وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

اهمیت تفکیک نقشها 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

اهمیت تفکیک نقشها

حدود ده سال پیش وقتی کتاب مدیریت "فروش و فروش حضوری" را می‌نوشتم، تأکید کردم "هیچگاه بستگان و فرزندان آنان، فرزند مشتریان و خلاصه نزدیکان خودتان را استخدام نکنید، بلکه به آنها در کاریابی در سایر شرکتها کمک کنید. بکارگیری چنین افرادی در شرکتها در خیلی از موارد صدمات فراوانی دارد و حتی زندگی خانوادگی شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و در تخریب روحیه افراد شایسته که از بستگان شما نیستند نیز مؤثر است. منظور از خانواده کاری، حاکم کردن نگرش سیستمی و روحیه یکدلی در اعضای تیم است، نه اینکه فامیلها را در محیط کار جمع کنیم. حتی اگر اعضای خانواده خود را به عنوان همکار برگزیده‌اید، حتماً به آنها آموزش دهید که در محیط کار طبق مسئولیت واگذار شده به ایشان عمل کنند و توانایی تفکیک بین نقش همکار در سمت تعیین شده، با قرابت و نزدیکی با شما را داشته باشند. اگر ایشان فاقد توانایی تفکیک نقشها باشند، سیستم را دچار مشکل کرده و نیروها در سردرگمی چند رئیسی گرفتار می‌شوند" و حال با تجربه‌ی بیشتر در مشاوره شرکتهای متعدد به اهمیت تفکیک نقشها بیشتر پی برده‌ام. به دو نمونه اخیر در شرکتهای طرف مشاوره دقت کنید:

 

در یکی از شرکتها که با همت چهار نفر از کارآفرینان عزیز ایران سربلند تشکیل شده است و خوشبختانه علیرغم فضای بحران و رکود اقتصادی بسیار خوب به پیش می‌رود، فرزند یکی از شرکاء که عضو هیئت مدیره هم می‌باشند، در بازار بورس آن محصولات مغازه‌ای را دایر کردند و محصولات شرکت را به‌عنوان یکی از عاملین فروش عرضه می‌کنند. ابتدا موردی نداشتیم تا اینکه آرام آرام مدیر فروش مربوطه در شرکت گزارش داد که ایشان علیرغم اینکه متعهد است فقط در تهران بار را عرضه کند، بار به شهرستانها ارسال می‌کند و این موضوع سروصدای عاملین شهرستانها را درآورده است. در نمایشگاه تجاری این جوان فعال و شریکش در تمام طول برگزاری نمایشگاه در غرفه حضور داشت و به صورت مستقیم کارت ویزیت خویش را به مشتریان که از اقصی نقاط کشور می‌آمدند تقدیم می‌کرد. وقتی این موارد در جلسه‌ی هیئت مدیره مطرح می‌شد، پدر ایشان با عاطفه پدری نقش هیئت مدیره‌ای خود را فراموش می‌کرد و به دفاع و توجیه از عملکرد فرزندش می‌پرداخت، بطوری که ناچار شدم در یکی از جلسات به این بزرگوار که بسیار برایم عزیز هستند (خارج از بحث کافرمایی) عرض کنم که شما نقشتان عوض شده و من شما را بیشتر به‌عنوان نماینده‌ی فرزندتان در جلسات هیئت مدیره میبینم تا عضو هیئت مدیره که منافع شرکت را باید لحاظ کند. خوشبختانه ایشان پذیرفت و بعد از آن مسائل در حد قابل توجه‌ای کاهش یافت و الان پسر ایشان هم همانند تمام مشتریان عزیز در قالب سیاستهای شرکت فعالیت می‌کند و همانند سایر مشتریان برای بخش فروش و در چارچوب آیین‌نامه‌ها محترم هستند.

 

مورد دیگر در یکی از شرکتهای صنعتی اتفاق افتاد. این شرکت در سه سال پیش برای تأمین هر یک از قطعات و ملزومات با یک تأمین‌کننده کار می‌کرد. به هیئت محترم مدیره عرض کردم این کار به نفع ما نیست، ما باید سیاست تأمین‌کنندگان برگزیده‌ی محدود را در پیش‌ بگیریم. بر اساس این سیاست برای تأمین هر یک از قطعات و ملزومات، می‌بایست حداقل چهار تا پنج تأمین‌کننده که مورد تأیید شرکت از هر لحاظ (کیفیت، توان تولید، دسترسی، قیمت و ...) باشند را طرف قرارداد داشته باشیم. برای یکی از قطعات مهم که نیاز کارگاه ریخته‌گری داشت، فرزند یکی از شرکا که در درون شرکت هم کار می‌کند و بسیار هم فعال هستند، به اتفاق همسرشان اقدام به راه‌اندازی کارگاه کرده بودند و به‌عنوان یکی از تأمین کنندگان شرکت عمل می‌کردند. پس از چندی متوجه شدم که مدیرعامل گزارش میدهد تأمین‌کنندگان دیگر با کیفیت کمی بالاتر و با قیمت مناسب‌تر حاضر هستند محصول را تأمین کنند، اما فرزند محترم آن عضو هیئت مدیره روی ترش کرده‌اند و انتظار توجه ویژه دارند و پدرشان هم که انسان بزرگواری است در جلسه‌ی هیئت مدیره نقش اصلی خود را فراموش کرده و به حمایت از ایشان می‌پرداخت. به هر حال موضوع را فیصله دادیم و به عزیزان یادآور شدم که ما وقتی دور میز این شرکت نشسته‌ایم باید منافع سازمان را لحاظ کنیم. اولاً این تأمین کننده عزیز که فرزند ما هم هست می‌بایست با ارتقای بهره‌وری بتواند هزینه‌هایش را پایین بیاورد، ثایناً اینکه ایشان نباید تمام شیر حیات کارگاه خود را به شرکت ما ببندد و باید به فکر جذب مشتریان دیگر هم باشد. ثالثاً اینکه نباید تک محصولی باشد. وقتی کارگاه ریخته‌گری دارد باید ببیند سایرین چه قطعاتی را نیاز دارند که ایشان می‌تواند تأمین کنند و به دنبال آنها برود، ضمن اینکه شرکت ما مختار است از بین تأمین‌کنندگان برگزیده انتخاب خود را داشته باشد و تا زمانی که حمایت دلسوزانه بر کارگاه این عزیز ما باشد، قطعاً ایشان رشد نخواهند کرد. خوشبختانه پدر ایشان با بزرگواری متقاعد شد و قرار شد رفتار ما در مقابل تمام تأمین‌کنندگان یکسان باشد و با رقابت سالم بین تأمین‌کنندگان ما در راستای سیاست تأمین‌کنندگان برگزیده‌ی محدود حرکت کنیم. 

 

تجربه به من آموخته است که صراحت، شفافیت و منافع سازمانی می‌بایست در جلسات هیئت مدیره اصل باشد و با رعایت احترام، مسائل مطرح و راهکاریابی شوند. این نوع رفتار در کنار توان تفکیک نقشها سبب می‌شود شرکت دوام و قوام داشته و سازمانها با قدرت به پیش بروند.

 

 

سبز باشید

 

 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.