چند نکته مهم که ای کاش مصاحبه شوندگان میدانستند
به عنوان مشاور شرکتهایی که افتخار همکاری با آنها را دارم، یکی از کارهایی که معمولاً انجام میدهم برگزاری جلسات مصاحبه استخدامی برای نیروهای موردنظر این شرکتها است. در این جلسات سؤالات استانداردی از افراد متقاضی پرسیده میشود و پس از تحلیل پاسخهای آنها و انجام چند تست روانشناسی، در خصوص همکاری با آن فرد تصمیماتی گرفته میشود.
نکتهای که برایم جالب است پیشفرضهایی است که برخی از این عزیزان دارند و با آنها وارد جلسه مصاحبه میشوند. برخی از آنها جلسات مصاحبه را مانند میدان جنگ میدانند به گونهای که هر طور شده باید در آن پیروز شد و فرد مصاحبهکننده را شکست داد، حتی به قیمت از دست رفتن فرصت شغلی. برخی دیگر نیز هستند که گمان میکنند برای گرفتن شغل باید کاملاً مطیع باشند و هیچ حرفی خارج از فضای فکری فرد مصاحبهکننده نزنند. به عنوان یک مصاحبهکننده مایلم آنچه را همیشه دوست دارم به این دوستان عزیز بگویم، در این نوشتار مورد بررسی قرار دهم:
1) ما واقعاً میخواهیم شما را دوست داشته باشیم.
من به عنوان یک مصاحبهکننده میخواهم در کنار فردی کار کنم که او را دوست دارم و او نیز مرا دوست دارد. بنابراین مایلم فردی که در مقابل من قرار میگیرد لبخند به لب داشته باشد، تماس چشمی برقرار کند، به شکل درستی روی صندلی بنشینید و برای انجام مصاحبه اشتیاق داشته باشد.
فردی که بتواند در همان ابتدا، تأثیر مثبتی روی من بگذارد مطمئناً چندین گام از دیگر افراد متقاضی جلوتر حرکت کرده است.
2) به ما چیزی برای به خاطر سپردن بدهید.
روزهایی که وقتم را برای مصاحبه اختصاص میدهم، معمولاً از صبح تا بعدازظهر افراد بسیار زیادی را میبینم، رزومههای آنها را میخوانم و برای هر کدام یادداشتهای جداگانهای مینویسم. گاهی اوقات آنقدر تعداد این افراد و یادداشتها زیاد میشود که برای آنکه به خاطر آورم کدام فرد مدنظر من است، درباره ویژگیهای برجسته و متمایزکننده آن فرد فکر میکنم. مثلاً آقایی که عطر خوشبویی زده بود، خانمی که با اشتیاق بسیار بالایی صحبت میکرد، آقایی که لباسهای آراستهای پوشیده بود، خانمی که چند دقیقه زودتر از جلسه مصاحبه به محل رسیده بود و ... . خیلی مهم است که فرد مصاحبه شونده بتواند خود را در ذهن مصاحبه کننده برجسته سازد.
3) مراقب برجسته سازی منفی نیز باشید.
در عین حال باید مراقب بود که ویژگیهای منفی در ذهن مصاحبه کننده نقش نبندد. دقیقاً عکس مثالهای فوق نیز میتواند فرد را در ذهن مصاحبه کننده برجسته کند: آقایی که بوی سیگار میداد، خانمی که گویی بالاجبار به مصاحبه آمده بود، آقایی که لباسهای عجیب و غریب و نامناسب برای یک جلسه رسمی پوشیده بود و ... . به عنوان فردی که تاکنون تعداد بسیار زیادی مصاحبه انجام داده باید بگویم که این نکات منفی روی ویژگیهای حرفهای فرد سایه میاندازند و حتی انتخاب کردن او را زیر سؤال میبرند.
4) ما انتظار داریم که شما هم سؤال بپرسید.
یک مصاحبه کننده دوست دارد فردی که برای مصاحبه آمده نیز سؤالاتی برای پرسیدن داشته باشد: سؤالاتی درباره شرکت، چشمانداز و رسالت آن، موقعیتش در بازار و ... . البته بعضی از مواقع در این جلسات سؤالاتی پرسیده میشود که باور کردنش برای خود من هم سخت است. برای مثال، چند سال پیش میخواستیم برای یکی از شرکتهای بزرگ در صنعت پخش یک مدیر ارشد استخدام کنیم. یکی از افرادی که برای مصاحبه آمده بودند، سؤال بسیار عجیبی پرسیدند. سؤال ایشان این بود: آیا شرکت ناهار هم میدهد؟ اصلاً باورم نمیشد که این مسئله، دغدغه یک مدیر ارشد باشد!
بنابراین مصاحبهکنندگان از سؤالاتی استقبال میکنند که مرتبط با کار باشند و نشان دهند فرد متقاضی نسبت به کاری که قرار است انجام دهد، حساسیت دارد.
5) ما از شما انتظار کمی تحقیق داریم.
به عنوان یک مصاحبهکننده از فردی که روبهروی من نشسته انتظار دارم که پیش از شروع جلسه درباره شرکتی که قرار است در آن کار کند، یک سری اطلاعات حداقلی کسب کرده باشد. متأسفانه بعضی از متقاضیان فقط عادت کردهاند که رزومه بنویسند و برایشان مهم نیست به چه شرکتی میروند. خوشبختانه امروزه تقریباً تمام شرکتها حتی شرکتهای کوچک هم وبسایت دارند بنابراین تحقیق کردن و اطلاعات جمع کردن درباره شرکتها کار خیلی سختی نیست.
سبز باشید