نارضایتی مثبت در ورزش
میدانیم که جهان را انسانهای ناراضی میسازند. اما نه ناراضیهای نقزن، بلکه ناراضیان مثبت اندیش و منتقد. زمانی که بگوئیم عالی هستیم خودمان مسیر سراشیبی را تعیین کردهایم . قدردان باشیم، موفقیت هایمان را جشن بگیریم، اما بدانیم که در مسیر کمالطلبی همواره مقصدهای متعالیتر وجود دارند و همواره به سمت فردای بهتر گام برداریم و نسبت به جایگاه فعلی ناراضی مثبت باشیم.
خبر نویسان و خبرگویان صدا و سیما کسب عنوان چهارمی در مسابقات جهانی والیبال را که برای اولین بار در تاریخ این رشته ورزشی صورت گرفته است را با آب و تاب تبریک میگویند، تا اینجای کار درست است اما وقتی میبینیم با اندکی دقت در عوامل موفقیت یک تیم، و نگرش سیستمی در مجموعه عواملی که توفیق را سبب میشوند، میتوانستیم جایگاه به مراتب بهتری داشته باشیم، حق داریم ناراضی باشیم البته از نوع مثبت.
•در موفقیت یک تیم ورزشی عواملی چند نقش آفرینی میکنند که عبارتند از:
استراتژی – تاکتیک- تکنیک- آمادگی جسمانی و آمادگی روانی. در این یادداشت تیم والیبال کشورمان را که به مقام چهارم رسید ازابعاد پنجگانه فوق مورد بررسی قرار میدهم.
•استراتژی را مدیران ارشد تعیین میکنند به همین جهت به مدیر ارشد استراتژیست کبیر گفته میشود. اما ایشان در مسیر تدوین و پیاده سازی، از همفکری همراهانشان و البته مشاورین اصلح استفاده میکنند. به گوشی که در گوش بعضی از این سرمربیان طراز اول مسابقات بود توجه کردید؟آنها با چه کسی صحبت میکردند؟ حتماً با مشاوری که من و شما ایشان را نمیدیدیم اما در سالن وجود داشت.
•استراتژیست همانند عقاب میبایست به تمام صحنهها توجه داشته باشد. عوامل مختلف را در مدنظر قرار دهد و بعد تصمیم بگیرد. یادمان باشد استراتژی را اینگونه تعریف میکنیم: استراتژی یعنی بدانیم چه کارهایی را باید انجام دهم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم و بدانیم وزن اهمیت این دو یکسان است. یعنی کارهایی را که نباید انجام بدهیم به اندازه کارهایی که باید انجام دهیم در موفقیتمان موثر هستند.
•کواچ سرمربی تیم ایران که مسئولیت استراتژی را بعهده دارد بیشتر ناظر بود تا استراتژیست. او در اکثر موارد از ابزارها و اهرمهایی که داشت به درستی استفاده نمیکرد.
استراتژیست ما فراموش میکرد که وقتی تیم حریف دارد به ما نزدیک میشود گرفتن زمان استراحت یک ابزار است.
یادمان بیاید زمانی که درست پنجم در بازاری با تیم قدرتمند روسیه 5 بر 1 از آنها جلو بودیم و ایشان هیچ اقدامی نکرد تا بازی به نفع روسیه 6 به 5 شد؟!
یا استراتژیست ما فراموش میکرد که وقتی بازیکنی چون غفور و موسوی که در اسپک بسیار قوی هستند، اما اکثر سرویسهایشان را خراب میکنند. با تعویض بجا میتوان از سرویس زنهای قویتری استفاده کرد.
ما استراتژیست خوبی نداشتیم. حال ممکن است سوال شود پس چگونه به جایگاه چهارم رسیدیم؟ پاسخ من این است که ما هنوز نون گندمهای کاشته شده در دورههای قبل خصوصاً زمان حضور سرمربی بزرگ ولاسکو را میخوردیم.
•دومین عامل تاکتیک است، منظور از تاکتیک مهارت گروهی و فعالیت تیمی است. در این خصوص نیز متاسفانه به صورت سینوسی عمل میکردیم. به یاد بیاورید ست چهارم در بازی با روسیه که با نتیجه 37، 35 به نفع ما تمام شد، در آنجا به معنای واقعی کلمه ما "تیم" بودیم. اما در اکثر اوقات در دو بازی پایانی که هردو با بدترین نتیجه( 3 بر صفر) به اتمام رسیدند، به قول کیروش گروهی از بازیکنان در زمین بودند نه یک تیم.
(این عبارت راکارلوس کیروش در مورد تیم فوتبال برزیل در مسابقات اخیر بکار برده بود).
و البته یکی از علتهای اساسی ضعف در تاکتیک به نحوه چیدمان افراد تیم برمیگردد که باز هم نقش اصلی را سرمربی یا همان استراتژیست دارد.
بارها شاهد بودیم که تعویضهای بموقع چگونه نتایج را در تیمهای موفق به نحو مثبت جابجا میکرد.
متأسفانه در اکثر موارد از این باب هم در تیم ما خوب عمل نشد.
•سومین عامل تکنیک بود منظور از تکنیک مهارت فردی است، زمانی که شهرام محمودی مصدوم شد بسیار نگران شدم،اما وقتی بازهای غفور که جایگزین ایشان شد و از بازیکن ذخیره به بازیکن اصلی تبدیل شد را شاهد بودم به اهمیت جانشین پروری بیشتر واقف شدم. اما غفور هم نقاط ضعف اساسی داشت که مهمترین آن سرویس بود. اما در اکثر موارد با امتیازترین فرد تیم بود.
نباید در یک تیم فاصله زیادی بین بازیکنهای اصلی و ذخیره وجود داشته باشد.
•عامل بعدی آمادگی جسمی است. این برمیگردد به بدن سازی تیم و نحوه آمادگی جسمی ایشان. به یاد دارم در مسابقه ایران و ایتالیا، به طور دائم مفسرمحترم جناب استاد محتشمیان به خستگی ناشی از مسابقه شب قبل با برزیل اشاره میکردند. و اینکه تیم برزیل دیشب مسابقه نداشته است و استراحت کرده است. اما یادمان باشد بازیکنانی در این سطح باید از چنین سطح آمادگی جسمانی برخوردار باشند که چنین افتی را از ایشان شاهد نباشیم.
دقت کردید همان برزیل در مسابقات بعدی که پی در پی برگزار میشد ضعف جسمانی را از خود نشان نداد.
یا تیم قدرتمند امریکا در بازی فینال هیچ آثار خستگی و ضعف جسمی را به نمایش نگذاشت، مگر ایشان شب قبل مسابقه نداشتند؟
•در نهایت به عامل بسیار مهم و اثرگذار آمادگی روحی میرسم .به نظرم فرازو نشیب تیم ما از این لحاظ بسیار زیاد بود گاهی آنقدر شاداب و سرزنده بودیم که همه به وجد میآمدند و گاهی چنان در هم ریخته و مأیوس که تمام امیدها به ناامیدی و از هم پاشیدگی تیم منجر میشد. نمیخواهم تمام تقصیرها را به گردن سرمربی یا همان استراتژیست بزرگ تیم بیاندازم اما صادقانه و منصفانه نحوه رفتار و عملکرد ولاسکو را با کواچ در کنار زمین مقایسه کنید، آن روحیه و شادابی که ولاسکو به تیم تزریق میکرد که قبلاً هم نوشته بودم ولاسکو بیش از آنکه دانش و فن والیبال را بداند یک روانشناس بزرگ است. در برنامههای شبکه پنج سیما (سلام تهران) در این مورد به صورت مفصل صحبت کردهام. اما نگاه به قیافه کواچ تمام غم دنیا را در دلم میریخت. کسی که باید روحیه بخش تیم باشد وقتی چنان قیافهای بگیرد که انسان را به یاد سرلشگران شکست خورده میاندازد دیگر از مابقی افراد چه انتظاری میتوان داشت؟
نکته پایانی
•کسب عنوان چهارمی که برای اولین بار درتاریخ والیبال ایران اتفاق افتاد ارزشمند است و از زحمات تمام دست اندرکاران تشکر میکنم. اما ما میتوانستیم جایگاهی به مراتب بالاتر از این را داشته باشیم. آسیب شناسی صحیح و مسئله یابی درست و انتخاب فردی اصلح در جایگاه استراتژیست ازمهمترین امور است. و همین الان باید برای آینده تصمیم گرفت و اقدام کرد.
•چرا ناراضی هستیم؟ چون کمال طلب هستیم. چون میتوانیم. اگر پانزده سال پیش کسی این مقام را در سال 93 برایم پیش بینی میکرد قطعاً لبخندی میزدم و میگفتم آرزو بر جوانان عیب نیست. اما امروز این پتانسیل را در والیبال ایران سربلند میبینم که قهرمان جهان باشد پس با قدردانی از زحمات بزرگانی چون یزدانی خرم که پایه گذار این تغییر بزرگ بودند و داورزنی که بحق ادامه دهندهای شایسته هستند. و با قدردانی از زحمات تمام مربیان در سطوح مختلف باشگاهی و ملی خصوصاً جناب آقای کارخانه و البته ولاسکو باید به مسیر صحیح برگردیم ما میتوانیم قهرمان جهان باشیم.
•والیبال ایران انتظارات ما را بالا برده است و دیگر به نتایج ضعیف قانع نمیشویم. پنج عامل استراتژی، تاکتیک، تکنیک، آمادگی جسمی و آمادگی روحی را جدی بگیریم. نادیده گرفتن هر یک از عوامل سبب شکست میشود.
قدرت یک زنجیر به اندازهی قدرت ضعیفترین حلقه آن است. پنج عامل فوق با هم آمیزهای را تشکیل میدهند که موفقیت یا شکست تیم را رقم میزند.
•قطعاً در کسب و کارها همپنج عامل فوق نقشآفرینی میکنند. نگاه موشکافانه و نقادانه توأم با هدف یادگیری به ورزش، میتواند ما را در مسیر اداره هر چه بهتر سازمان، یاری بخش باشد. و همه افراد سازمان در این مسیر نقش دارند اما نقش اصلی را استراتژیست کبیر یا همان مدیر ارشد سازمان بعهده دارد. که میبایست بتواند با بهرهگیری از نظرات مشاوران اصلح و همفکری و همراهی تمام افراد سازمان و چیدمان و سازماندهی صحیح با درک محیطی و اطلاع از فعالیت سازمانهای رقیب، مسیر موفقیت را هموار سازد. آمادگی جسمی کارکنان و آمادگی روحی ایشان و هدایت و رهبری شایسته آنها سبب میشود تا تاکتیک و تکنیک در مسیر پیادهسازی استراتژی به نحو شایسته بکار گرفته شوند.
سبز باشید.