ارتقای مهارتهای ارتباطی در بازاریابی و فروش
همه افرادی که در سطوح مختلف بازاریابی و فروش فعالیت میکنند، باید تمرکز ویژهای روی ارتقای مهارتهای ارتباطی خود داشته باشند. بازاریابی هنر درست ارتباط برقرار کردن با افراد درست و در زمان درست است و از اینرو ارتباطات نقش بسیار مهمی در این شاخه از علم دارند. مدیران بازاریابی و فروش همانگونه که روی مهارتهای فنی خود سرمایهگذاری میکنند، باید به مهارتهای ارتباطیشان نیز توجه کنند و نگرش، رفتار و زبانشان را برای برقراری ارتباطات هر چه بهتر پرورش دهند. در ادامه نکاتی در همین ارتباط بیان شده است:
1) به نیازهای متعدد ارتباطی توجه کنید.
افراد با پیشفرضهای ذهنی متفاوتی با شما ارتباط برقرار میکنند. بسته به فرهنگی که فرد در آن پرورش یافته و شرایط اجتماعی و اقتصادی فعلیاش، نیازهای ارتباطی متفاوتی دارد. برخی از افراد نیاز دارند که دائماً از آنها تعریف و تمجید شود در حالی که دیگران نه تنها از این کار استقبال نمیکنند بلکه تعریف بیش از حد از آنها موجب ناراحتیشان میشود. ما به عنوان افراد فعال در بازاریابی و فروش وظیفه داریم که نیاز ارتباطی هر فرد را تعیین کنیم. به عبارت دیگر باید مشخص کنیم که در پشت تصمیم هر فرد، او دنبال برآورده کردن چه نیازی است. پس از شناسایی آن نیاز باید نوع ارتباط خود را براساس آن سازماندهی کنیم.
2) در مکالمات حضور داشته باشید.
گفته میشود که توجه، اکسیژن ارتباطات است. زمانی که با افراد ملاقات میکنیم باید تمام توجه خود را به آنها بدهیم و حضور روانی داشته باشیم. برای اینکه نشان دهیم به صحبت کردن با مخاطبمان علاقهمند هستیم، همواره باید از او سؤال بپرسیم. متأسفانه گوشیهای همراه امروز در کنار تمام مزایایی که دارند، به عاملی برهم زننده در روابط بین فردی تبدیل شدهاند. بارها پیش آمده که در حال صحبت کردن با فردی هستیم و آن فرد پیامکهایش را چک میکند یا در شبکههای اجتماعی مشغول چت کردن است. این کار علاوهبر اینکه نوعی بیاحترامی به طرف مقابل است، شانس موفقیت نیروی بازاریابی را نیز کاهش میدهد.
3) احساس مخاطب را درک کنیم.
در مغز انسان نورونهایی وجود دارند به نام نورونهای آیینهای. یکی از فواید این نورونها این است که باعث میشود انسانها نسبت به یکدیگر احساس مشترک داشته باشند و احساس طرف مقابل را درک کنند. این نورونها در حقیقت مانند سیستم اینترنت Wi-Fi عمل میکنند. یعنی وقتی ما احساس طرف مقابلمان را درک میکنیم بین ما و او ارتباطی ایجاد میشود. به همین دلیل است که وقتی درد و رنج طرف مقابل را میشنویم و آن را درک میکنیم، قدری از سختی مشکل او کاسته میشود. باید سعی کنیم در ارتباطاتمان احساس فرد را درک کنیم تا نورونهای آیینهای کارشان را انجام دهند و این حس را به مخاطب منتقل کنند.
4) تن صدایمان را کنترل کنیم.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که افراد قبل از آنکه به محتوای پیام شما توجه کنند، نوع ارائه آن را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهند. اگر تن صدای شما نامناسب باشد، فرد دیواری دور خود میکشد و به شما اجازه ورود به قلمرو خود را نمیدهد. بنابراین در ارتباطات بازاریابی و فروش علاوهبر محتوای پیام باید توجه ویژهای به نوع ارائه آن نیز داشته باشیم.
5) ذهنیت حل مسئله داشته باشید نه پیروزی.
اگر به جای ذهنیت پیروز شدن ذهنیت حل مسئله داشته باشیم، خیلی راحتتر میتوانیم با افراد ارتباط برقرار کنیم و ارتباطات ما پایدارتر خواهد بود. پیش از هر کاری باید این ذهنیت را در خود پرورش دهیم که ما مشاور مشتری هستیم و وظیفه مشاور این است که به سود مشتریاش فکر کند.
6) تفاوت مهارتهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی را بدانیم.
خیلیوقتها به تفاوت مهارتهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی توجهی نمیکنیم. اکثر افراد به پرورش مهارتهای اجتماعی میپردازند و به طرق مختلف شبکهای از افراد مختلف را گرد خود جمعآوری میکنند. این کار لازم است اما کافی نیست. ما باید مهارتهای ارتباطی را در خود تقویت کنیم؛ مهارتهایی که به ما کمک میکنند با افرادی ارتباط داشته باشیم که حمایتکننده ما باشند و در مواقع لزوم بتوانیم روی آنها حساب کنیم. در حقیقت میتوان اینگونه گفت که مهارتهای ارتباطی شکل هدفمند مهارتهای اجتماعی هستند.
سبز باشید