انسان خردمند فرمانروای ذهن خویش است
« هرکس آن چیزی است که در ضمیر خویش می پندارد.». داوود نبی (ع)
شاید داستان سه آجرچین که هر یک نگرشی متفاوت نسبت به کار خود داشتند را شنیده باشید. هرچند این ماجرا بسیار نقل شده، ولی نقل دوباره آن چندان هم خالی از لطف نیست.
دکتر شوارتز، از نویسندگان سرشناس در کتاب خود میآورد: وقتی از هر یک از آجرچینان می پرسند که در حال انجام چه کاری هستی؟ اولی میگوید: آجرها را روی هم میچینم. دومی در پاسخ میگوید: در ازای ساعتی شندرغاز کار میکنم و آجرها را روی هم میچینم. اما پاسخ سومی شنیدنیتر است: در حال ساخت بزرگترین و زیباترین بنای جهان هستم.
روشن است که نفر اول و دوم بیآنکه به ارزش واقعی شغل خود واقف باشند، شوق دستیابی به موفقیتهای بزرگتر را نیز به دلیل افکار محدودکنندهی خود از دست خواهند داد. اما آنگونه که شوارتز میگوید، موفقيت افراد بيش از آن که به ميزان هوش ایشان وابسته باشد به ميزان تفکر و عمق اندیشه آنان بستگي دارد. به همین ترتیب ميزان پول و ثروت افراد و نیز، ميزان شادی و خشنودي آنها از زندگي و سطح بهرهوریشان به ميزان تفکر شخص وابسته است. در واقع، موفقيت جادوی بزرگ افکار ناب است .
«جادوی فکر بزرگـ» نام کتابی است به قلم دکتر شوارتز که تاکنون بالغ بر 4 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته و در زمره کتب تاثیرگذار روانشناسی و موفقیت است. شوارتز در کتاب خود چکیدهای از افکار اهل خرد را گردآوری کرده است که مطالعه آن را به تمام همراهانم توصیه میکنم (برای تهیه این کتاب با ترجمه سرکار خانم بختآور با فروشگاه انتشارات بازاریابی 66408251 تماس بگیرید). در ادامه این یادداشت گوشهای از افکار شوارتز در این کتاب تاثیرگذار را مرور میکنم.
1. موفقیت بیش از آنکه به میزان هوش بستگی داشته باشد به میزان تفکر وابسته است.
از دیرباز و از همان دوران مدرسه همواره در گوش ما خواندهاند که هوش بالا از جمله عناصر دستیابی به موفقیت است. با این وجود یافتههای محققین حاکی از آن است که بهره هوشی و هوش منطقی نمیتواند پیشبینیکنندهی موفقیت افراد در بلندمدت باشد. لذا نمیتوان گفت که هر کس که بهره هوشی بالاتری داشته باشد، موفّق تر است . آنگونه که شوارتز اشاره میکند دستیابی به موفقیت نیازمند تفکر و مدیریت بر احساسات و درونیات است که امروزه بیشتر آن را به نام هوش هیجانی میشناسیم. همانطور که شوارتز تاکید میکند، نگرشی که نسبت به هوش خود داریم، بسیار مهمتر از میزان بهره هوشی ماست. در واقع، چگونگی دسترسی به اطلاعات مهمتر از آن است که با مشتی از دانسته ها، ذهن خود را به صورت انباری از اطلاعات سردرگمکننده درآوریم.
2. همواره همان چیزی به سراغمان میآید که انتظار دیدنش را میکشیم
باید این نکته را به یاد داشته باشیم که همیشه چیزهایی که انتظارشان را داریم، به سراغمان میآیند. بنابراین ضروری است تا همواره نیمه پر را در نظر داشته باشیم تا به این واسطه راحتتر از سد مسایل عبور کنیم. چنانچه ذهنیتی مثبت نسبت به مسائل مختلف پیدا کنیم ، تمام عوامل در هستی به سود ما وارد عمل خواهند شد . موفقیت از چنگ انسانی که فاقد اندیشه مثبت هستند، میگریزد .
3. انسان محصول محیط اطراف خویش است
تفاوت انسان با سایر موجودات و عامل بقای او، توانایی بشر در انطباقپذیری است. آدمی محصولی ناب از دل محیطی است که در آن رشد کرده و لذا باید بر محیط اطراف خود اشراف داشته باشد تا بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. انسان هوشمند انسانی است که محیط را تحت سلطه خود درآورد و در جریان اطلاعات محیط قرار داشته باشد تا بتواند تصمیمات مقتضی را در وقت مقتضی اتخاذ کند.
4. کسانی که خود را در رده دوم میبینند زندگی و کارشان نیز در رده دوم باقی میماند
اتفاقات خوب وقتی میافتند که به خود و تواناییهایمان ایمان بیاوریم. افرادی که توانایی آن را دارند که از تهدید فرصت و از فرصت، ثروت بسازند دانایان پرتوانی هستند که میدانند چگونه به خود قوت قلب بدهند و خویش را در مسیر تعالی به پیش ببرند. پس تلاش کنیم تا بهجای شکست به پیروزی بیندیشیم و با بزرگاندیشی و ژرفنگری، مدام به خود گوشزد کنیم که از آنچه تصور میکنیم بهتر و توانمندتریم. این نکته را بدانیم که مردان بزرگ کسانی هستند که میدانند اندیشه ها بر جهان حکم می رانند؛ پس اندیشههای خود را در مسیر درست پرورش دهیم.
5. اعتماد به نفس کاملا اکتسابی است
هیچ کس با اعتماد به نفس از مادر زاده نمیشود بلکه اعتماد به نفس یک عامل اکتسابی است که پایههای آن از بدو تولد در ذهن هر یک از انسانها گذاشته میشود و به مرور میتوان بر استحکام آن افزود. خوشبختانه انسان موجودی قابل تغییر و بهبودپذیر استپ، لذا میتوان فارغ از سن و سال، صاحب اعتماد به نفس قوی و پایدار شد. برای تقویت پایههای اعتماد به نفس باید در جهت خودباوری کوشیده و تلاش کنیم تا خود را به احساس شایستگی و لیاقت در زمینههای مختلف زندگی برسانیم. خودشناسی و پی بردن به توانمندیها و ضعفهای درونی، دیگرشناسی، محیطشناسی، استعدادشناسی موهبتهای درونی، و تشویق، ترغیب و توسعه توانمندیهای فردی میتواند به بهبود اعتماد به نفس بینجامد.
شوارتز توصیه میکند که برای بالا بردن اعتماد به نفس خود تنها باید افکار مثبت را به بانک ذهنی خود بسپاریم و فقط افکار مثبت را از بانک ذهنی خود برداشت کنیم.
6. مداومت و پایداری در اهداف بهخودی خود باعث پیروزی نمی شود، ولی مداومتی که توام با آزمودن و ریسک باشد، ضامن معتبری برای حصول موفقیت است.
نتایج تحقیقات بسیاری حاکی از آن است که اکثر افراد پس از تصمیم به انجام یک کار و مشخص کردن اهداف خود، خیلی زود در انجام آن کار ناکام می مانند. بهعنوان مثال نتایج یکی از معتبرترین تحقیقات در مجله منز هلث نشان داد که ۷۱% از کسانی که هدف خود را ورزش بیشتر و بدست آوردن سلامتی قرار داده بودند، در این مسیر مداومت نکرده و در نتیجه ناکام ماندند و تنها پس از گذشت چند روز ورزش را رها کردند. هرچند خواستن یکی از اصول موفقیت و برنده شدن در زندگی است، اما برای رسیدن به آن باید «کوشش»، «پشتکار و مداومت»، «شکیبایی»، و بویژه توکل و ریسکپذیری را چاشنی کرد. یادمان باشد که شاید ناکامترین افراد و بلکه سازمانها، کسانی هستند که از تغییر امتناع می ورزند و در اهداف خود مداومت ندارند. افراد موفق، ذهنی اقدامگرا دارند و میدانند سرنوشت آن چیزی است که در ذهنشان رقم میخورد.
7. شکست مدارانه بودن اندیشه ها ، ذهن را به سوی شکست رهنمون میکند .
افراد موفق، آدمهایی کاملا معمولی و مشابه دیگر انسانها هستند که تفاوت ایشان در میزان بالای اعتماد به نفس و ایمان بیشتر است. پس هرگز خود را دست کم نگیریم و به توانمندیهایمان ایمان بیاوریم چرا که افکار، همه چیز ماست . آنگونه که ناپلئون هیل نیز اشاره میکند، شكست از آن كسانی است كه بیتفاوت اجازه میدهند ذهنیت شكست در آنها نفوذ كند.
سبز باشید