وبسایت شخصی پرویز درگی معلم بازاریابی

تقابل من و احمد آخوندی 27 تیر
admin لایک 0 دیدگاه

تقابل من و احمد آخوندی

سال 1384 بود. جلوی پارک ملت در مسیر سازمان مدیریت صنعتی جلوی دکه‌ی روزنامه فروشی ایستادم تا طبق معمول هر روزه روزنامه‌ی اقتصادی و روزنامه‌ی ورزشی بخرم. (چند سال است که هر روز دنیای اقتصاد و خبر ورزشی می‌خوانم، اما با آمدن روزنامه فرصت امروز که مباحث مدیریتی غنی دارد، مشتری این روزنامه هم شده‌ام). در بین مجلات نگاهی انداختم، مجله‌ی جدیدی دیدم به نام "عصر تبلیغات و بازاریابی" که شماره‌ی 2 آن روی دکه بود، بلافاصله یک نسخه خریدم و در همان روز با دقت مجله را بررسی کردم. با دفتر عصر تبلیغات و بازاریابی تماس گرفتم و از خانم منشی خواستم که من را به یکی از مدیران مرتبط کند گفتم نویسنده هستم و تمایل دارم در مجله شما مطلب بنویسم. بلافاصله ایشان من را به دبیر هیئت تحریریه وصل کرد. ایشان خودش را با گرمی فراوان معرفی کرد و گفت من احمد آخوندی هستم و تعجب کرد که من چطور آنها را پیدا کرده‌ام، چون هنوز 2 شماره بیشتر از انتشار مجله نمی‌گذرد و من پاسخ دادم از دکه روزنامه فروشی. ایشان با گرمی پذیرفتند که مقاله بدهم، من هم در طی چند روز بعد دو مقاله نوشتم و ارسال کردم که با استقبال ایشان و هیئت تحریریه مواجه شد.  دفعه‌ی بعد که تماس گرفتم اسم ایشان در ذهنم به‌عنوان روحانی مانده بود. اول صبح شنبه بعد تماس گرفتم که جویای مقاله شوم. به خانم منشی عصر تبلیغات و بازاریابی عرض کردم با آقای روحانی کار دارم. ایشان با تعجب گفت ما روحانی نداریم، اما آخوندی داریم و من هم با خنده گفتم اینها هر دو یکی هستند، روحانی همان آخوندی است و آخوندی همان روحانی. با برخورد خوب خانم منشی که نشان از آموزش خوب ایشان داشت، برای دومین بار با احمد آخوندی عزیز صحبت کردم و ایشان تمایلشان را برای جلسه‌ای در دفتر من ابراز کردند. آن زمان دفتر کوچکی در خیابان سلیمان خاطر(امیر اتابک) داشتم و تازه در شرف ثبت TMBA بودم. خودم بودم و دو کارمند. ایشان آمدند و به قول خودشان پرلطف آمدند. "پر لطف" تکیه کلام ایشان است. دوست شدیم و تا زمانی که انتشار مجله‌ی عصر تبلیغات و بازاریابی ادامه داشت معمولاً من پای ثابت نویسندگان‌اش بودم تا اینکه متأسفانه انتشار این مجله متوقف شد از زحمات اساتید بزرگ مجید دوخته‌چی‌زاده، شاهین ترکمن، مهدی عابدینی، احمد تقوی، و مهدی یوسفی که به صورت مشترک مالکیت مجله را داشتند ممنونم و امیدوارم باز هم انتشار این مجله را از سر بگیرند، بگذریم. چندی بعد از وزارت ارشاد اسلامی با منزل ما تماس گرفته بودند که چرا نمی‌آیید مجوز مجله‌تان را بگیرید...

 

سبز باشيد

درباره وبلاگ
من نوشتن را دوست دارم هر روز می نویسم .با بنیان گذاری TMBA و زیر مجموعه های آن شامل : آموزشگاه بازارسازان،شرکت نوربیز، کانون تبلیغاتی ضمیر بازار، مجله بازار یاب بازارساز، مجله TMBA، انتشارت بازاریابی، فروشگاه کتاب، دپارتمان مشاوره، دپارتمان تحقیقات بازاریابی و... سعی کرده ام با همراهی همکارن صمیمی در نهایت توان در خدمتگزاری به جامعه کار و کسب ایران بکوشم.