مدیریت کاروکسب به سبک مادر ترزا
اگنس گونجا بویاجیو معروف به مادر ترزا در 26 آگوست 1910 در آلبانی به دنیا آمد. او که خود طعم فقر را چشیده بود تمام عمر خود را وقف کمک به نیازمندان کرد. فعالیتهای خیرخواهانه و بشردوستانهی او مورد تمجید و تحسین بسیاری قرار گرفته و از اینرو جوایز متعددی به او اهدا شده که مهمترین آنها جایزهی صلح نوبل در سال 1979 میباشد. مادر ترزا با تأسیس نوانخانههای متعدد در گوشه و کنار جهان به فقرا، بیماران مبتلا به ایدز و سل، یتیمان و دیگر نیازمندان یاری رساند. او همچنین سفرهای متعددی به کشورهای بحرانزده میکرد که میتوان به سفر او به اتیوپی برای کمک به گرسنگان و قحطیزدگان و سفر به ارمنستان برای کمک به قربانیان زلزله اشاره کرد. او در 5 سپتامبر 1997 از دنیا رفت.
به تازگی کتابی با عنوان "مادر ترزا، مدیرعامل: اصولی غیرمنتظره برای مدیریت کاربردی" توسط روما بوز و لوئیس فاست به نگارش درآمده است. به بهانهی چاپ این کتاب، در اینجا به اصولی در مدیریت ارشد سازمانها با بهرهگیری از سبک زندگی و فعالیتهای مادر ترزا اشاره میکنم.
پرورش چشمانداز
مدیران ارشد سازمانها مانند مادر ترزا با یک چشمانداز ساده کار خود را آغاز میکنند؛ چشماندازی که بتوانند آن را درون سازمان و بیرون از آن به دیگران منتقل کنند. سادگی و قدرت پیام از ضروریات است. چشمانداز باید از همان ابتدا و حتی قبل از تأسیس شرکت مشخص و تعریف شود. مادر ترزا قبل از آنکه مؤسسهی خیریهی خود را بنا نهد، چشمانداز خدمت به فقیرترین فقرا را ترسیم کرده بود. در حقیقت، چشمانداز شخصی او تبدیل به چشمانداز سازمانش شد.
چشمانداز هر فرد از تجربههای زندگی و عقاید او نشأت میگیرد. بیست سال زندگی در فقر به مادر ترزا اهمیت و ضرورت خدمت به مستمندان را آموخت. آیا میتوانید تصور کنید که بیل گیتس در ابتدای کارش مؤسسهای مانند مؤسسهی مادر ترزا تأسیس میکرد؟ این کار به نظر دشوار و غیرممکن میرسد زیرا گیتس درک مستقیم مادر ترزا از فقرا را نداشت. گیتس در حوزهای شرکت خود را تأسیس کرد که درک درستی از آن داشت و پس از آنکه در طول دو دهه به رشد بسیار زیادی دست یافت، آنوقت بخش زیادی از ثروت خود را وقف امور خیریه کرد. بهعنوان فردی که میخواهید در حوزهای فعالیت خود را آغاز کنید، اما هنوز مطمئن نیستید این سؤال را از خودتان بپرسید: "شما در چه زمینهای میتوانید به فردی همچون مادر ترزا تبدیل شوید؟"
رؤیاپردازی؛ نه پیچیدهسازی
سادگی، چشمانداز را قدرتمند میکند. مادر ترزا دقیقاً میدانست که منابع سازمانش را کجا باید متمرکز کند: در پایینترین سطح هرم فقر. همهی ما چه بهعنوان یک فرد و چه بهعنوان بخشی از سازمان نقشی را ایفا میکنیم. زمانی که به درک درستی از نقش سازمانمان رسیدیم، میتوانیم نقشهی راه را ترسیم کنیم و تمام منابع و تلاشهای خود و نیروهایمان را برای رسیدن به مقصد نهایی متمرکز کنیم.
عمل به چشمانداز
مدیر ارشد یک سازمان باید همواره با اشتیاق و تعهد دربارهی چشمانداز سازمان با نیروهایش صحبت کند. همچنین رفتار او باید بگونهای باشد که گفتههای او دربارهی چشمانداز را نقض نکند. جای چشمانداز شرکت در سررسیدها، کاتالوگها و بروشورهایی که ابتدای هر سال چاپ میشود، نیست. چشمانداز یک شرکت باید مانند اکسیژن در فضای سازمان جریان داشته باشد. مادر ترزا به شکلی زندگی میکرد که مصداق ارزشهایی بود که به تبلیغ آنها میپرداخت. این هماهنگی میان چشمانداز و عمل باعث میشد که مردم سراسر جهان نیز به کمک او بیایند و شبکهای قدرتمند برای کمک به فقیرترین فقرا ایجاد شود. مادر ترزا حتی در لباس پوشیدن خود طوری عمل میکرد که حرف و عملش با یکدیگر تناقض نداشته باشند.
ترکیب سه حوزهی مرتبط
مدیران ارشد یک سازمان باید سه حوزهی مهم را با یکدیگر مرتبط سازند و همیشه به این سه حوزه نگاه ویژهای داشته باشند: عاطفی، مالی و عملیاتی. هر کدام از این سه حوزه که مورد غفلت قرار گیرد، فعالیت سازمان به درستی پیش نخواهد رفت.
مادر ترزا با احساس و عاطفهی خود میخواست ریشهی فقر را بخشکاند، اما هیچوقت نسبت به این نکته بیتوجه نبود که برای این کار تنها داشتن حس مثبت کافی نیست و به منابع مالی نیاز است. وقتی منابع مالی تأمین شد و حس مثبت نیز وجود داشت، حالا همه چیز باید در یک سیستم عملیاتی درست و دقیق گنجانده شود؛ سیستمی که به فعالیتهای کل سازمان جهت و معنا دهد. ارتباط همیشگی این سه حوزه باعث اعتلای سازمان خواهد شد.
خیرخواهی و همنوعدوستی دو ویژگی شناختهشدهی مادر ترزا هستند، اما نباید فراموش کرد که مدیریت او نیز مثالزدنی است. او در ابتدا برای خود و سازمانی که تأسیس کرده بود، چشماندازی روشن تعریف کرد و با پرهیز از پیچیدهسازی، آن را به دیگران منتقل کرد. او عامل به این چشمانداز بود و هیچگاه خلاف آنچه تبلیغ میکرد، عمل نکرد. در نهایت این چهرهی شناختهشده، اصلاً سعی نکرد که قدرت منابع مالی و تفکر سیستماتیک را نادیده بگیرد. او عشق خود به کمک کردن به فقرا را با آگاهی و شناخت از شرایط پیرامون ترکیب کرد و با رفتار خود نشان داد که چگونه میتوان، چشمانداز را به عمل تبدیل کرد. به واقع او یک عالم عامل عاشق بود.
سبز باشید