اشتراکات میان خلبانان و کارآفرینان
شغل مورد علاقهتان در کودکی چه بوده است؟ جراح، معلمی، فضانوردی، و یا خلبانی؟ پرواز، آرزوی دیرینه بشر بوده است شاید به همین دلیل باشد که خلباني از كودكي از جمله شغلهاي مورد علاقه بسياري از افراد بوده است. البته داشتن شغل خلبانی نیازمند آموزشهای منظم و بسیار زمانبر و دشوار است. خلبانی با تمام جاذبه های خود مستلزم پذیرش مسئولیت جان چندین نفر خواهد بود و باید به یاد داشت که در هر 6 هزار ساعت یک سانحه هوایی در دنيا اتفاق میافتد. زندگی یک خلبان، دارای شرایط خاص و ویژهای است. لذا روشن است که هر کسی توانایی زندگی در چنین شرایطی را ندارد. سفرهای پیدر پی، خطرات پرواز، استرس مسئولیت حفظ جان مردم، پروازهای غیرمنتظره، دوری از خانواده و... بخشی از چالشهای پرشمار خلبانی است. خلبانی می تواند مثل کارآفرینی هیجان انگیز و چالشی باشد. اما نقاط مشترک میان خلبانان و کارآفرینان چیست؟ در ادامه میخوانیم.
•دانش پادشاه است.
خلبانان ماهر قبل از به پرواز درآوردن هواپیما خصوصا پرندههای جدید، همه چیز را در مورد آن، حتی پیچ و مهره، سیستم هیدرولیک، سیستمهای برقی، سیستمهای انتقال قدرت و .. بررسی و در مورد چم و خم کار با آن یاد میگیرند. اگرچه ناگفته پیداست که خلبانان مکانیک نیستند، اما روشن است که هرچه بیشتر راجع به محیط کار خود و ابزار آن (هواپیما) اطلاع داشته باشند، درک بهتری از سیستم و جزییات آن بدست آورده و در نتیجه میتوانند با مهارت بالاتری با آن کار کتند، به خصوص زمانی که هواپیما به خوبی کار نمیکند.
به همین ترتیب در فضای پیچیده کسبوکار، کارآفرینان مزایا را با تسلط بر روی قلمروی خود کسب میکنند: یعنی اشراف بر بازار، نقشآفرینان اکوسیستم و محیط کسب و کار، تکنولوژی، محصولات، شاخصهای کلیدی عملکرد شرکت مانند حاشیه سود خالص و ناخالص، میزان ارزش افزوده اقتصادی، نرخ رشد درآمد،میزان رضایت مشتری، نرخ توسعه بازار، میزان نفوذ برند در بازار، و... . از این رو، هیچ جزئیاتی بیارزش نیست و هرچه نسبت به سازمان و قلمروی آن داناتر باشیم، میتوانیم با مهارت بالاتری سکان هدایت سازمان را در دست بگیریم.
•با تمرین کردن تکامل مییابید.
خلبانان قبل از اینکه برای اولین بار سوار هواپیما شوند، ساعتها در داخل دستگاهی بهنام شبیهساز تمرین خلبانی میکنند. مرحلهی بعدی قبل از تبدیل شدن به یک کمک خلبان، صد ساعت پرواز به همراه یک مربی است. البته بسیاری در میانه مسیر از فرآیند خلبانی کنار میروند، چرا که نتوانستهاند شایستگیهای لازم برای تبدیل شدن به یک خلبان کارآزموده را کسب کنند. در واقع در علم خلبانی، تمرینات اهمیت بیشتری نسبت به نتایج دارند و کاری را میتوان به درستی انجام داد که قبلاً آن کار را زیاد انجام داده باشیم. به قول یکی از بزرگان علم مدیریت، اگر کسی حتی سرشار از استعداد خدادادی نیز باشد باز هم باید برای موفقیت تمرین کند و آماده شود.
کسبوکار نیز به همین صورت است. کارآفرینان و بطور کلی فعالین کسب و کار برای پیمودن مسیر خوب به عالی، نیاز به صرف "ساعات کاری" بسیاری دارند، از افرادی که تجربهی بیشتری دارند مشاوره بگیرند، سؤالات زیادی بپرسند، و فروتن و متواضع باشند. تمرین کردن و آموختن مادامالعمر را هیچگاه نیابد متوقف کرد.
•وقت طلاست.
در یک مأموریت هوایی، چند ثانیه تأخیر میتواند مرز میان شکست و پیروزی را مشخص کند. به همین ترتیب در کسبوکار، وقت شناسی نه تنها نمایانگر و نشانهی حرفهای بودن است، بلکه آن را تیز ترویج میکند.
•کار را که کرد؟ آن که تمام کرد
یک سرباز چه برفراز آسمان باشد و چه بر روی زمین، به سادگی میداند که در پایان روز باید کارش را به خوبی انجام داده باشد. بهانهها، دلایل، توضیحات، نظریهها، توجیهات، و شکایات، جایگاهی در عملیات هوانوردی ندارند. در پایان روز فقط انتظار یک گزارش از خلبان (و همینطور کارافرینان) میرود و آن این است که: مأموریت (بهنحو احسن) انجام شد. اگر کسی کاری را نیمه کاره رها کند، چنین است که اصلا کاری انجام نداده باشد. در واقع سهم اجرا کنندگان ایده ها در شکل گیری دنیای امروز بیشتر از سهم ایدهپردازان است.
•پرواز نتیجه اعتماد و همکاری است
معمولاً بیش از یک نفر در کابین خلبان وجود دارد. یک نفر هرچقدر هم توانمند باشد نمیتواند به تنهایی عملیات را اجرایی کند. خلبان اصلی میبایست به یارانش اعتماد کند که نه تنها کارشان را انجام دهند، بلکه او و دیگر مسافران را نیز زنده و سالم نگه دارند.
در کسبوکار نه تنها بایستی اشخاصی را انتخاب کنید که میتوان به حرفهای بودنشان اعتماد کرد، بلکه باید بتوانند به نحود احسن از منافع شرکت محافظت کنند.
سبز باشید