر به یادگیری دارند. آنها با اشتیاق به حرفهای دیگران گوش میکنند، کتاب زیاد میخوانند و اطلاعات بهروزی از بازار دارند. آنها یادگیری را به عادتی در خود تبدیل کردهاند که اصلاً نمیتوانند آن را ترک کنند.
سبز باشید