وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

مالکوم ایکس؛ مدیری دانا با اهدافی متعالی 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

مالکوم ایکس؛ مدیری دانا با اهدافی متعالی

مالکوم ایکس، رهبر مسلمان سیاهپوستان امریکا یکی از مشهورترین فعالان حقوق بشر است. او که در سال 1925 در نبراسکا به دنیا آمده بود روز 21 فوریه‌ی سال 1965 در عملیاتی تروریستی در یکی از سالنهای اجتماعات منهتن نیویورک توسط سه نژادپرست مسلح ترور شد. مالکوم در سن خیلی کم یتیم شد. پدرش زمانی که او 6 سال سن داشت کشته شد و مادرش وقتی مالکوم 13 ساله بود در بیمارستان روانی بستری شد. او در سن 20 سالگی به زندان افتاد و از آنجا فعالیتهای سیاسی او شروع شد. در زندان درباره‌ی دین اسلام مطالعات زیادی انجام داد و با آموزه‌های این دین آسمانی آشنا شد. به همین دلیل در طول سالهای فعالیت سیاسی‌اش، ضمن تلاش برای احقاق حقوق سیاهپوستان امریکا، اقدامات زیادی را برای اشاعه‌ی اسلام انجام داد. سفر او به مکه و مشاهده‌ی تساوی تمام مسلمانان، علیرغم تفاوت‌های ظاهری تأثیر قابل ملاحظه‌ای در جهان‌بینی‌اش داشت.

پیش از آنکه مالکوم ایکس ترور شود و به قتل برسد، بارها به دلیل انتقاد از سیاستهای نژادپرستانه‌ی دولت امریکا و به‌ویژه جان‌اف‌کندی مورد سوء‌قصد قرار گرفته بود. در ادامه به تعدادی از جملات معروف مالکوم ایکس اشاره خواهم کرد و آموزه‌های آنها را مورد بررسی قرار خواهم داد:

 

1) تحصیلات (آموزش) پاسپورت رفتن به آینده است، زیرا آینده به افرادی تعلق دارد که امروز خود را آماده می‌کنند. 

یکی از بزرگترین درسهایی که می‌توان از مالکوم ایکس آموخت تأکید همیشگی او روی مسئله‌ی آموزش بود. او عقیده داشت که برای موفق شدن داشتن چشم‌انداز، کاراکتر، شجاعت و استقامت لازم هستند اما اگر فرد دائماً خود را به‌روز نکند، هیچ‌کدام از آنها کارآیی لازم را نخواهد داشت. برای مالکوم ایکس توسعه بدون آموزش مستمر امکان‌پذیر نبود و به همین دلیل همیشه سعی می‌کرد بر دانایی خود بیفزاید.

 

2) اگر هیچ منتقدی ندارید، هیچ‌وقت موفق نخواهید شد.

با وجود اینکه مالکوم ایکس خود یکی از منتقدان اصلی سیاست‌های دولت وقت امریکا بود اما به هیچ‌وجه خود را مبری از انتقاد نمی‌دانست. او سعی می‌کرد انتقادها را بشنود و از آنها در راه بهبود خود و مسیری که برای رسیدن به هدفش ترسیم کرده بود، استفاده کند.

این درس مهمی برای مدیرانی است که یکی از مسئولیت‌های اصلی آنها ارتباط داشتن با سهامداران، کارمندان و مشتریان است. هرکدام از این گروه‌ها نظرات خود را دارند و هیچ‌گاه نمی‌توان تصمیمی گرفت، یا کالایی ارائه داد که رضایت صددرصدی همه را جلب کند. یکی از مهارت‌های بسیار مهمی که همه‌ی ما و به‌ویژه مدیران باید در خود پرورش دهند، انتقادپذیری است. باید ظرفیت انتقادپذیری‌مان را بالا ببریم و با کوچک‌ترین انتقادی، بدون توجه به قصد و نیت فرد منتقد، از کوره در نرویم. مشتریانی که به خودشان زحمت می‌دهند و از ما انتقاد می‌کنند بسیار باارزش‌تر از مشتریانی هستند که با اولین مشکل ما را ترک می‌کنند و یا در بازار به بدگویی از ما و برندمان می‌پردازند. بنابراین مشتریان شاکی نعمتی برای هر کسب‌وکاری هستند. 

در مورد رابطه‌ی میان مدیر و کارمندان نیز به همین شکل است. درست است که بشر به ذات دوست دارد از او تعریف و تمجید شود، اما مدیر نباید فرهنگی را در مجموعه‌اش به وجود آورد که در آن کارمندان فقط از مدیرشان تعریف و تمجید کورکورانه کنند و از ترس عکس‌العمل‌های او، انتقادشان را سرکوب کنند. انتقاد شنیدن لازمه‌ی توسعه‌ی پایدار فردی و سازمانی است. قدر کسانی را که با نیت خیر و سازنده از ما انتقاد می‌کنند، بدانیم.

 

3) فردی که برای خود ارزشی ندارد، در هر دامی خواهد افتاد.

مالکوم ایکس معتقد بود که هر فردی باید برای خودش ارزش‌هایی داشته باشد و تمام فعالیت‌های خود را حول آن ارزش‌ها بنا نهاد. اگر فرد برای خود ارزشی نداشته باشد، آسیب‌پذیر خواهد بود و در هر دامی گرفتار خواهد شد.

موضوع داشتن ارزش (value) یکی از موضوعات مهم در مباحث امروزی کسب‌وکار است. هر سازمان باید برای خود مجموعه‌ای از ارزش‌های بنیادی را داشته باشد و همه‌ی فعالیت‌های خود اعم از بازاریابی، تبلیغات، برندینگ، طراحی لوگو، طراحی شعار، خدمات مشتریان و... را حول محور آن ارزش‌ها انجام دهد. سازمانی که برای خود ارزش‌های بنیادی ندارد، در حقیقت بی‌هویت است و سازمانهای بی‌هویت در بلندمدت به موفقیتی نخواهند رسید. پیشنهاد می‌کنم برای اطلاعات بیشتر در زمینه‌ی ارزش، میزگرد شماره‌ی نهم ماهنامه‌ی بازاریاب بازارساز (www.marketermag.ir) را مطالعه کنید.

 

4) از دست دادن تعادل به معنای سقوط کردن نیست.

برای مالکوم ایکس این مسئله کاملاً طبیعی بود که در راه رسیدن به هدف، مانع‌هایی وجود خواهند داشت که باعث می‌شوند فرد تعادل خود را از دست بدهد اما از دست دادن به معنای سقوط کردن و شکست خوردن نیست. فرد اگر خود را در مرحله‌ی آموزش کاملاً آماده کرده باشد، چشم‌انداز خود را بداند و از جسارت لازم برخوردار باشد می‌تواند مجدداً تعادل خود را به دست آورد و به مسیرش ادامه دهد.

 

سبز باشید

 

 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.