وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

مدتي بود از هواپيمايي نمي نوشتم ، اما خودشان مجبورم كردند 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

مدتي بود از هواپيمايي نمي نوشتم ، اما خودشان مجبورم كردند

فرداي آن روز ، سيمنار روانشناسي ارتباط با مشتري را با حضوركليه كارشناسان و مديران از قسمت هاي مختلف   شركت و حضور فعال مديرعامل برگزار كرديم . از اينكه فرهنگ بازاريابي در سراسر شركت وبنگاه اقتصادي گسترش مي يابد خوشحال مي شوم. به درستي، كه مسئوليت بازاريابي و مشتري نوازي با كليه افراد سازمان است . حتي در آن شركت ،قرار شد در سمينار ديگري با حضور كارگران شريف شركت براي آنان سخنراني داشته باشم .

 

عليرغم خستگي سفرهاي پشت سر هم ، شادي ايجاد شده در سمينار و استقبال عزيزان ، شعف اينجانب را دو چندان كرد و سپس براي پرواز 55/18 به فرودگاه بندر عباس آمدم ،  ولي فقط اندكي تاخير داشتيم، يعني تا نزديكي ساعت 2 نيمه شب .

 

بله، درست خوانديد حدود 7 ساعت تاخير، و من شادم چون ، بالاخره پرواز انجام شد . من از صميم قلب از هواپيمايي هما تشكر مي كنم كه بالاخره پرواز را انجام مي دهند و دستور نمي دهند با اتوبوس از بندرعباس به تهران بيائيم .



از اينكه ما را شرمنده مي كنند سپاسگزارم . نمي دانم چرا بعضي از مسافران آنقدر ناراحت مي شوند كه در فرودگاه عصباني شده و دعوا راه مي اندازند . چنانكه صحنه هاي دردناكي را در فرودگاه مشاهده كردم و جالب تر اينكه مسافران عصبي و پرخاشجو وقتي با من كه بسيار با آرامش، آب معدني و بيسكويت مي خوردم  و مطالعه مي كردم مواجه 
مي شدند ، بيشتر داد مي كشيدند و مي گفتند چرا شما چيزي نمي گوئيد ؟

و من آنها را نظاره مي كردم و مي گفتم قدر موهبت را بدانيد ، چون خانمي كه در اطلاعات هستند ، به من گفته است بالاخره پرواز انجام مي شود .

 

مثبت انديش باشيد ، لبخند بزنيد ، خوش بگذرانيد ، مطالعه كنيد و ...

 

و آنها بيشتر داد مي زدند ، من هم ديگر آنها را مستفيض نمي كردم ، و هر كس كار خودش را مي كرد. آري چنين خوش است  (آنها قدر آموزش مجاني را هم نمي دانند) . به نظرم بيشترين بهره برداري را آقاي دكتر شريفي كرد كه خودش را وسط دعوا مي انداخت ، گاهي طرف مسافرين و گاهي طرف كاركنان فرودگاه را مي گرفت و بعد به آرامي در گوشه اي شروع به فيلمبرداري مي كرد تا در كلاسهاي منابع انساني و مديريت استرس به عنوان يك كيس عملي نشان دهد .

 

ساعت 4 صبح است و تهران هستم  و خوشحال از اين  كه براي ديدن خانواده چند ساعت وقت دارم و سپس بايد به هتل المپيك بروم تا در سمينار شركت كره اي ايوا سخنراني كنم .

 

هواپيمايي از تو متشكرم ، كه مرا به تهران رساندي، اگر شما  نبوديد چه مي كرديم ، واقعا با اتوبوس آمدن سخت است .

 

 

 

 سبز باشيد



 

 

 


 

 

 

 

 

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.