چند قانون برای افزایش بهرهوری شخصی
بهرهور بودن چیزی نیست که بتوان برای آن قوانین کلی صادر کرد و راهی را که سایرین پیمودهاند عین به عین پیمود تا به بهرهوری بیشتری دست یافت. هرکسی شیوهی خود را برای بهرهوری بیشتر دارد. برخی افرادی هستند که میتوانند صبح زود از خواب بیدار شوند و با انجام کارهایی در ساعات ابتدایی روز بهرهوری خود را بالا ببرند ولی از طرفی افرادی نیز هستند که شبها بهتر میتوانند کارهای خود را انجام دهند و قابلیتهای خود را نشان دهند.
بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بهرهور بودن برای هر فرد از طریق شکل خاص و شیوهی منحصر به فردی به دست میآید. اما با این حال میتوان قوانینی را برای بهرهوری شخصی عنوان کرد که در اکثر موارد امتحان خود را پس دادهاند و باعث موفقیت تعداد زیادی از افراد شدهاند.
در این نوشته به تعدادی از این قوانین برای افزایش بهرهوری شخصی اشاره شده است.
قانون اول: روی اهداف و اولویتهایمان تمرکز کنیم.
اگر دربارهی اهداف خود ایدهی روشن و شفافی نداشته باشیم، شانس ما برای تحقق آنها کاهش مییابد. به عبارتی اگر مقصد را ندانیم، تمام تلاشهای ما در مسیر بینتیجه خواهد بود. در کنار اهداف، باید اولویتها را نیز به درستی مشخص کنیم. اولویتهای ما هستند که مشخص میکنند کدام هدف باید زودتر مورد توجه قرار گیرد و کدام اهداف را میتوان به تعویق انداخت.
قانون دوم: ریتم خودمان را بشناسیم.
مدیرعامل فعلی یاهو و یکی از مدیران بزرگ سابق گوگل، ماریسا میر، عاشق کارش است به طوری که در هفته به طور متوسط 90 ساعت کار میکند و بیش از 60 جلسه دارد. از او سؤال شد که آیا این حجم کاری او را اذیت نمیکند. میر در پاسخ گفت هرکس باید ریتم شخصیتی خود را بشناسد. اگر طبق ریتم شخصیتیمان رفتار کنیم، خسته و کلافه نخواهیم شد. به همین دلیل است که این مدیر بزرگ میتواند به چنین جایگاهی برسد. او ریتم شخصیتی خود را شناخته است. ما نیز باید برای بهرهوری بیشتر ریتم شخصیتی خود را بشناسیم و طبق آن زندگی و کار کنیم.
قانون سوم: کاری را نیمهتمام نگذاریم.
هرچند نمیتوان برای بهرهوری بیشتر حکم کلی صادر کرد اما یکی از مواردی که در اکثر موارد باعث کاهش بهرهوری میشود، نیمهتمام گذاشتن کارها است. نیمهتمام گذاشتن کارها انرژی و وقت بسیار زیادی را از ما و تیمی که با ما کار میکنند، میگیرد و باعث میشود پس از مدتی که وقت و انرژی زیادی میگذاریم، متوجه شویم هیچ کاری را انجام ندادهایم.
قانون چهارم: عاشق کارمان باشیم.
اگر عاشق کارمان باشیم، ساعتهای طولانی برایمان سریع و آسان میگذرند. عشق به کار باعث میشود که ساعتهای اضافه کاری و پروژههای بلندمدت باعث نشوند که ما فکر کنیم در حال از دست دادن چیزی هستیم. همچنین باید سعی کنیم محیط کار را برای خودمان لذتبخش کنیم. جدی بودن در کار به این معنا نیست که سر کارمان لبخند نزنیم.
قانون پنجم: انعطافپذیر و خلاق باشیم.
یکی از تصورات نادرست دربارهی مدیر بودن آن هم در ردههای عالی این است که شما رئیس خودتان هستید. اینگونه نیست. مدیر ارشد یک سازمان بیش از هر فرد دیگری در سازمان باید به مشتریان، سرمایهگذاران و کارمندان خود فکر کند. و اگر مدیر ارشد همواره نگرشی خلاق و انعطافپذیر نسبت به این افراد داشته باشد، این افراد نیز در موارد نیاز او از هیچ کمکی دریغ نمیکنند.
قانون ششم: مراقب خودمان باشیم.
برای بهرهوری بیشتر لازم است در تمام عرصهها از خود مراقبت کنیم. مصرف کمتر فستفود، به اندازه خوابیدن، و کمتر در معرض منابع استرسزا قرار گرفتن به ما کمک میکنند که بهرهوریمان در سر کار به طرز قابل ملاحظهای افزایش یابد.
سبز باشید