نقش عقل و دل در توفیق انسان
عقل برای این است که اندیشه صحیح داشته باشیم . با مهندسی توفیق و مهندسی شکست ، نقاط قوت و نقاط
ضعف مان را بشناسیم تا خوبیها را تقویت کنیم و کاستی ها را برطرف سازیم . اما دل برای این است که خودمان را در دل دیگران که مشتری ما هستند جا کنیم . آنها را عاشقانه دوست بداریم ، از زندگی مان لذت ببریم ، مشتری مان را با نهایت راستی و دوستی نوازش کنیم . و از رفتارهای نامناسب بپرهیزیم .
پس عقل و دل مکمل هم هستند و هیچیک جای یکدیگر را نمی گیرند.
مجتبی کاشانی چه نیکو گفت :
عقل تنها چیست ؟ ماشین حساب .
عشق اما چیست ؟ یک جام شراب
آن یکی اندیشه را می گسترد
این یکی انگیزه را می پرورد
تند بادی گروزد در این میان
عقل لنگر ، عشق همچون بادبان
آری عقل لنگراست و امنیت خاطر ایجاد می کند، اما عشق انگیزه ساز است و به زندگی و حرکت انسان شور و شوق
می دهد .
اگر خودمان ، مشتری مان و شغل مان را دوست داشته باشیم ،مورد پذیرش قرار می گیریم . حتی اعضاء خانواده هم مشتری انسان هستند ، آنها مشتری مهر و محبت ما هستند و به قول بلانچارد:
باید بتوانیم ترازوی زندگی مان که یک طرف آن کار و طرف دیگر خانواده است را متعادل سازیم .
انشاء ا…. که همه در زندگی شخصی و زندگی سازمانی شان خوشبخت باشند. اما بپذیریم که خوشبختی نیز موهبتی آسمانی نیست که نصیب بعضی شود و بعضی از آن بی بهره بمانند.
و ذخیره انبار نیست که اگر از آن زیاد برداریم، تمام شود . ما خودمان هستیم که تصمیم می گیریم خوشبخت باشیم یا نه . اینقدر دنبال مقصر در دنیای خارج از وجود خودمان نگردیم ، مسئولیت زندگی مان را بپذیریم ، برای خوشبختی برنامه ریزی کنیم و اقدام کنیم تا خوشبخت باشیم.
سبز باشید