تفاوت بین مجری و کارشناس
چند روز قبل در یکی از برنامههای زنده رادیو قرار بود گفتگوی تلفنی در مورد ویژگیهای فروشندگان حرفهای داشته باشم. مجری برنامه که مشخص بود در کلام بسیار مهارت دارند اما تخصص حوزهی مارکتینگ را ندارند دائم تلاش میکرد که بازاریابی را زیرمجموعهی فروش قرار دهد و میپرسید که آیا یک بازاریاب و ویزیتور خوب، یک فروشندهی خوب هم میتواند باشد؟
مجبور شدم که توضیح دهم اگر کل سازمان را یک تیم فوتبال در نظر بگیریم، فروش قسمت فوروارد و تمامکننده زحمات کل تیم است. ولی سؤالات بعدی ایشان نشان میداد که کل برداشت ایشان از بازاریابی همان ویزیتوری است. درحالی که تمام حوزههای تحقیقات بازاریابی، بخشبندی بازار، تعیین بازار هدف، جایگاهیابی، سیاست محصول، سیاست قیمت، سیاست توزیع و سیاست ترویج و ارتباطات به همراه برندینگ (در سطوح سازمان، محصول و افراد) و همچنین پیادهسازی و اجرای عملیات بازاریابی و کنترل و اصلاح، همگی جزء بازاریابی هستند.
متأسفانه در بسیاری از برنامههای رادیو که دعوت شدم مجریان عزیزی حضور داشتهاند که از آن حوزه تخصصی اطلاعی نداشتند و با سؤالات عجیب و غریبشان کار را برای کارشناس مربوطه بسیار سخت میکنند. در حالیکه لازم است حتماً مجریان در حیطهی تخصصی مربوطه تسلط داشته باشند و به نوعی کارشناسمجری باشند. خوشبختانه برنامههای زیادی هستند که به این مهم توجه دارند. مثلاً برنامه "جزرومد" رادیو اقتصاد با مجریگری یک دکتری روانشناسی که مطالعات خوبی در حوزهی رفتار مصرفکننده و بازار دارد اداره میشود. یا برنامههای استاد خرمشاهی در شبکهی پنج با نامهای سلام تهران و روز آمد، همواره با حضور مجریان آگاه اداره شده است و جالبتر اینکه آقای خرمشاهی به مجریان تأکید میکرد که شب قبل از برنامه با کارشناس تماس بگیرند و چند دقیقهای راجع به موضوع با هم صحبت کنند. این نشاندهندهی تفاوت بین تهیه کنندههای حرفهای و تهیهکنندههای معمولی است.
سبز باشید