خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
ساعت 30/20 سه شنبه شب مورخ : 03/04/93 است تازه به منزل رسیدهام . آماده میشوم که فوتبال ببینم، خانپور عزیز مدیرکل مهربان و متواضع سازمان آموزش فنی و حرفهای در استان تهران زنگ میزنند و یادآوری میکنند که حتماً در مراسم فردا شرکت کنم. البته قبلاً هم در یک پیامک با متن زیبا دعوت به این مراسم را تحت عنوان" نخستین جشنواره ملی کارآفرینان و استعدادهای برتر مهارتی" دریافت کرده بودم.
اطاعت امر کردم و صبح چهارشنبه پس از ساعتی کار اولیه در ابتدای صبح در دفتر TMBA، به همراه کیماسی عزیز(راننده کوشا و وظیفه شناس )راهی دانشگاه شهید بهشتی محل برگزاری مراسم شدم و در طول راه پیامکها را میخواندم، اولین پیامک از همراه اول بود. روز تولدم را تبریک گفته بودندو یادداده بودند که اگر شماره 111 را بفرستم با رمز × را وارد کنم، هدیه روز تولدم که یک روز مکالمه رایگان است ، برایم مهیا میشود. از همراه اول سپاسگزارم اما همیشه این سوال برایم مطرح بوده است که برای هدیه دادن که شرط و شروط لازم نیست. خودتان اقدام کنید و از مشتری نخواهید که کاری را انجام دهد تا مشمول دریافت هدیه شود. ولی همین که در طی این سالها اینقدر احترام به مشتری بین اپراتورهای تلفن سیار پیشرفت کرده است جای تقدیر دارد.
دومین پیامک از بانک اقتصاد نوین بود که نوشته بودند خانم پرویز درگی زادروزتان مبارک . از ایشان هم سپاسگزارم، اما پاسخ دادم به خدا من آقا هستم . و به این فکر میکردم که ابزارها برای این آمدهاند که کار ما را در بازاریابی و فروش و ارتباط با مشتری ساده کنند اما اگر دقت لازم را من انسان نداشته باشم ممکن است بهجای خوشحال کردن مشتری سبب رنجیده خاطر شدن او بشوم. هرچند من بانک اقتصاد نوین را دوست داشته و دارم و ایامی که با مدیریت توانای دکتر رسول اف عزیز افتخار خدمت گذاری به آن بانک را داشتهام همواره از خاطرات شیرین زندگیم است.
پیامک بعدی از درمانگاه پوست رازی بود که من آنهارا نمیشناسم، اما ضمن عرض تبریک، نوشته بودند پنجاه درصد تخفیف به عنوان هدیه تولد برای کاشت مو، لیزر و لیپولیز ، تزریق فیلرو بوتاکس، به من میدهند. موهایم که در حال ریزش است، اما مابقی موارد را نمیدانم احتیاج دارم یا خیر؟
پیامک از دوست عزیزی که زیبائیها و عظمت کوهستان الموت و زادگاه من را در عبارتهایی زیبا در ویژگیهای اینجانب دیده بودند و شرمندهام کرده بودند و پیامکهای بانک سامان و دوستان بسیار زیادی از اقصی نقاط کشور که از همراهیشان سپاسگزارم و دوستشان دارم.
• به دانشگاه شهید بهشتی میرسیم جمعیت خوبی آمده اند و مراسم شاد و پر محتوا با سخنرانیهای خوب، بیشتر از همه سخنرانی دکتر پزشکیان نماینده محترم مجلس به مذاق مخاطبان خوش آمد و کف بسیار زیادی برایشان زدند.
• دکتر پرند معاون محترم وزیر کار و رئیس سازمان آموزش فنی حرفهای کشور بسیار دلنشین و با برنامه صحبت کردند.
• سایر عزیزان نظیر استاد داریوش ارجمند و نمایندگان مجلس و سایر مقامات هم حرفهایی برای گفتن داشتند، که شنیدنی بود. خصوصاً از صحبتهای خانم دکتر دانشور نکاتی را یاد گرفتم.
• و در پایان هم تندیس کارآفرینان برتر و لوح تقدیر توسط بزرگان دولت و مجلس به ایشان تحویل شد که در این میان نام من هم بود و پس از گرفتن لوح و تندیس به سمت شهرک عباسآباد علاقبند درابتدای جاده مشهد رفتیم که در جلسه مشاورهی شرکت آسان شایان شرکت کنم. ناهار هم جای شما خالی در داخل اتومبیل ساندویچ هایدایی که از سر نواب خریدیم میل کردیم.
• جلسه خوبی بود و به نتایج و تصمیمات خوبی رسیدیم و طوری برنامه را تنظیم کردیم که برای بازی فوتبال منزل باشم. متأسفانه بازی تیم ایران رفتار سینوسی فوتبال مارا یکبار دیگر نشان داده
ابتدا خیلی ناراحت شدم اما به این فکر کردم که زندگی همین است، غم و شادی- موفقیت و شکست- شب و روز- خواب و بیداری- و ..... اما مهم این است که من بشر از آن چه درسی میگیرم و به این نتیجه میرسم که خودمان سرنوشتمان را رقم میزنیم. پس بیائیم، به مسی بد نگوئیم، از کمکهایی که چند سال قبل به بوسنی کردهایم حالا پشیمان نشویم، مهندسی شکست و مهندسی توفیق داشته باشیم. و به سمت دنیای زیباتر فردایی که میسازیم گام برداریم تا خاطراتی خوش از ما بماند.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
سبز باشید