درسهای مدیریتی از زندگی موزارت
"به عنوان یک هنرمند و یک موسیقیدان، موزارت مردی بود که به این جهان تعلق نداشت"
آلبرت اینشتین
حدود 260 سال پیش در عصری که هیچ شباهتی به روزگار امروز ما نداشت ولفگانگ آمادئوس موزارت متولد شد. چه چیزی از او یک نابغه ساخته شود؟ و چرا او مردی بود که به این جهان تعلق نداشت؟ چه درسهایی میتوان از زندگی او آموخت که باعث بهبود سبک مدیریتی ما شود؟
موزارت استعدادی خارقالعاده و شخصیتی قدرتمند داشت و از همان سنین نوجوانی و جوانی بهرهوری بالایی در کار او دیده میشد. وی نه تنها در عصر خود بلکه، تاکنون نیز یکی از بزرگترین نوابغ موسیقی شمرده میشود. در ادامه، برخی از درسهای مدیریت از زندگی وی را مرور میکنیم.
1ـ الهامبخشی
موزارت سه سمفونی آخر خود را تنها در شش هفته خلق کرد. او به همسرش گفته بود که در اوقاتی که خسته و کسل بود آنها را نوشته بود. او حتی از لحظاتی که خستهکننده و کسلکننده به نظر میرسیدند نیز الهام میگرفت. مدیرانی که از شرایط سخت و دشوار انگیزه و الهام میگیرند، میتوانند شاهکارهای بزرگی خلق کنند. برای موزارت رشد شخصی با یادگیری به پایان نمیرسید بلکه، فرایند یادگیری سرآغاز رشد بلندمرتبهتری بود که ماحصل آن تبدیل شدن تجربه به دانش بود.
اگر مدیران چنین قابلیتی داشته باشند میتوانند دنیا را دگرگون سازند. همانطور که موزارت دنیای موسیقی را متحول کرد. آیا شما هم میتوانید در چالشهای پیچیده و دشوار برای برداشتن گامهای بزرگتر الهام بگیرید؟
2ـ میل همیشگی به یادگیری
موزارت یکی از پرکارترین موسیقیدانان تاریخ بوده است. او توانایی خلق موسیقی در بسیاری از ژانرها را داشته است. باید توجه داشت که این توانایی صرفاً محصول استعداد غریزی نبوده است بلکه، محصول فرایند یادگیری بوده است که در مسیر آن همواره مورد حمایت خانوادهی خود بوده است. سالها طول کشید که موزارت توانست مهارتهای جدیدی بیاموزد و استعدادهای خود را پرورش دهد.
مدیران توانمند رابطهی نمادین میان رشد کسبوکار و رشد مهارتهای افراد از طریق یادگیری را تا حد امکان تقویت میکنند. افراد و سازمانهایی که به حداکثر توان بالقوهی خود میرسند، در یک دورهی زمانی کوتاه مهارتهای خود را تقویت نمیکنند. در مقابل، این افراد در یک چرخهی پیوستهی کشف و یادگیری هستند که نیازمند به مهارتهای خاصی تا آنها بتوانند سبک مدیریتی خود راتقویت کنند.
3ـ توانایی جذب و انطباق با دانش از طریق حفظ تمرکز
موزارت در حوزههای متعدد فرد بااستعدادی بود. به عنوان مثال، موزارت ریاضی خوب میدانست، اما مهارتهای خیرهکنندهی او درموسیقی بود که از او یک استاد تمام عیار ساخت. او با یک دید باز و منصفانه همواره به دنبال یادگیری بود. هر چقدر موزارت بیشتر به اقصی نقاط اروپا سفر میکرد، سبکهای متفاوت بیشتری را میآموخت که در نهایت سهم بسزایی در خلاقیت و سبک منحصربهفرد او داشتند.
مدیران پویا و تأثیرگذار فضایی را به وجود میآوردند که از یادگیری و تغییر پیوسته حمایت میکنند، و در عین حال سازمان و اهداف شاغل در آن را بر روی هدف سازمان متمرکز میکنند. زمانی که سازمان و کارکنان آن قادر باشند دانش را جذب کنند و خود را با آن منطبق سازند و در عین حال بر اهداف سازمان متمرکز بمانند، میتوانند آیندهی بهتری برای خود و سازمان بسازند. مانند موزارت، آنها دیدگاه باز و غیرمغرضانهای نسبت به جهان دارند و صرفاً به دنبال تأیید و تحقق ایدههای خود نیستند بلکه، به دنبال کسب موفقیتها و دستاوردهای بیشتر میباشند.
4ـ فرایند یادگیری بیطرفانه
همهی ما باید مراقب باشیم که پیشفرضها و غرضورزیها دیدگاه و درک ما از دنیا را خدشهدار نکند. موزارت به این اصل واقف بود و پیوسته به آن پایبند ماند. وی از هر فردی که میدید و از هر مکان و فرهنگی که با آنها آشنا میشد، نکتهی جدیدی میآموخت. او هیچگاه به دنبال تأیید و به کرسی نشاندن سبک خود نبود. او همواره درصدد خلق بهترین قطعات موسیقی از طریق یادگیری از بهترینها بود.
مدیران نیز باید رویکرد بیطرفانهای به یادگیری داشته باشند تا هم منافع سازمان تأمین شود و هم به سود خودشان باشد. یکی ازمهمترین مزایای این رکورد این است که سازمان و کارکنان آن از دانش و تجربهی سایر افراد و گروهها آگاه میشوند و پذیرای آنها خواهند بود. اگر دانش از منابع و جبهههای گوناگونی به سوی سازمان سرازیر شود. فرصت طلایی برای رشد و بالندگی سازمان به وجود خواهد آمد.
درست مانند زندگی موزارت، رویکرد بیطرف نسبت به یادگیری رشد فزایندهای را در دانش، یادگیری، و بهرهوری به وجود خواهد آورد. در نتیجه، خلاقیت و نوآوری افراد و سازمانها بیش از پیش تقویت خواهد شد. عملکرد سازمانهایی که چنین مدیرانی دارند درست مانند موسیقی موزارت منحصربهفرد خواهد بود. آنها شخصیت منحصربهفردی دارند که محصول یک ساخت جمعی و نه صرفاً دیدگاه خود نسبت به جهان است.
رویکرد بیطرفانه نسبت به یادگیری کلید کسب موفقیت در سطح فردی و سازمانی خواهد بود. داشتن دیدگاهی باز نسبت به دیگران به ما امکان میدهد که تحلیل جامعتر و عمیقتر از چالشها و فرصتها خود داشته باشیم. مدیران تأثیرگذار تلاش مینند افراد باسوابق و تجربیات گوناگون را در فرایندهای سازمان دخیل کنند تا بتوانند یک سازمان زنده و پویا بنا کنند. مدیران موفق یادگیری مغرضانه را به چالش میکشند و از یادگیری حمایت میکنند که آنها را حفظ کند و اسباب بالندگی آنها را فراهم کند.
سبز باشید