ده مشکل پنهانی که کسبوکارها را فلج میکند
بررسی مداوم تأثیرگذاری فعالیتهای بازاریابی نقش بسزایی در بهبود عملکرد کسبوکارها دارد. برخی از مشکلاتی که فرایند بازاریابی یک کسبوکار با آن روبهرو است، پنهان هستند و مدیران از آنها آگاهی ندارند. در نتیجه، شناخت و برطرف کردن این مشکلات بسیار ضروری است. در ادامه ده مورد از مشکلات پنهانی را که کسبوکارها را دچار اختلال جدی میسازد، مرور میکنیم.
1- نیروهای فروش بیانگیزه
نیروهای فروش شما چند ساعت در روز کار میکنند؟ درروز چه تعداد تماس بینتیجه دارند؟ برخی از مدیران تصور میکنند که نیروهای آنها خود به اندازهی کافی با علاقه و انگیزه کار میکنند. این امر همیشه اتفاق نمیافتد، به همین دلیل باید از آنها انتظارات واقع بینانه داشت و پیوسته بر عملکرد آنها نظارت کرد.
2- نیروهای فروش از ابزارها و امکانات لازم برخوردار نیستند
حتی اگر نیروهای فروش مانند شما با انگیزه باشند ممکن است از ابزارها و امکانات لازم مانند تجهیزات باکیفیت، آموزش و نظارت کافی و یا حقوق و مزایای کافی برخوردار نباشند.
3- بازاریابی اینترنتی قدیمی و بیحاصل
اگر برنامهی بهینهسازی موتور جستجوی شما در سه یا شش ماه گذشته بهروزرسانی نشده باشد، ممکن است ضرر آن بیش از فایدهاش باشد. پیامهای مختلفی که در صفحهی سایت یا وبلاگ شما ظاهر میشود، ممکن است بازدیدکنندگان را از خواندن مطالب آن منصرف کند. اصول صحیح بازاریابی مدام در حال تغییر است.
4- عدم داشتن استراتژی حفظ مشتری
یکی دیگر از مشکلات رایج در بازاریابی این است که شرکتها بر جذب مشتری متمرکز میشوند و از حفظ مشتریان فعلی خود غافل میشوند. این امر نه تنها باعث کاهش درآمد میگردد بلکه هزینههای سازمان را نیز افزایش میدهد. حفظ مشتریان فعلی بسیار کمهزینهتر از جذب مشتریان جدید است.
5- عدم قاطعیت در مورد درآمدها
بسیاری از کسبوکارها برای حصول درآمدهای خود قاطعیت چندانی به خرج نمیدهند. نه تنها به مشتریان فرصت بیشتری برای پرداخت میدهند، بلکه جریمههای مشتریان بدحساب خود را ارزیابی نمیکنند، پرداخت به موقع سفارشهای آینده را پیگیری نمیکنند، و برای جبران تأخیر در پرداخت قیمتها را افزایش نمیدهند. در این شرایط نقدینگی لازم برای گسترش شرکت و حتی امور جاری شرکت وجود نخواهد داشت .
6- عدم تشخیص درست در مورد اعتبار مشتریان
برخی از کسب وکارها آنقدر شیفته مشتریان جدید خود میشوند که اعتبار آنها را به درستی ارزیابی نمیکنند. این باعث میشود در برخی از موارد مشکلات جدی برای آنها پیش آورد. یکی از مواردی که کسبوکارها را به ورطهی عدم قاطعیت در حصول درآمدهای خود میاندازد عدم ارزیابی صیح از مشتریان خود است.
7- چشمانداز مبهم
آیا همهی کارکنان شما تصویر دقیقی از چشمانداز، ارزشها، و الویتهای شما دارند؟ در بسیاری از موارد کارکنان تلقی خود را در این موارد دارند که معمولاً تفسیر و تلقی آنها با یکدیگر و با آنچه در ذهن شما است همسو نیست. این امر بر روحیه و عملکرد کارکنان تأثیر میگذارد. ارتباط درونسازمانی با کارکنان باید کافی و سنجیده باشد.
8- آموزش ناصحیح
آموزش ضمن خدمت مزایای خود را دارد، اما نباید تنها شکل آموزش باشد. آیا مطمئن هستید کسانی که به نیروهای جدید آموزش میدهند چشمانداز، ارزشها و الویتهای شرکت را به آنها منتقل میکنند؟ برای بهروز کردن مهارت کارکنان قدیمی خود و آماده نمودن آنها برای روبرویی با چالشها و نقشهای جدید چه اقداماتی انجام دادهاید؟
9- خودداری از ریسک
برخی از کسبوکارها نسبت به استفاده از موقعیتهای جدید بیمیل هستند. آنها از مواقعی که در آنها ریسکپذیری بهترین و عملیترین اقدام ممکن است، غفلت میکنند. به عنوان مثال در سالهای اخیر بسیاری از کتابفروشیهای کوچک توسط زنجیرههای تخفیف و اینترنت بلعیده شدهاند. در مقابل کتابفروشیهایی که از اینترنت و کانالهای نوین بازاریابی استقبال کردهاند، به رشد خود ادامه دادهاند.
10- جدی نکردن کارها
یک از مهمترین عوامل شکست عدم تعهد و پشتکار است. برخی از شرکتها برای چند ماه آینده از رسانههای اجتماعی برای بازاریابی استفاده میکنند، برنامهها و کارهای خود را به راحتی کنار میگذارند، و یا یک استراتژی را به طور موقت اجرا میکنند. با این وجود، با بروز نخستین مشکلات و موانع و بدون بررسی جزئیات کار را رها میکنند. شرکتهایی که با ظهور اولین نشانههای دشواری کنار میکشند، محکوم به نابودی هستند.
سبز باشید