به مناسبت روز بزرگداشت استاد سخن سعدی شیرازی
منت خدای را عزّوجل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممّد حیاتست و چون برمیآید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب.
یکم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل، استاد سخن، سعدی شیرازی است. عمده شهرت این شاعر پارسیگوی، به خاطر نثر آهنگین و نظم روحافزای اوست. او که از شاگردان امام محمد غزالی است از دوران کودکی علاقهی وافری به یادگیری نشان میداده است. بوستان و گلستان دو شاهکار ادبی او هستند که تأثیر بسیار زیادی روی شاعران پس از وی گذاشتند و جریان جدیدی را در ادبیات منظوم و منشور فارسی ایجاد کردند.
سعدی یک شاعر جریانساز است
اهمیت سعدی در ادبیات این مرز و بوم از آنسو میباشد که سعدی همچون فردوسی یک شاعر جریان است. فردوسی زبان فارسی را از خطر نابودی نجات داد: "عجم زنده کردم بدین پارسی". پیش از حملهی مغول به ایران، خراسان مرکز فرهنگ و تمدن ایران بود. ویرانی حاصل از حملهی هولناک مغولان به ایران مرکز فرهنگی ایران را از خراسان بزرگ به فارسی تغییر داد و وظیفهی حفظ و صیانت از زبان فارسی بر دوش سعدی قرار گرفت.
سعدی این وظیفه را به خوبی انجام داد و توانست جریان ادبیات فارسی را از فردوسی بگیرد و با پرورش و رشد آن به دست حافظ برساند. در حقیقت، ادبیات فارسی داشتن حافظ را مدیون سعدی است. تأثیر سعدی بر نسلهای بعدی آنقدر زیادی است که هنوز هم در غزلهایی که سروده میشود، ردّپای این مرد بزرگ قابل مشاهده است. آنچنان که دکتر دادبه دربارهی سعدی میگوید: "گلستان حاصل همهی قصههایی بود که تا آن زمان در نثرنویسی پیش آمده بود و گلستان در واقع میوهی نهایی و بلوغ نثرنویسی فارسی بود. آنقدر میارزید که قرنها کتاب درسی بود و اگر اکنون ما نیز اندکی عقلانی رفتار میکردیم آن را کنار نمیگذاشتیم."
سعدی و برند
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
چه تعریفی بهتر از این برای برند وجود دارد؟ برند یعنی آبرو، حیثیت، شرافت. بازاریابان قدیم خیلی قبلتر از آنکه بحث برند و برندسازی مطرح شود و کتابی در این حوزه نوشته شود، اجازه نمیدادند هیچچیز نام آنها را در بازار خدشهدار کند. در حقیقت اعتبار در بازار پول و ثروت نیست بلکه شرافت و نام نکوست که ارزش دارد. تمام مباحث برندینگ در همین عبارت سعدی خلاصه میشود که نام نکو هیچوقت نمیمیرد. در بازار و صنعت خودمان افرادی را سراغ داریم که سالهاست نامشان زبان به زبان به نیکی نقل میشود و افرادی که زیر دستشان پرورش یافتهاند و امروز خودشان مدیر شدهاند، با احترام از آنها نام میبرند.
سعدی و توجه به مخاطب هدف
یکی از ویژگیهای تحسینشدهی نظم و نثر سعدی، سهل و ممتنع بودن آن است. سهل و ممتنع یعنی پرداختن به مفاهیم پیچیده اما به زبانی ساده و قابل فهم برای همه. سعدی در اشعار خود به مفاهیم بسیار مهم و حساسی میپردازد اما سخن وی دارای پیچیدگیهای غیرضروری ـ اطناب ـ نیست. او از ویژگی سادهگویی و سادهسازی برخوردار است و این هنری است که مختص به اوست. سعدی برای اینکه مردم روزگارش را با خود همراه سازد، به زبانی با آنها صحبت کرده که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. در عین حال ویژگیهای مخاطب هدف باعث نشده که سعدی از کیفیت خدمتی که به آنها ارائه میدهد (یعنی همان اشعارش) بکاهد بلکه او تلاش کرده راهی بیابد که با حفظ کیفیت کالای خود، آن را برای مخاطب هدفش قابل استفاده کند. این تعادل هنرمندانه است که سعدی را از سایر شعرای پارسی متمایز میکند.
سعدی و داستانسرایی
در کتابها و مقالات جدید بازاریابی، متخصصان این رشته توصیه میکنند برای ارتقاء فعالیتهای مارکتینگ و برندینگ و افزایش تأثیرگذاری آنها، بازاریابان برای مشتریان خود داستانی برای تعریف کردن داشته باشند. تعریف کردن داستان و خاطره، مطلبی را که میخواهیم به مشتری منتقل کنیم، قابلپذیرشتر میکند. در حقیقت افراد با داستان، خاطره، حکایت و ضربالمثل خیلی سریع و راحت ارتباط برقرار میکنند و به همین دلیل به بازاریابان توصیه میشود که پیامهای خود را به شکل داستان به مخاطب هدفشان انتقال دهند.
اگر از این منظر به آثار سعدی نگاه کنیم، میبینیم که او در گفتن حکایات استادی چیرهدست است. بوستان سعدی گنجینهای ارزشمند از حکایات شیرین است که پیام موردنظر شاعر را به زیبایی و سادگی به خواننده منتقل میکند. و جالب است که در این حکایات، سعدی، نگاه ویژهای به بازار دارد و اتفاقات بازار را روایت میکند. در حکایات بوستان سعدی بارها به واژههایی همچون "بازار"، "بازارگان"، و "مشتری" و شکلهای مختلف مصدرهای "خریدن" و "فروختن" برمیخوریم که نشان از توجه این شاعر بزرگ به محیط اطرافش بهویژه بازار دارد.
سعدی و مدیریت عواطف و احساسات
فعالیت کردن در بازار مستلزم این است که فرد بتواند به لحاظ روانی خود را مدیریت کند. در جریان فعالیت یک کاروکسب، موانع و بحرانهایی به وجود میآید که یک مدیر باید بتواند آرامش خود و مجموعهاش را حفظ کند و با عقل و تدبیر، تهدید را پشت سر گذارد. سعدی این مسئله را در یکی از حکایات زیبای خود اینگونه نقل میکند:
شکر خندهای انگبین میفروخت که دلها ز شیرینیش میبسوخت
نباتی میان بسته چون نیشکر بر او مشتری از مگس بیشتر
گر او زهر برداشتی فیالمثل بخوردندی از دست او چون عسل
گرانی نظر کرد در کار او حسد برد بر روز بازار او
دگر روز شد گرد گیتی روان عسل بر سر و سرکه بر ابروان
بسی گشت فریادخوان پیش و پس که ننگشت بر انگبینش مگس
شبانگه چون نقدش نیامد به دست به دلتنگ رویی به کنجی نشست
چو عامی ترش کرده روی از وعید چو ابروی زندانیان روز عید
زنی گفت بازیکنان شوی را عسل تلخ باشد ترشروی را
به دوزخ برد مرد را خوی زشت که اخلاق نیک آمدهست از بهشت
برو آب گرم از لب جوی خور نه جلاب سرد ترشروی خور
حرامت بود نان آنکس چشید که چون سفره ابرو بهم درکشید
مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بدخوی باشد نگونساز بخت
گرفتم که سیم و زرت چیز نیست چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟
سعدی در اینجا داستان فردی را روایت میکند که در ابتدا اوضاع کاروکسبش بسیار خوب و پرزرق است اما نوسانات بازار موجب میشود اوضاع تغییر کند و سخت شود. او نمیتواند به لحاظ روانی خود را مدیریت کند و بداخلاق و ترشروی میشود. با این حال سعدی به این موضوع اشاره میکند که مدیر باید بتواند در دوران رونق و رکود آرامش روانی خود را حفظ کند تا بتواند با چارهاندیشی، بحران را پشتسر گذارد.
لقب استاد سخن به واقع برازندهی سعدی است. او در کار خود بینظیر است و ماندگاریاش با وجود گذشت قرنها بر این موضوع صحّه میگذارد. این نوشتار را با ابیاتی از سعدی شیرازی به پایان میرسانم.
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم وز هرچه گفتهاند و شنیدیم و خواندهایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم
سبز باشید